کد خبر: ۲۱۸۵۵
۱۴۰۲/۰۹/۱۶ ۱۸:۵۰:۰۱

حیاطی که از جنس حیات است

حیاط مدرسه‌شان از جنس «حیات» واقعی است؛ دیوار‌ها، کلاس‌ها، میز و نیمکت‌ها و ابزار یادگیری، همه جزئی از طبیعت ‌هستند.

به گزارش محیانیوز،اينجا بچه‌ها مي‌توانند با جمع‌کردن هيزم، «جمع» ياد بگيرند و با روشن‌کردن آتش، مفهوم «دما» را بفهمند. مي‌توانند با کشيدن «آب» از چاه، «آب» را صدا بکشند و با خمير درست‌کردن «آرد» را بخش کنند؛ اينجا بچه‌ها با دوشيدن شير گوسفندان، «پستانداران» را مي‌شناسند و با جمع‌کردن «تخم‌مرغ»، فرق «پرندگان» را با «خزندگان» مي‌فهمند. مراحل رشد قورباغه از تخم تا قورباغه بالغ را از نزديک مي‌بينند و فرق آن را با ماهي‌ها مي‌فهمند. با کاشتن سبزي، تفاوتِ سبزي خوردن با گياهان علفي ديگر را ياد مي‌گيرند.

با کاشتن درخت، فرق رشد ميان درخت و بوته را مي‌فهمند. اينجا ديگر طبيعت را از روي کتاب‌هاي کاغذي نمي‌خوانند! اينجا طبيعت را زندگي مي‌کنند و ياد مي‌گيرند و همه‌چيز را با دست‌هاي کوچکشان لمس کرده و نگرانِ کثيف‌شدن لباس‌هايشان نيستند! جنس سقف کلاس‌هاي مدرسه محيط‌زيستي از جنس آبي آسمان است و ديوارهاي راهروهايش، پيچک يا آفتابگردان! هرچه نگاه کني، خبري از سختگيري‌هاي ناظم، زنگ‌هاي خشک رياضي، زنگ‌هاي خسته‌کننده علوم و ساعت‌هاي کوتاهِ ورزش نيست. همه‌چيز اينجا حيات واقعي و معلم اصلي اين مدرسه، طبيعت است.

دانش‌آموزان بايد مستقيم و بي‌هيچ واسطه‌اي از طبيعت ياد بگيرند. اينجا «مدرسه طبيعت» يا همان «مدرسه سبز» است؛ مدرسه‌ای واقعي از جنس طبيعت و نه مصنوعي و ساخته دست انسان.


«مدارس سبز»، قالب مدارس کهنه را شکسته و طرحي نو درانداخته‌اند. هرچند اين مدارس در دنيا قدمتي نزديک به دو دهه دارند و کشورهايي مثل سوئد، دانمارک، نروژ، مالزي، اندونزي و... در اجراي اين طرح پيشرو هستند اما در ايران، اين مدارس هنوز نوپا بوده و آن‌گونه که بايد، جايگاه خود را در سيستم آموزشي کشور پيدا نکرده‌ و هنوز با اما و اگرهاي بسياري مواجه ‌هستند.

طبق آمارهاي جهاني، هم‌اکنون در دنيا، 40 هزار مدرسه سبز، مشغول فعاليت هستند که از اين تعداد، سهم ايران فقط 26 مدرسه است اما مي‌توان اميد داشت اين مدارس فراگير شده و علاوه بر شکل‌گيري طرح نوين آموزش، در درازمدت، محيط زيست را نجات دهند.
راهي براي جبران بي‌مهري به طبيعت
اشرف اميني که به گفته خودش به‌مدت 25 سال عضو شوراي کتاب کودک است و در تأليف بخش آموزش‌وپرورش، فرهنگنامه مشارکت دارد، در زمان‌هاي مختلف، مديريت‌هاي متعددي را بر عهده داشته است. او حالا مدير مدرسه دماوند است و مي‌گويد: هميشه با ديدن کودکان محروم از تحصيل يا کودکان آسيب‌ديده با خودم فکر مي‌کردم کاش بتوانم محيطي براي کودکان فراهم کنم که با لذت به يادگيري مشغول شوند. وقتي ايده مدرسه طبيعت از طرف آقاي وهاب‌زاده مطرح شده، اين جرقه در ذهن من ايجاد شد و با کمک همسرم، مهندس شريف فدايي و حمايت‌ها و لطف‌هاي مهندس محمد درويش، اين کار را شروع کردم.


