کد خبر: ۱۸۳۸۴
۱۴۰۲/۰۸/۰۷ ۱۱:۴۵:۰۲

محله‌ای که با سوت قطار جان گرفت

صدای یخ‌فروش‌های قدیمی که با قاطر و الاغ در خیابان «یخچال» (زمان‌زاده سابق) یخ بار می‌کردند و با شعر و ترانه آهنگین می‌خواندند: «یخ بلوری دارم» هنوز هم در خاطر کوچه‌پسکوچه‌های محله «راه‌آهن» ماندگار است.

بیشتر اهالی این محله را کشاورزان تشکیل دادند. روز با صدای هی هی شتربانان آغاز می‌شد که بار میوه و سبزی و سایر خوراکی‌ها راداشتند و از مسیر پل جوادیه و خیابان شوش به سمت میدان قیام و جایگاه ویژه شترداران در کوچه شهید دیانی امروزی می‌رفتند. هنوز هم لذت دویدن در میان درختان توت و زمین‌های کشاورزی روزهای بهار و تابستان و طعم خوش عدسی‌ها و آش شله قلمکار در سرمای زمستان‌های سخت و طولانی برای بچه‌های محله راه‌آهن که در گذر روزگار مویی سپید کرده‌اند، ماندگارترین خاطره است و برای بسیاری از آنها بزرگ‌ترین افتخار هم‌باشگاهی بودن با مرحوم «غلامرضا تختی» است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

راه‌آهن یکی از محله‌های قدیمی و تاریخی شهر تهران و کشور است که به واسطه ساخت ایستگاه راه‌آهن در دوره رضا شاه، این محله در حمل‌ونقل به موقع و پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم نقش مؤثری داشت. هنرمندانی مثل «علی حاتمی»، «احمد شجری» کشتی‌گیر، «محمد گلشاهی» مفسر بزرگ قرآن و... از دل همین محله به جامعه معرفی شده‌اند. در این گزارش سفری به حال و هوای شکل‌گیری محله راه‌آهن به روایت تعدادی از اهالی قدیمی داریم.

محله‌ای که با سوت قطار جان گرفت

 

قدیمی‌ترین مسجد محله

بنا بر تعریف اهالی و تاریخ ثبت شده روی کاشی آبی رنگ دیوار مسجد صاحب‌الزمان(عج) در خیابان وحدت اسلامی، این مسجد در سال ۱۳۲۸ ساخته شده است. مسجد صاحب‌الزمان(عج) یکی از قدیمی‌ترین بناهای محله راه‌آهن است که زمین آن توسط مرحوم «محمدباقر امین‌زاده» از اهالی و زمین‌داران قدیمی برای ساخت مسجد وقف شده است.

«حاج محسن علیجانی» از اهالی قدیمی منطقه که ۷۰ سال در این محله زندگی می‌کند و از قهرمانان کشتی کشور و هم‌تیمی مرحوم تختی است با نشان دادن فضای مسجد و تعریف از قدمت آن می‌گوید: «خدا مرحوم حاج آقا امین‌زاده را رحمت کند. زمین مسجد را ایشان وقف کرد و با کمک و تلاش‌ اهالی و خیّران، مسجد صاحب‌الزمان (عج) ساخته شد. خانه مرحوم امین‌زاده هم در مجاورت این مسجد قرار داشت. نخستین پیشنماز آن حاج آقا آملی بود و بعد هم حجت‌الاسلام «سیدجواد علم‌الهدی» پیشنماز مسجد شد و دارالایتامی را برای کمک به خانواده‌های نیازمندان در داخل این مسجد راه‌اندازی کرد.» 

محله‌ای که با سوت قطار جان گرفت

فعالیت ۵۰ ساله دارالایتام  

«سال ۱۳۴۸ تازه دیپلم گرفته بودم. پیشنماز مسجد، حاج‌آقا علم‌الهدی برای کمک به زنان بی‌بضاعتی که همسرشان را از دست داده و با چند سر عائله تنها بودند، پیشنهاد راه‌اندازی‌ دارالایتامی داد و از من برای همکاری کمک خواست.»

