با توجه به تمرکز دولت جو بایدن بر مقابله با تحرکات ولادیمیر پوتین در اوکراین، کرملین بیسروصدا به دنبال بهرهبردن از نفوذ فزاینده خود در خاورمیانه برای جلب لبنان در تلاش برای پیشبرد منافع ژئوپلیتیک خود بوده است.
به نوشته نیوزویک، نفوذ قوی در این کشور کوچک و در عین حال استراتژیک دریای مدیترانه، میتواند به مسکو دسترسی به بندر و بازار تجاری جدیدی برای دورزدن تحریمهای غرب و همچنین یک شریک دیگر برای حمایت از مواضع روسیه در مجامع بینالمللی بدهد.
این تلاشها با مداخله موفقیتآمیز روسیه و حضور آن در سوریه، و همچنین تعامل فزاینده با کشورهای شمال آفریقا مانند الجزایر و مصر، همراه با کشورهای خلیج فارس مانند ایران و عربستان سعودی، تقویت میشوند.
همچنین صادرات انرژی روسیه از طریق لبنان میتواند دوایی برای مشکلات عمده زیرساختی این کشور در بحبوحه بحران اقتصادی باشد. حمایت ضمنی از سلیمان فرنجیه، نامزد ریاستجمهوری و رهبر جنبش مسیحی مراده نیز ممکن است با هدف درمان فلج سیاسی طولانیمدت کشور و تحکیم روابط بین لبنان و سوریه باشد.
اما در حالی که خروج بیشتر ایالات متحده از منطقه میتواند هدفی کلیدی برای روسیه باشد، به هم ریختن روابط طولانیمدت با واشنگتن همچنان یک نگرانی جدی بیروت بوده و مسکو برای دستیابی به نفوذ گسترده در کشوری که در تقاطع منافع رقبای منطقهای و بینالمللی قرار دارد، با چندین مانع مواجه است.
با این حال، امروز کرملین طرحی برای اعمال نفوذ در کشوری دارد که قبلاً برای دستیابی به آن تلاش کرده بود.
جوزف باهوت، مدیر مؤسسه سیاست عمومی و امور بینالملل دانشگاه آمریکایی بیروت به نیوزویک گفت: «حداقل تا زمانی که تمرکز اصلی روسیه جنگ در سوریه بود، لبنان به عنوان یک ضمیمه و یک جناح غربی که باید «امن» میماند تا در اقدامات کرملین در آنجا دخالت نکند، تلقی میشد». او افزود: «بر خلاف سوریه، جایی که روسیه همیشه منافع و حضوری قوی داشته است، لبنان هرگز مرکز نفوذ یا حضور مسکو نبوده است. کرملین معمولاً بیروت را در دایره غرب و آمریکا میدید که البته ایران نیز از طرق حزبالله در آن حضوری غیرقابلانکار و مهم دارد».
اما باهوت استدلال کرد که «این به تدریج در طول زمان تغییر کرده و روسیه، به ویژه در تلاش برای تبدیلشدن به یک بازیگر اصلی در خاورمیانه، به طور فزایندهای به دنبال امتیازات و نفوذ در لبنان است».
باهوت «چند اهرم» را برشمارد که روسیه از طریق آنها میتواند خواستههای خود در لبنان را محقق کند: «در کنار سایر مسیحیانی که نسبت به غرب دلسرد شده و پوتین را مدافع دین میدانند، جامعه مسیحیان ارتدوکس که همیشه با کرملین همدل است، فارغالتحصیلان دانشگاههای اروپای شرقی که هنوز روسیه را به عنوان وزنهای در برابر «امپریالیسم غربی» میبینند و بخشی از جامعه سیاسی که همیشه به سمت رهبران خودکامه جذب میشوند، این اهرمها را تشکیل میدهند».
با این حال، همیشه استفاده از این اهرمها برای دستیابی به نتایجی واقعی دشوار بوده است.
با توجه به تفاوتهای ظریف سیاست داخلی لبنان که تحت سلطه جناحها و ائتلافهای متحول که عمدتاً متشکل از رهبرانیاند که در جنگ داخلی ۱۵ساله این کشور که در سال ۱۹۹۰ به پایان رسید، شرکت داشتند، حمایت از فرنجیه نیز پیچیده است. در سیستم سیاسیمذهبی لبنان که بایستی رئیسجمهور از مسیحیان مارونی، نخستوزیر از مسلمانان سنی و رئیس مجلس از مسلمانان شیعه باشد، این پیچیدگی دوچندان میشود.