اما حرف‌هاي مدير مدرسه طبيعت دماوند يا همان گيلاوند، تصويري زيبا و عيني از رويش حيات در حياط مدرسه طبيعت به ما مي‌دهد. او نيز بر لزوم تشکيل اين مدارس براي جبران بي‌مهري‌هايي که به طبيعت شده، تأکيد کرده است و مي‌گويد: اين مدارس، همچنين به‌نوعي نجات کودکان از روند روبه افزايشِ زندگي ماشيني و زيستن در ميان چهارديواري‌هايي هستند که اغلب فاقد حياط و فضاي کافي براي ارتباط کودکان با طبيعت هستند.


به گفته خانم معلم اميني، ماشيني‌ و مجازي‌شدن زندگي‌هاي امروزي از يک‌سو و حجم انبوهي از دروسي که به دانش‌آموزان ارائه مي‌شود، بدون اينکه ايجاد علاقه‌اي کند، از سوي ديگر، سبب به‌وجودآمدن خلأ آموزشي بزرگي در سيستم آموزشي کشور شده است. ايجاد مدارس سبز يا همان مدرسه طبيعت، ضرورتي براي بازسازي روحي و پرکردن خلأ آموزشي و ايجاد اشتياق اجتماعي براي يادگيري در کشور است.


اميني، خروجي اين مدارس را بسيار عالي عنوان کرد و ‌افزود: اين مدارس با نوعي درمان روحي کودکان، يادگيري را در آنها افزايش مي‌دهد. انرژي کودکان اعم از کودکان بيش‌فعال و عادي، همه در اين مدرسه طبيعت، تخليه مي‌شود. انرژي کودک به وضعيت نرمال خود مي‌رسد و در نتيجه بيماري‌هاي روحي کودکان از سنين کودکي درمان شده يا از ابتلا به اين بيماري‌ها پيشگيري مي‌شود.
او ضمن تأکيد بر استقبال بي‌نظير خانواده‌ها مي‌گويد: در ابتدا، خانواده‌ها نگراني زيادي، بابت يادگيري کودکان دارند. آنها با نگاهي به سيستم آموزشي مدارس عادي و با توجه به ساختار سنتي که درباره يادگيري و آموزش در ذهن دارند، نگران چگونگي آموزش مفاهيمي‌ هستند که پايه آموزش کودکان است اما بعد از مدت کوتاهي، متوجه يادگيري بهتر، عميق‌تر، مفهومي‌تر و بنيادي‌تر فرزندانشان در اين مدارس مي‌شوند. اين شکستنِ شکل سنتي يادگيري در ذهن خانواده‌ها، کار آموزش کودکانشان را تسهيل مي‌کند.