«سیدنعمت مستعان» مسئول‌ دارالایتام مسجد صاحب‌الزمان(عج) با بیان این مطلب از فعالیت ۵۰ ساله و نحوه شروع کار این ‌دارالایتام می‌گوید: «کارمان را با ۱۲۰ خانوار شروع کردیم. آن زمان شرایط کمک به نیازمندان خیلی فرق داشت. اول اینکه همه خانواده‌ها عیالوار با ۶، ۷ بچه بودند. معمولاً برای شناسایی خانواده از نیروهای مردمی کمک می‌گرفتیم. یادم می‌آید برای حاج ماشاالله در میدان راه‌آهن خاک زغال گلوله شده می‌بردیم. او در شناسایی افراد فقیر کمک زیادی می‌کرد. کمک ما برای زنانی که همسرشان فوت شده بود شامل تهیه مواد غذایی، لباس و تهیه پول دارو بود. از طرف اهالی و خیّران هم کمک‌های خوبی را دریافت می‌کردیم و هرکسی اگر پول یا وسیله اضافی، صدقه، فطریه یا چیزی از این قبیل داشت برای کمک به ایتام به مسجد می‌آورد.»  

به گفته مستعان، امروز از همین بچه‌های تحت پوشش ‌دارالایتام، افراد و چهره‌های موفقی به جامعه معرفی شده‌اند. اکنون ۶۰ خانواده و ۱۷۰ کودک بی‌سرپرست تحت پوشش ‌دارالایتام مسجد صاحب‌الزمان(عج) هستند.

خیابان یخچال و یخ‌های بلوری

تا قبل از هدایت آب‌های زیرزمینی از طریق لوله‌کشی به داخل خانه‌ها تهیه کردن این عنصر مهم حکایت‌های جالبی داشت. ماجرای یخچال‌های طبیعی در هر محله و میراب‌های مسئول تقسیم آب خاطره مشترک بیشتر مردم است.

«حاج محسن علیجانی» با یادی از همان روزها می‌گوید: «یک یخچال طبیعی ‌در کوچه پشت مسجد بود که تابستان‌ها آب باغ شاه و چشمه فرمانفرما در آن جمع و زمستان‌ها این آب‌ها یخ می‌بست. معمولاً در فصل تابستان یخ‌فروش‌ها با قاطر و الاغ از همین کوچه برای بار زدن صف می‌بستند. آن زمان قیمت یک قالب یخ به پول رایج ۱۰ شاهی بود. نام این خیابان ابتدا یخچال و بعد به پاس فعالیت‌های خیّری به نام زمان‌زاده نامگذاری شد و اکنون به نام شهید مزین شده است.»

به گفته او قبلاً ۳ نوع یخ داشتیم؛ یخ بلوری، خرده و معمولی که هر کسی بر اساس درآمدش یکی از این ۳ نوع یخ را برای خانه خرید می‌کرد. حاج‌محسن می‌گوید: «بجز این معمولاً همه خانه‌ها آب‌انبار داشتند که از طریق نهرهای کوچه آب‌ به داخل خانه راه پیدا می‌کرد و هر محله یک میراب داشت. محله ما هم یک میراب به اسم حسین میراب داشت.» 

 شترداران و طواف‌های دوره‌گرد

بنا بر تعریف علیجانی آن زمان محله‌ها هیچ مرز و مشخصه خاصی نداشت و در محله ما تا چشم کار می‌کرد از سرپل جوادیه سرتاسر زمین کشاورزی و باغ درختان میوه‌هایی مثل توت و انار بود. اغلب اهالی کشاورزهای همین زمین‌ها بودند و در نزدیکی محل کارشان خانه‌ای دست و پا می‌کردند. میدان قیام محل تجمع طواف‌ها بود که با چرخ‌دستی بار صیفی‌ و مواد خوراکی برای اهالی می‌آوردند یا اینکه در محل می‌چرخیدند. البته در این میان شترداران هم از سمت پل جوادیه و خیابان شوش خوراکی می‌آوردند که پاتوقشان در میدان قیام و کوچه شترداران بود.  