در حالی که نبیه بری، رئیس جنبش امل از سال ۱۹۹۲ به عنوان رئیس پارلمان خدمت کرده است، ریاستجمهوری و نخستوزیری سه دهه گذشته به طور مکرر تغییر کرده و در سالهای اخیر پر هرجومرج بوده است. میشل عون، بنیانگذار جنبش میهنی آزاد مسیحی پس از انتخابش به ریاستجمهوری در سال ۲۰۱۶، پس از جلب حمایت مسلمانان شیعه، حزبالله و رقبای مسیحی خود، به بنبست دوساله پایان داد؛ اما زمانی که عون در ماه اکتبر کنار رفت، خلأ دیگری باز شد که هنوز پر نشده است.
فرنجیه از جمله کسانی است که با داشتن حمایت از جنبش امل و حزبالله، پا به عرصه گذاشته است. در آخرین تلاش نافرجام لبنان برای انتخاب رئیسجمهور در ماه ژوئن، فرنجیه ۵۱ رأی کسب کرد و پس از جهاد آزور، وزیر دارایی سابق لبنان و مدیر خاورمیانه و آسیای مرکزی صندوق بینالمللی پول که ۵۹ رأی کسب کرد، در رتبه دوم قرار گرفت.
کمتر از دو هفته بعد، فرنجیه در آخرین مجموعه از دیدارهایی که این سیاستمدار لبنانی با مقامات روسی در سالهای اخیر داشته است، میزبان الکساندر زاسپیکین، سفیر روسیه در اقامتگاهش در لبنان بود. روز چهارشنبه، الکسی زایتسف، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در پاسخ به سؤال نیوزویک گفت که «اکنون انتخاب رئیسجمهور یک موضوع کلیدی برای لبنان بوده و برای ثبات سیاسی در آن کشور کلیدی است». او افزود: «ما هیچ ترجیحی روی شخص خاصی نداشته و قصد دخالت در امور داخلی سایر کشورها را نداریم».
در همان زمان، زایتسف با اشاره به سفرهای فرنجیه به مسکو و تعامل با مقامات ارشد روسیه مانند سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه و میخائیل بوگدانوف، معاون وزیر امور خارجه، گفت که روسیه به خوبی فرنجیه را میشناسد. زایتسف گفت: «ما فکر میکنیم که او یک نامزد شایسته برای ریاستجمهوری است. اما این تصمیم مردم لبنان است و ما به انتخاب آنها احترام خواهیم گذاشت».
فرنجیه حواسش به سایر روابط بینالمللی نیز بود. او در ماه می در نشستی با سفیر عربستان سعودی شرکت کرد که در طول تاریخ نقش تأثیرگذاری در سیاست لبنان داشته است. این دیدار پس از آن صورت گرفت که ریاض و تهران در توافقی که با میانجیگری چین در ماه مارس انجام شد، برای ازسرگیری روابط به توافق رسیدند. همچنین در حالی که عادیسازی روابط تهران و ریاض باعث شد که در نهایت، عربستان سعودی روابط خود با بشار اسد، رئیسجمهور سوریه را درست چند روز قبل از دیدار فرنجیه با فرستاده پادشاهی بهبود بخشد، هر چند رهبر سوریه همچنان یک چهره مهم در لبنان بوده و هنوز آشکارا منفور غربیهاست.
روابط بین خانواده فرنجیه و اسد به دهه ۱۹۵۰ و زمانی برمیگردد که پدربزرگ فرنجیه در بحبوحه ناآرامیها به سوریه پناه برد و قبل از اینکه در سال ۱۹۷۰ رئیسجمهور لبنان شود، روابط نزدیکی با حافظ اسد، پدر بشار اسد و رئیسجمهور سابق سوریه برقرار کرد. پدر فرنجیه به رهبری تیپ مارادا ادامه داد. او در ابتدا و با تشدید درگیریهای فرقهای، در کنار جنبشهای مسیحی دیگر علیه شبهنظامیان عرب ناسیونالیست و چپگرای عمدتاً مسلمان قرار گرفت.
اما با ادامه روابط خانواده فرنجیه با سوریه و امتناع این جناح از همسویی با اسرائیل و ایجاد یک دولت مسیحی جداگانه در شمال لبنان، اختلافات خشونتآمیزی به وجود آمد. این شکاف در نهایت به کشتار احدن در سال ۱۹۷۸ منجر شد که در آن پدر، مادر و خواهر سهساله فرنجیه به همراه ۴۰ نفر دیگر در حمله به عمارت خانواده فرنجیه توسط نیروهای لبنانی کشته شدند.