خانم اميني همچنين تأکيد کرد که اين‌گونه آموزش در طبيعت و بدون دخالت معلم و مربي، روحيه همکاري و مشارکت را در کودکان بسيار تقويت مي‌کند؛ ميزان اضطراب آنها را کاهش داده و علاقه آنها به يادگيري و هوش هيجاني کودکان را افزايش مي‌دهد.
از مجموع سخنان متوليان و مسئولان مدارس سبز، مي‌توان ضرورت شکل‌گيري و الزام گسترش اين‌گونه مدارس را به‌خوبي درک کرد. سيستم آموزشي کشور، سال‌هاست که با چالش‌هاي زيادي مواجه و يادگيري با شيوه‌هاي کاملا سنتي، کل سيستم آموزشي کشور را دچار اضطراب کرده است؛ يادگيري‌هايي که بيشتر به حفظ مطالب و درک نکردن آنها منتهي مي‌شود و خانواده‌ها در رقابتي تنگاتنگ، هزينه‌هاي کلاني براي آموزش فرزندانشان صرف مي‌کنند؛ از طرفي ديگر، محيط زيست کشور در سال‌هاي اخير، دچار آسيب‌هايي جدي شده است. تربيت و پرورش نسل‌هايي که اهميتِ حفظ و حراست از زيست‌بومشان را جزء اولويت‌هاي زندگي بدانند، ضروري است.


هرچند، انتظار مي‌رود اين مدارس در درازمدت، نجات محيط زيست را به‌همراه داشته باشند اما در کوتاه‌مدت نيز خالي از فايده نيستند؛ آموزش دانش‌آموزان براي استفاده‌نکردن از ظروف پلاستيکي در محيط مدرسه، حذف کيسه‌هاي پلاستيکي از سبد مصرف، تفکيک زباله، کمترين ميزان استفاده از کاغذ، استفاده حداکثري از انرژي‌هاي رايگان مانند انرژي بادي و خورشيدي و همچنين کاشت درختان و افزايش سطح سبز خاک، از جمله اثرات مثبت کوتاه‌مدت اين سيستم آموزشي است.


با توجه به اينکه اين مدارس به‌صورت غيرانتفاعي اداره مي‌شوند و درآمد آن از محل پرداخت خانواده‌هاست، اگر مدرسه سبز بتواند جايگاه خود را در سيستم آموزش پيدا کند و مورد پذيرش عموم قرار گيرد، هزينه‌هايي که خانواده‌ها صرف آموزش فرزندانشان مي‌کنند، علاوه بر اينکه اثر آموزشي بنيادي و صحيحي دارد، ساختار روحي و رواني شادابي در کودکان ايجاد مي‌کند و به اين وسيله موجب حذف هزينه‌هاي رواني و مادي جانبي براي خانواده‌هايي مي‌شود که فرزندانشان دچار اضطراب‌هاي آموزشي مي‌شوند.


نکته قابل تأمل ديگر، اين است که حفاظت از منابع طبيعي و ارتقاي آن، يکي از شاخص‌هاي توسعه پايدار است. با توجه به ناپايداري ساختارهاي موجود در جوامع امروزي، رسيدن به توسعه پايدار، نيازمند يک شيوه و طرز تفکر جديد براي تغيير اين ساختارهاست. ايده مدرسه سبز، از جمله ايده‌هاي ساختارشکن است. اين طرح در درازمدت، نه‌تنها ساختار آموزش را تغيير داده و آن را به‌سمت ساختاري سازگار با زندگي امروزه تغيير مي‌دهد بلکه ساختار تفکري سنتي درباره آموزش را نيز درهم شکسته و تفکري نوين را جايگزين مي‌کند تا بلکه بتوان از اين طريق، محيط زيست و طبيعت کشور را به‌شکلي آموزش ‌داده‌ شده، حفاظت و براي نسل‌هاي بعد حفظ کرد.


بااين‌حال، چندي‌پيش، خانم جني هاکيو، همسر رئيس‌جمهوري فنلاند، در بدو ورود به کشور، به‌همراه مشاور خود از مجتمع آموزشي سوده که اولين مدرسه محيط زيستي ايران است، بازديد کرد. او در جريان اين بازديد، از برنامه‌ها و کلاس‌هاي اين مدرسه، ديدن کرده و ضمن اظهار خوشحالي از اينکه چنين مدرسه پيشرفته‌اي در ايران وجود دارد، اظهار کرد: اين اولين‌باري است که مي‌بينم مدرسه‌ای توانسته فقط در مدت 15 سال، تمامي برنامه‌هاي توسعه پايدار را اجرا کند.


