۷ معما که حل کردن آنها نیاز به خلاقیت و درک شهودی بالا خواهدداشت
به گزارش محیانیوز،معماهایی که راه حل های مختلفی دارد. نگاهی بیندازید و بهترین حدس خود را بزنید. یادتان باشد، در پیدا کردن راه حل ها خلاق باشید.
با چارلز آشنا شوید. او خارق العاده ترین فرد روی زمین است. زندگی او پر از مشکلات و چالش هایی بود که شجاعانه با آنها کنار آمد. متأسفانه در سنین پیری نتوانست از سرنوشتی وحشتناک بگذرد.
۷.
در کودکی، او پسر بسیار با استعدادی بود، اما معلمان دانش آموزان دیگری را دوست داشتند، بنابراین چارلز همیشه پیچیده ترین وظایف را انجام می داد. اما او همیشه موفق می شد به خوبی با معماهای فریبنده کنار بیاید.
وظیفه: این معادله ریاضی را نوشتن چیزی یا جابجا کردن اعداد، تصحیح کنید.
۶.
چارلز در نوجوانی به تنهایی راه می رفت. یک بار در جنگلی درون چاهی افتاد. عمق چاه ۳۰ متر بود. او برای بیرون آمدن از دیوار لغزنده با ۳ متر در روز بالا می رفت و شب هنگام که بسیار خسته می شد، ۲ متر به پایین سقوط می کرد. اما او به هر حال توانست از آنجا خارج شود.
سوال: چند روز طول کشید تا از چاه خارج شد؟
۵.
او ۲۰ ساله بود که دوستانش تصمیم گرفتند با او شوخی کنند: آنها چارلز را ربودند، لباس او را درآوردند و به یک ساختمان متروکه بدون پنجره زندانی کردند. روی دیوار، یادداشتی وجود داشت که نوشته بود، در صورتی که توپ را به دست آورد، می تواند از اتاق خارج شود. در وسط اتاق لوله ای وجود داشت که از کف بتنی بیرون زده بود (قطر آن تقریباً ۵ سانتیمتر و طول آن ۶۰سانتیمتر بود). یک توپ پینگ پنگ، انتهای لوله بود. رسیدن به توپ بدون هیچ ابزاری غیرممکن بود، اما هیچ چیزی برای استفاده وجود نداشت. چارلز به هر حال توانست این کار را انجام دهد.
سوال: چارلز چگونه توپ را بدست آورد؟
۴.
وقتی دوستانش تازه شروع به پول درآوردن کرده بودند، چارلز ثروتمند شده و عاشق دختری به نام آیرین شد. آنها ازدواج کردند، اما معلوم شد که او فقط برای پول چارلز با او ازدواج کرده است. آیرین حتی سعی کرد چارلز را مسموم کند تا ثروتش را به دست آورد. چارلز که این موضوع را می دانست، از خوردن غذاهای او اجتناب می کرد. یک روز آیرین سیبی به چارلز تعارف کرد؛ چارلز گفت: «به شرطی از این سیب می خورم که نصف آن را تو بخوری». آیرین سیب را برید، قسمت خود را خورد و هیچ اتفاقی برایش نیفتاد. وقتی شوهرش نصف سیب خود را خورد، ۲۴ ساعت به کما رفت. پس از این اقدام به قتل، آیرین به زندان افتاد اما چارلز زنده ماند.
سوال: آیرین که پادزهری مصرف نکرده بود چگونه توانست بدون آسیب رسیدن به خودش، شوهرش را مسموم کند؟
۳.
چارلز یک داروساز معروف بود. او حتی موفق شد دارویی بسازد که بتواند یک بیماری صعب العلاج را درمان کند. همکارانش به موفقیت او بسیار حسادت کردند و تصمیم گرفتند او را بکشند و فرمول را بدزدند. یک نفر در آزمایشگاه شبانه به دفتر چارلز رفت و با چاقو به شکم او زد. چارلز شخص را شناخت اما نتوانست کمک بخواهد و بیهوش شد. یکی از نگهبانان، چارلز را هنگامی که در پایان روز کاری ساختمان را بررسی می کرد پیدا کرد و با آمبولانس تماس گرفت. چارلز جان سالم به در برد و ۴ نفر از همکارانش مورد سوء ظن قرار گرفتند: جان، نیکولا، فلیکس و مایکل.