فرنجیه که در زمان قتل خانوادهاش در بیروت بود به سوریه گریخت و روابط خود با خانواده اسد را تقویت کرد. زمانی که جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، فرنجیه آشکارا از بشار اسد حمایت کرد.
با توجه به این سرگذشت، باهوت استدلال میکند که روسیه میتواند باری اضافی برای او باشد، زیرا شهرت «دوستی شخصی او با بشار» را بیش از پیش تقویت میکند؛ چیزی که مخالفت دیگر جناحهای لبنانی با او را افزایش داده و باعث تقویت آمریکا خواهد شد و در نهایت، علیرغم روابط شخصی خوبی که او با برخی دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی در لبنان دارد، به بیاقبالی اروپاییها برای موافقت بر سر انتخاب او خواهد انجامید.
به طور رسمی، واشنگتن برای ورود به این موضوع مردد بوده است. ودانت پاتل، معاون سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده در پاسخ به سؤالی در مورد احتمال ریاستجمهوری فرنجیه در ماه ژوئن گفت که او در مورد نتایج انتخابات ریاستجمهور گمانهزنی نمیکند. با این حال، او درخواست دولت بایدن از مردم لبنان برای انتخاب رئیسجمهوری که بتواند در این زمان چالشبرانگیز رهبر و خادم خوبی باشد را تکرار کرد.
یقیا تاشجیان، یکی از اعضای دانشگاه آمریکایی بیروت فرنجیه را یک شریک و متحد قابلاعتماد برای روسیه توصیف کرد. اما او نیز تمایلی از سمت فرنجیه به تحکیم این رابطه و تبدیل آن به حمایت آشکار ندید و به نیوزویک گفت: «این بدان معنا نیست که مسکو بر او پافشاری دارند. روسها محتاطند و با توجه به اینکه در صحنه سیاسی لبنان باتجربه شدهاند، محتاطانه عمل میکنند و بدون ریسک بازی خواهد کرد».
تاشجیان همچنین به عدم حمایت سایر گروههای مسیحی مانند جنبش میهنی آزاد و نیروهای لبنانی که از رقیب فرنجیه، آزور حمایت کردهاند، اشاره کرد. تاشجیان گفت: «اگر معجزه سیاسی خاصی اتفاق بیفتد و فرنجیه انتخاب شود، مسلماً موقعیت روسیه و سوریه در لبنان، هرچند به صورت محدود تحکیم میشود. فرنجیه همچنین به انعطافپذیریش معروف است؛ از این رو، او سیاستمداری است که دوست ندارد پلهای پشت سرش را خراب کند. بنابراین ارتباطش با آمریکاییها را نیز حفظ خواهد کرد».
یکی از مسیرهای احتمالی برای پیروزی فرنجیه توافقی است که در آن، او در کنار وزیری نزدیک به ایالات متحده، مانند نواف سلام، سفیر سابق لبنان در سازمان ملل انتخاب شده تا به گفته تاشجیان، «تعادل در کشور حفظ شده و اصلاحات سیاسی و اقتصادی اجرا شود».
او گفت که اما هدف اصلی مسکو گسترش موفقیت خود در سوریه به لبنان است.
تاشجیان گفت: «روسیه با استفاده از قدرت نرم خود به دنبال بازگشت به صحنه اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک لبنان است؛ تنها به این دلیل که داشتن نفوذ در لبنان را گسترش عمق ژئوپلیتیک خود در سوریه میداند. برای انجام این کار، لبنان بایستی باثبات بوده و پایدار بماند؛ زیرا ثبات آن بر ثبات همسایهاش تأثیر میگذارد. بنابراین لازم است روسیه در لبنان حضور داشته باشد و اگر نمیتواند به شکلی نظامی مانند سوریه باشد، باید حداقل حضوری تجاری داشته باشد».
تاشجیان در تلاش برای تشریح قدرت نرمی که باهوت به آن اشاره کرد، گفت که مسکو در ابتکاراتی برای تعامل با جوانان لبنانی، به ویژه در زمینه آموزش، ورزش و مسابقات فرهنگی سرمایهگذاری کرده است و تعدادی از اتباع لبنانی در این راستا به روسیه سفر کردهاند.