او از سیاسی، شیخ اکبری و جزایری می‌گوید که از کاسبان و خیّران بنام محله بودند و از سیدعباس، دیانت، هوشنگی، حاج‌رضا قلی، اشتری، شارعی و... نام می‌برد که زمین‌دار و باغ‌دار بودند و خدمات زیادی را برای آبادانی محله راه‌آهن انجام دادند و به نیازمندان کمک می‌کردند.  

بروبچه‌های معروف محله

«قدیم‌ها تهران زیاد بزرگ نبود. بیشتر مردم کارمند، کاسب، ورزشکار، فقیر و پولدار در یک محله زندگی می‌کردیم.» و «با مرحوم تختی در یک باشگاه تمرین می‌کردیم.» «محمود علیجانی» برادر حاج محسن که گوش‌های شکسته‌اش گویای فعالیتش در ورزش کشتی است، با بیان این موضوعات یادی از تهران قدیم و چهره‌های بنام محله‌اش می‌کند: «آن زمان تفریح جوانان بیشتر ورزش کشتی بود. من و برادرم با تختی تمرین می‌کردیم. برادرم حتی قهرمان کشوری هم شد و به تیم‌ملی راه پیدا کرد. او در وزن اول و تختی وزن هفتم کشتی می‌گرفت. منصور رحیمی، معزی‌پور، حسن امان‌زاده، سینا شیروانی و ابوطالبی و احمد شجری همگی از بچه‌های منطقه ۱۱ و میدان راه‌آهن بودند و در یک باشگاه تمرین می‌کردیم.»

حاج محمود از محل سکونت علی حاتمی در محله راه‌آهن می‌گوید: «مرحوم علی حاتمی در همین محله و کوچه اردیبهشت، ساکن و محرم‌ها عضو ثابت هیئت‌های محل بود. محمد گلشاهی، مفسر قرآن هم از افتخارات محله ماست.»


زلزله بوئین‌زهرا و اعتبار مرحوم تختی

حاج محمود از ارزش و اعتبار قهرمان و پهلوان محله در میان مردم، زلزله بوئین زهرا و کمک مرحوم تختی یادی می‌کند و می‌گوید: «سال ۱۳۴۱ که زلزله بوئین زهرا اتفاق افتاد اوضاع مردم شهر قزوین حسابی به‌هم ریخته بود. مرحوم تختی برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی پیشقدم شد. از چهارراه استانبول تا انتهای راه‌آهن همه کاسبان با اعتماد به این قهرمان و پهلوان ملی هرچه داشتند برای کمک به اهالی زلزله‌زده شهرستان بوئین زهرا اختصاص دادند. نکته جالب، مشارکت همه اهالی بدون هیچ منتی بود.»

محله‌ای که با سوت قطار جان گرفت

 زندگی ساده و بی‌ریا 

«یکرنگی و صمیمت و اعتماد یکی از ویژگی‌های روابط اجتماعی مردم قدیم بود.» «محمد وردان» خیاط قدیمی محله راه‌آهن که ۴۵ سال در این محله کاسبی دارد با بیان این موضوع از صفا و صمیمیت زندگی اهالی در گذشته می‌گوید: «قدیم‌ها مردم زندگی را ساده می‌گرفتند. روابط یکرنگ بود. معمولاً صبح چرخی‌ها در زمستان عدسی و آش شله قلمکار می‌آوردند.  همین عامل برای یک دور هم بودن ساده کاسبان کافی بود. همیشه برابری میان همه برقرار بود. یادم می‌آید زمستان‌ها که برف سنگین می‌بارید همه جوانان بسیج می‌شدند و پشت‌بام همه همسایه‌ها را پارو می‌کردند و کسی اعتراضی نداشت.» به گفته محمد آقا، مهم‌ترین سرمایه تربیتی در میان اهالی احترام به بزرگ‌ترها بود که در خانواده‌ مهم‌ترین شرط ادب به حساب می‌آمد.  