اين‌گونه اظهارات درباره مدارس سبز از سوي مقامات کشورهاي پيشرو در اجراي اين طرح، بسيار اميدوارکننده و قابل‌تأمل است. حمايت‌هاي دولت، سازمان حفاظت محيط زيست، آموزش‌وپرورش و همچنين استقبال و پذيرش خانواده‌ها از اين ايده، اين اميدواري را به‌وجود مي‌آورد که براي حفظ محيط زيست و تربيت نسل حافظ محيط زيست، قدم محکم و پرفايده‌اي برداشته شده است.
جهان از طبيعت دور افتاده است


مدير مدرسه طبيعت دماوند مي‌گويد: مدرسه در هفتم خرداد 95 تشکيل شد و در بيستم خرداد 95 به‌طور رسمي افتتاح شد. مفتخرم که در افتتاح اين مدرسه، محمد درويش، رئيس دفتر مشارکت‌هاي مردمي محيط زيست و تعدادي از مسئولان شهرستان دماوند حضور داشتند. مدرسه ما برخلاف همه جا که با روبان افتتاح مي‌شود، با نان‌پزي افتتاح شد! مدير مدرسه دماوند مي‌گويد: نان‌پزي از جذاب‌ترين و مهيج‌ترين قسمت‌هاي مدرسه براي بچه‌هاست. در فاصله بين افتتاح مدرسه تا شروع به کار آن، تجربه ديدار از يکي از مدارس طبيعت خارج از کشور را داشتم که کمک خوبي بود براي اينکه کارکرد اين مدارس را بهتر بفهمم و بعد از آن، اواسط مرداد مدرسه رسما شروع به کار کرد.


او تأکيد کرد که از آن زمان تاکنون، آماري حدود 320 تا 340 کودک و به همين نسبت والدين آنها از مدرسه ما بازديد کردند. بازديدکننده‌هاي ما از مدارس، مهدهاي کودک و مراکزي هستند که با کودکان، کار مي‌کنند. خروجي اين کار، لذتی وصف‌ناپذير و توصيف‌نشدني دارد. به نظر من، اين لذت بيشتر مربوط به خود اين ايده است.


اميني مي‌گويد: مدرسه طبيعت، برنامه کلاسي منظم و کلاسيک مثل ساير مدارس ندارد و براي همين، بچه‌ها مجبور هستند به مهدها و مدارس ديگر بروند و اغلب فقط آخر هفته‌ها را در مدارس طبيعت سپري مي‌کنند که تعداد انگشت‌شماري ثابت هستند. ما طبق ايده و نظر دکتر وهاب‌زاده که پدر مدارس طبيعت ايران است، عمل کرديم، ايشان بر دريافت شهريه تأکيد کردند و معتقد هستند، همان‌طور که خود من نيز معتقد هستم، بدون دريافت شهريه، دانش‌آموزان و والدين آن‌گونه که بايد، از اين مدارس استفاده نمي‌کنند. پس ما، دانش‌آموزان را ملزم به پرداخت شهريه کرده‌ايم؛ البته براي اينکه اين مدرسه به قشر خاصي اختصاص داده نشود، ماهي يک‌بار با پرداخت هزينه از جانب خودمان، مراکز توانمندسازي را به مدرسه دعوت مي‌کنيم تا بقيه کودکان که خانواده‌هاي پردرآمدي ندارند يا حتي فقير محسوب مي‌شوند هم بتوانند از اين مرکز استفاده کنند.