همچنین «امنیت انرژی» در قلب پیشرفتهای مسکو قرار دارد. روسیه در تلاش برای تبدیل طرطوس به مرکز ترانزیت و صادرات غلات از دریای سیاه به شمال آفریقا، علاقه خاصی به شمال این کشور و عمدتاً طرابلس دارد. این پیشرفتها از خروج نواتک، تولیدکننده گاز روسی در اکتبر ۲۰۲۲ از پروژههای مربوط به اکتشاف نفت و گاز در سواحل جنوبی لبنان در دریای مدیترانه در نتیجه تحریمهای غرب جان سالم به در برد.
تاشجیان گفت: «زمانی که نواتک از جنوب خارج شد، بسیاری استدلال کردند که این نشانهای از ضعف موقعیت روسیه پساجنگ اوکراین در منطقه است. با این حال، اگرچه آمریکاییها در جنوب لبنان دست برتر را دارند، اما در شمال لبنان آن این چنین نیست. به همین دلیل است که حضور روسیه به ویژه در طرابلس (با توجه به نزدیکی این شهر به سوریه) مشهود است».
ایگور ماتویف، کارشناس شورای امور بینالملل روسیه که پژوهشگر ارشد مؤسسه شرقشناسی آکادمی علوم روسیه و مدرس مؤسسه دولتی روابط بینالملل مسکو است نیز درباره علاقه روسیه به بندر شمالی، به ویژه شهر طرابلس صحبت کرد.
ماتویف به نیوزویک گفت: «شرکتهای روسی میتوانند دسترسی بیشتری به بخشهای انرژی و منابع طبیعی لبنان داشته باشند که شامل راهاندازی پروژههای زیرساختی مشترک میشود. از جمله پروژه Levante Storage S.A.R.L. متعلق به شرکت روسنفت که مسئول ذخیرهسازی نفت و فرآوردههای آن در طرابلس است».
دیگر مشوقهای روسیه شامل تضمین سرمایهگذاری لبنان در بازار تحریمشده روسیه است. مسئلهای که با جایگزینی شرکت اسپانیایی مالک برندهای معروفی مانند Zara و Bershka توسط شرکت لبنانی Daher در بازار روسیه خود را نشان داد. ماتویف همچنین به پتانسیل روسیه برای مشارکت در تحقیقات زمینشناسی در امتداد بلوکهای گازی فراساحلی را لبنان اشاره کرد که میتواند مشاغل جدیدی برای روسها و لبنانیها ایجاد کند.
در زمانی که لبنان از کشورهایی بود که به دلیل جنگ اوکراین و فروپاشی قرارداد عبور امن غلات از دریای سیاه، از عرضه ناپایدار غلات از اوکراین میبرد، ماتویف اظهار داشت که روسیه میتواند به تنهایی صادرکنندگان میتواند جای خالی صادرکنندگان اوکراینی را پر کند تا به رغم توقف توافق عبور غلات دریای سیاه، امنیت غذایی لبنان را تأمین کند.
انگیزههای سیاسی نیز وجود دارد.
ماتویف گفت: «روسیه میتواند با گامهایی که نشاندهنده حسننیت است، مقامات لبنانی را متقاعد سازد که موضع دوستانهتری در سازمان ملل اتخاذ کرده که به معنای رأیندادن در قطعنامههای ضدروسیه مجمع عمومی سازمان ملل است». او افزود: «این امر به ویژه در صورتی امکانپذیر است که سلیمان فرنجیه رئیسجمهور بعدی شود».
مهند هِیگ علی، یکی از اعضای ارشد مرکز خاورمیانه کارنگی نیز به نیوزویک از ابراز علاقه مقامات روسی به نامزدی سلیمان فرنجیه گفت. اما او استدلال کرد که «اهرم فشار آنها بر فرنجیه به اندازه فرانسه نیست. پاریس نیز از نامزدی فرنجیه حمایت کرده است». اما نیوزویک دریافته که فرانسه نمیخواهد در ریاستجمهوری لبنان طرف نامزد خاصی را بگیرد.
در هر صورت، هِیگ علی استدلال کرد که «در حال حاضر، نفوذ روسیه به خاطر جنگ اوکراین ضربه خورده و تحریمها به این معنی است مسکو با چندین گروه و حزب مواجه است».