سوال: یک یادداشت عجیب با شماره های ۲۸، ۲۷، ۵۷ در جیب چارلز وجود داشت. کدام همکار به چالز سو قصد کرده بود؟
۲.
پس از آنکه چارلز از سو قصد همکارش نجات یافت، تصمیم گرفت زندگی خود را در خانه ای دنج در حومه شهر خود بگذراند. یک پستچی نامه هایش را تحویل میداد، یک پیک غذایش را میآورد، و یک روزنامهفروش، روزنامههایش را می فرستاد. روز جمعه، پستچی در حال تحویل نامه بود و چارلز را غرق خون دید که در آشپزخانه روی زمین افتاده است. او بلافاصله با پلیس تماس گرفت. پلیس صحنه جنایت را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که چارلز به قتل رسیده است. روی میز چند بطری شیر، نان، قرص، کلید و روزنامه سه شنبه بود. مامور پست و ۲ مرد تحویل دهنده دیگر مضنونین این قتل بودند.
سوال: چه کسی چارلز بیچاره را کشت؟
۱.
دو مرد در لبه پرتگاه روی تخته چوبی ایستاده اند. یکی از آنها اسلحه در دست دارد و می خواهد به دیگری شلیک کند. اما اگر نفر دوم بیفتد، نفر اول هم سقوط خواهد کرد.
سوال: آیا راهی برای زنده ماندن یکی از آنها وجود دارد؟ واقعا چه کسی خواهد مرد؟
آیا توانستید جوابی برای این معماهای پیچیده پیدا کنید؟ در ادامه می توانید جواب ها را ببینید:
۷.
فقط باید تخته سیاه را وارونه کنید تا معادله ریاضی درست شود.
۶.
چارلز به ۲۸ روز نیاز داشت. او هر ۲۴ ساعت یک متر حرکت می کرد. در ۲۷ روز، او به ۲۹ متر رسید اما در شب ۲ متر عقب افتاد (۲۷ متر). در روز بیست و هشتم ۳ متر بالا رفت و خارج شد.
۵.
از آنجایی که توپ های پینگ پنگ واقعاً سبک هستند، چارلز فقط باید خودش را در لوله راحت کند تا توپ را به دست آورد.
۴.
چارلز که به آیرین شک داشت، هر روز صبح پادزهری که اثر تقریبا همه زهرها را از بین می برد را می خورد. اما این سم خیلی قوی بود به همین دلیل مدتی به کما رفت. خود سم در یک طرف چاقویی بود که آیرین برای بریدن سیب از آن استفاده کرد. او تکه سیبی که سم داشت را به چارلز داد.
۳.
نیکولا ضارب بود. چارلز به محض دیدن او، آن اعداد را نوشت. از آنجایی که او شیمیدان بزرگی بود، اعداد با عناصر جدول تناوبی رمزگذاری شده بود. جدول تناوبی: ۲۸ – Ni (نیکل)، ۲۷ – Co (کبالت)، ۵۷ – La (لانتانیوم).
۲.
قاتل کسی بود که روزنامه ها را تحویل می داد. آخرین روزنامه ای که در خانه چارلز بود، برای روز سه شنبه بود و جسد چارلز جمعه پیدا شد. روزنامه فروش می دانست که چارلز دیگر نیاز به روزنامه های روزهای دیگر ندارد.
۱.
پاسخ این معما بسیار متنوع است و هر کسی می تواند راه حل خودش را داشته باشد. خب چی فکر می کنید؟ حدس های خود را با ما به اشتراک بگذارید!
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدترین ها
خواندنی