او درباره شکل‌گيري ساختار اين مدارس، چگونگي اخذ مجوز و تأمين مالي و اينکه آيا کار راحتي است که هموطنان در ساير استان‌ها و به‌ويژه استان‌هايي که زيرساخت طبيعي اين مدارس را دارند، بتوانند اقدام به راه‌اندازي چنين مدارسي کنند؟ مي‌گويد: افرادي که علاقه‌مند به تأسيس چنين مدارسي هستند، ابتدا بايد در مدرسه «کاوي کنج» مشهد، جايي که اولين مدرسه طبيعت افتتاح شده است، دوره تسهيل‌گري را زير نظر استاد وهاب‌زاده و تيم ايشان بگذرانند و سپس گواهينامه‌هايي دريافت مي‌کنند که اين مقدمه براي تأسيس مدرسه طبيعت است. سپس مکاني که براي مدرسه در نظر گرفته شده است، بايد از طرف استاد وهاب‌زاده يا تيم ايشان بازديد شده و به تأييد برسد. بعد از آن، بايد يک دوره دو يا سه ماهه آزمايشي گذرانده شود که در اين دوره، چرخه مالي خيلي مهم است.
اميني که سال‌ها در حوزه کودکان فعاليت داشته است درباره اينکه آيا وجود خلأهايي در ارتباط با محيط زيست ما را به سمت تأسيس چنين مدارسي کشانده يا تغيير سيستم‌هاي آموزشي، مي‌گويد: به‌نظر من، هر دوی اينها تأثير داشته است. ايده مدرسه طبيعت به ساختارهاي قديمي آموزش اعتقادي ندارد و معتقد است يادگيري در متن و بطن طبيعت و به‌طور غيرمستقيم اتفاق مي‌افتد. حواس پنجگانه کودکان فعال‌تر شده، هوش هيجاني تقويت مي‌شود و کودک از نظر عاطفي رشد مي‌کند و در نهايت، اين اتفاق‌ها، عشق به طبيعت، عشق به محيط زيست و عشق به سرزمين را در کودک به وجود مي‌آورد. براي مثال، بچه چهارساله‌اي که صبح بذري را کاشته است، ظهر وقت رفتن به آن سر مي‌زند. مي‌خواهد ببيند آيا بذرش رشد کرده يا نه؟ به‌اين‌ترتيب، مفهوم کلمه رشد را درک مي‌کند و با صبر آشنا مي‌شود! نه‌تنها کشور ما که تمام جهان به سمتي پيش مي‌روند که زندگي شهري سبب دوري همه سنين افراد و نه فقط کودکان از طبيعت مي‌شود که نتيجه‌اش افسردگي، کسالت و حتي برهم خوردن فيزيک بدن است. به‌همين‌دليل، بسترهايي مانند مدارس طبيعت لازمه زندگي انسان است و گاهی حتي والدين هم به اين فضاها احساس نياز مي‌کنند.


دنيا را به کودکان بدهيم، حداقل يک روز
هرجا که تجربه‌ آزادانه و سرخوشانه کودک همراه با ديگر کودکان در بستر طبيعت شکل گيرد، «مدرسه طبيعت» است. درواقع، تجربه خودانگيخته‌ کودک در زيستگاه، برابر ايده مدرسه طبيعت است. (استاد وهاب‌زاده) امروز بايد شيوه انديشيدن دگرگون شود و بر اين کار، هيچ نقطه آغازي مهم‌تر از شيوه‌هاي نوين انديشيدن به کودکان وجود ندارد. به‌نظر مي‌آيد، مدرسه طبيعت مي‌تواند شيوه انديشيدن نويني را ترويج کند که حقيقتا مورد نياز جامعه ماست. نتايج به‌دست آمده نشان مي‌دهد روش‌هاي آموزشي فعلي، ديگر پاسخگوي نيازهاي کودکان امروز نيست و ما شاهد هستيم که روش‌هاي آموزشي با مشکلات فراوان روبه‌رو شده‌اند. امروزه دست‌اندرکاران آموزشي در تلاش هستند تا علت فزاينده مشکلات آموزشي را دريابند.

دیدگاه

پیشنهاد سردبیر

آخرین اخبار

پربازدیدترین ها

خواندنی