همچنین یکی از مقامات لبنانی به نگاههای داخلی اشاره کرد که نشان میدهد روسیه از زمان جنگ اوکراین، بهویژه با توجه به تعهد نیروهای مسلح لبنان به دریافت تجهیزات و تسلیحات آمریکایی و غربی و همچنین خروج نواتک از لبنان به دلیل تحریمها، «اهرمهای کمتری در این عرصه» دارد. این مقام لبنانی افزود: «با این وجود، به نظر میرسد بیروت روی پوست تخممرغ راه میرود تا نظر مساعد مسکو را حفظ کند».
این مقام لبنانی به نمونهای اخیر اشاره کرد که در آن وزارت امور خارجه آمریکا از لبنان خواست تا بیانیه مشترکی را امضا کند که در آن استفاده از غذا به عنوان سلاح جنگی محکوم میشود که اشارهای پنهان به مناقشه بر سر ابتکار عبور غلات دریای سیاه دارد. با اینکه در متن بیانیه به صراحت از روسیه یا جنگ اوکراین نامی برده نشده بود، لبنان در نهایت تصمیم گرفت که از پیوستن به ۹۱ عضو دیگر سازمان ملل در امضای آن خودداری کند.
فقدان محسوس اهرم تأثیر چندانی در جلوگیری از تلاشهای روسیه در لبنان نداشته است. متیو لویت، مدیر برنامه ژانت و الی راینهارد در امور ضدتروریسم و اطلاعات مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک به نیوزویک گفت: «دلایل زیادی وجود دارد که باعث میشود در حال حاضر، روسیه برای یافتن جای پا در لبنان تلاش کند».
به گفته لویت، این دلایل شامل افزایش روابط مستقیم بین روسیه و حزبالله میشود که تحت تحریمها قرار دارد و در نتیجه، اکنون در کنار دو شریک اصلی دیگر حزبالله، یعنی ایران و سوریه که آنها نیز مشمول تحریمهای آمریکا هستند، منافع مشترک بیشتری در زمینه همکاری با یکدیگر دارند. در مارس ۲۰۲۱، زمانی که مسکو میزبان هیئتی از این حزبالله بود، روسیه و این گروه روابطی را که در جریان درگیریهای سوریه ایجاد شده بود را آشکار کردند.
علاوه بر «پتانسیل عظیم» در فرار از چنین محدودیتهای اقتصادی از طریق فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری جدید، لویت به هدف گستردهتری در تلاشهای روسیه برای تقویت نفوذ خود در منطقه و کاهش نفوذ ایالات متحده و متحدانش اشاره کرد. لویت گفت: «روسیه تلاش کرده تا اتحادهای غربی در منطقه را از بین ببرد؛ نه که آنها را خنثی کند، بلکه به نوعی فضای بیشتری برای خود ایجاد کند. برای روسیه مهم است که به اندازه کافی مهم دیده شود تا کشورهای منطقه از صمیم قلب در مسئله اوکراین طرف غربیها را نگیرند و به حامیان بزرگ اجرای تحریمهای غرب علیه مسکو تبدیل نشوند».
او افزود: «روسیه توانست با دفاع موفق از حکومت اسد در سوریه نشان دهد میتواند متحد قابل اعتمادی باشد. من تلاشهای این کشور در لبنان را بخشی از تلاشهای کلی آن میدانم تا فضای بیشتری برای خود در منطقه ایجاد کند. مسکو نمیتواند در لبنان این کار را با دولت انجام دهد، اما میتواند کار را با از بازیگران اصلی فرقهای انجام دهد که سلاحهای خود را حفظ کرده و بسیار قدرتمند است».
این دیدگاه به روابط مسکو با فرنجیه نیز ربط دارد.
لویت گفت: «فکر میکنم روسیه هم دوست دارد کسی را که به نفع حزبالله است در منصب ریاستجمهوری ببیند و هم اینکه دوست دارد نقشی مثبت در شکستن بنبست سیاسی ایفا کند. شاید حتی دوست داشته باشد که خود را به عنوان طرفی نشان دهد که به رغم ناتوانی فرانسه و آمریکا از انجام آن، توانسته در آن موفق شود».
او افزود: «این مسئله در اینکه موفقیت فرنجیه کم است، تفاوتی ایجاد نمیکند. این یک تلاش نسبتاً بدون ریسک برای روسیه است و اگر هیچ نتیجهای حاصل نشود نیز آنها همچنان میتوانند خود را به عنوان بخشی از راهحل نشان دهند».