در مطالب منتشر شده کمتر به راهحلها اشاره شده و بعضا راهحلها در حد شناسایی عاملین عملیاتی و اجرا تنزل داده شده است. براساس آنچه نوشتهام، اگر به دنبال اصلاح بنیادین و قرار گرفتن در مسیر درست و منطبق بر چهره رحمانی اسلام و اعتمادزا با مردمان هستیم باید متوجه منشا این اتفاقات شویم.
سیاستگذاران و مفروضات و نیز فرآیند سیاستگذاری در حوزه فرهنگ به بیراهه رفته است. این نوع سیاستگذاری که متکی بر زمینههای ایجابی مبتنی بر شناخت تحولات اجتماعی نبوده و با فشار به سمت سیاستهای سلبی، مسیر نادرستی را تحمیل کرده باید تغییر یابد. تغییر سیاست و فرآیند سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی، گرفتن درس حکمرانی از وقوع این اتفاقات تلخ و ناگوار است.