جدایی، خانوادههای ترکیبی، حضانت مشترک، بحران نوجوانی و… جایگاه هر یک از این موارد در خانواده در حال تغییر است: ساختار خانواده دیگر اساساً مبتنی بر وراثت نیست، همبستگیهای جدیدی در حال ظهور است.
ماری میشل بورات، روانپزشک کودک در لیموژ، میگوید: یک روز، کودکی در مورد «مادر ناتنی» خود با من صحبت کرد و از این واژه به جای واژه «نامادری» استفاده کرد. موضوع از این قرار است که همه چیز خوب پیش میرود، همچنین ممکن است از شما خواسته شود تا درگیریهایی احتمالی را مدیریت کنید. به عنوان مثال، در رابطه با طلاق، حضانت مشترک فرزند میتواند یک موضوع پرریسک باشد.
طلاق؛ بسیاری از کودکان تحت حضانت مشترک
در حال حاضر، بسیاری از خردسالان به واسطه جدایی والدینشان بهطور متناوب با یکی از آنها زندگی میکنند، رقمی که به طور پیوسته در حال افزایش است. ماری میشل بورات تأکید میکند: این کودکان ممکن است در معرض مشکلات عاطفی قرار بگیرند، حتی ممکن است بچهها معیاری برای تعیین میزان این مشکلات باشد. اگرچه واژههای فراوانی در مورد عواقب مشکلات عاطفی (اضطراب، افسردگی، مشکلات مدرسه، اعتیاد به مواد مخدر، اقدام به خودکشی و غیره) در کودکانی که والدینشان از هم جدا شدهاند، وجود دارد، اما هیچ مطالعه اپیدمیولوژیکی جدی به ما اجازه نمیدهد که نتیجه بگیریم که خطر ابتلا به این مشکلات افزایش مییابد. مشکلات این جوانان و بحران نوجوانی آنها میتواند زمانی باشد که خانواده تضعیف میشود.
دکتر دوورگر، روانپزشک کودک در بیمارستان دانشگاه آنجرز، اطمینان میدهد: خانواده حتی برای نوجوانان نیز مهم است. اما گاهی اوقات میتواند بیثبات کننده باشد.
در صورت جدایی دیگر بحرانی وجود ندارد
با این حال، این متخصص اطمینان میدهد: ما نباید از بحران نوجوانی بترسیم، بدون آن بچهها بزرگ نمیشوند. باید از آنچه در یک فرآیند عادی است – نوجوان تغییر میکند و باید نقش خود را پیدا کند ؛ از نوجوانی که در بحران است متمایز شود. در مورد نوجوانی که در شرایط بحرانی است، باید فوری وارد عمل شد.
به گفته وی، خانواده های ترکیبی بیش از دیگران باعث بحران نمیشوند. حتی ممکن است وضعیت در خانوادههای ترکیبی بهتر از زمانی باشد که پدر و مادر نوجوان، پیش از جدایی مدام با یکدیگر درگیری داشتند. در خانوادههای ترکیبی آنچه برای یک نوجوان پیچیده است، یافتن جایگاه خود است. همه چیز به پیوندی که او با پدر یا مادرش و همسر جدیدش برقرار میکند، وابسته است».
پزشک عمومی در خط مقدم قرار دارد
حتی گاهی اوقات والدین هم دچار تعارض میشوند و نیاز به کمک پیدا میکنند. ماری میشل بورات خاطرنشان میکند:بیش از همه، درخواستهای مشاوره برای کمک به مدیریت درگیریها، نباید ساده انگاشته شود. والدین به ما می گویند :دلم برای همسرم تنگ شده بود، اما نمیخواهم اصول طلاق و جدایی را زیر پا بگذارم. برای کمک به آنها، پزشک عمومی نقش اساسی دارد: این پزشک عمومی خانواده است که وضعیت آنها را بهتر از بقیه میداند. به طور کلی این اوست که اول از همه والدین با او مشورت میکنند».
و حالا چند توصیهای که میتوانند مشاوره را هدایت کنند:
*برای گوش دادن به صحبت های یک کودک یا نوجوان به تنهایی جدا از والدینش وقت بگذارید.
*هم به صحبتهای پدر و هم مادر گوش کنید و هم مراقب باشید که مورد سوءاستفاده قرار نگیرید: «در مشورت، آنها تمایل دارند که بگویند «نوجوان من این کار را ادامه میدهد یا آن کار را، شما چه فکر میکنید؟». دکتر دوورگر تاکید میکند که مهم است که موضع نگیرید و قضاوت نکنید. از سوی دیگر یادآوری نقش راهنمای تربیتی بهویژه در دوران بحران نوجوانی ممنوع نیست.
*مشخص کنید که آیا خشونت کلامی یا فیزیکی، اعتیاد به بازیهای ویدیویی یا چیزهای دیگر، مشکلاتی مدرسه و غیره وجود دارد یا خیر.
*قبل از نوشتن گواهیهای پزشکی فکر کنید: «این گواهیها در معرض خطر استفاده هر یک از والدین در مراحل قانونی، برای طلاق قرار میگیرند و میتوانند برای کودک مشکلاتی به وجود بیاورند». در مورد سوء استفاده، این سند ممکن است ضروری باشد: «شما باید مراقب آنچه مینویسید باشید، صحبت در مورد افسردگی یک سوءاستفاده است، صحبت در مورد گریه، نیازمند مشاهده است، همه اینها کاملاً متفاوت هستند. ما هم باید سعی کنیم توصیفی بمانیم».
*به یاد داشته باشید که تعارضات به خصوص در دوران بحران نوجوانی امری طبیعی است، بنابراین بحث پاک کردن یا انکار آنها نیست. دکتر دوورگر میگوید: «این بحرانها باید بهدرستی مدیریت شوند. مهم این است که خود را به عنوان قاضی صلح نشان ندهید، زیرا با وجود ویژگیهای او، پزشک موفقی نخواهید بود. وظیفه شما تحلیل چالشها و یافتن بهترین راهحلهاست نه حل و فصل سریع مشکلات».
*در صورت لزوم، خانواده یا یکی از اعضای آن را به یک متخصص، مانند روانپزشک کودک به عنوان یک میانجی برای مدیریت تعارض، ارجاع دهید.