ریش‌سفیدی حاج محسن

«ولی بهروج» از دیگر اهالی قدیمی محله که بیش از ۴۰ سال ساکن محله راه‌آهن است با تعریف از حال و هوای گرم اهالی از نقش ریش‌سفیدی حاج محسن علیجانی در روزهای اول انقلاب اسلامی تعریف می‌کند: «آن روزها حاج آقا در مسجد صاحب‌الزمان(عج) صندلی گذاشته بود و به مشکلات اهالی از جمله اختلافات خانوادگی و مسائل حقوقی اهالی رسیدگی می‌کرد و مدتی هم امام جماعت مسجد بود. به‌طورکلی با ریش‌سفیدی حاج محسن گره بسیاری از مشکلات محله باز می‌شد که هنوزهم این روند ادامه دارد.»

محله تاریخی و پیروزی متفقین

محله راه‌آهن به دلیل قرار گرفتن ایستگاه راه‌آهن و حمل‌ونقل متفقین در جنگ جهانی دوم نقش مؤثری را در پیروزی این گروه داشت. «علی‌اصغر فراهانی» دبیر شورایاری محله با بیان این مطلب می‌گوید: «یکی از مهم‌ترین دروازه‌های ریلی کشور در محله راه‌آهن واقع شده است که در دوران جنگ جهانی دوم خدمات زیادی از نظر حمل‌ونقل و توزیع مهمات برای نیروهای متفقین داشت و آنها هم از همین طریق به پیروزی رسیدند. هر چند این روزها محدوده راه‌آهن در گذر زمان و وجود مهمانخانه‌ها و رستوران‌ها احتیاج به ساماندهی بیشتری در زمینه حفظ هویت محله و بافت تاریخی دارد.»

محله‌ای که با سوت قطار جان گرفت

محله‌ای جدید در خندق ناصری

شاید باورتان نشود تا اوایل دهه نخست ۱۳۰۰ هیچ خبری از محله‌ای به نام راه‌آهن نبود و این محله به‌طور کلی بعد از افتتاح ایستگاه راه‌آهن در آبان ماه سال ۱۳۱۴ به‌طور رسمی شکل گرفت. «نصرالله‌ حدادی» تهران‌شناس با بیان این موضوع می‌گوید: «حدود سال ۱۳۰۰ محله نازی‌آباد به دلیل وجود گاوداری‌ها و کشتارگاه دام‌ها به کشتارگاه معروف بود. بین سال‌های ۱۳۰۶ و ۱۳۰۹ در انتهای این خیابان و محله‌های پایین دست خیابان شوش، منتهی‌الیه خندق دوره ناصری پوشیده شد و محله شوش شکل گرفت. این خیابان انتهای محله‌های اصیل منیریه و امیریه به‌عنوان بارانداز شکل گرفت و به دلیل رفت‌وآمد محمدرضا پهلوی در این محدوده نخستین پمپ بنزین تهران در خیابان ولی‌عصر(عج) تقاطع مولوی راه‌اندازی شد.»

بنا به تعریف حدادی در آبان‌ماه ۱۳۱۴ دوره نخست وزیری مخبرالسلطنه هدایت ایستگاه راه‌آهن در تهران، افتتاح و امکانات دولتی کارمندان مثل باشگاه راه‌آهن در این محدوده راه‌اندازی شد. اداره اصلی قند و شکر هم تا حدود ۳۰ سال پیش در این محدوده بود.

دیدگاه

پیشنهاد سردبیر

آخرین اخبار

پربازدیدترین ها

خواندنی