محاسبه قانون 40 درصد
محاسبه قانون 40 دو معیار مالی اصلی، یعنی نرخ رشد و حاشیه سود را در نظر می گیرد:
نرخ رشد: در کسب و کار شرکت های SaaS، نرخ رشد با مقایسه تغییرات سال به سال در شاخص های ARR (درآمد مکرر سالانه) یا MRR (درآمد مکرر ماهانه) اندازه گیری می شود.
سودآوری: ما درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک (EBITDA) را به عنوان استاندارد اندازه گیری در تحلیل سودآوری شرکت ها ترجیح می دهیم. حاشیه EBITDA تفاوت در مبلغ سود، مالیات، استهلاک و کاهش بها را حذف می کند و باعث می شود حاشیه EBITDA بهترین شاخص برای سنجش سودآوری در مقایسه میان مشاغل SaaS باشد. با این حال، ممکن است متوجه شوید که برخی شرکت ها از درآمد خالص یا جریان نقدی به عنوان معیارهای دیگر سودآوری استفاده می کنند.
اگرچه این دو معیار را می توان به روش های مختلف اندازه گیری کرد، اما به هر حال نرخ رشد درآمد و حاشیه EBITDA معمولاً برای سنجش سودآوری و رشد یک شرکت استفاده می شوند و این معادله ساده را به راهی برای محاسبه قانون 40 درصد تبدیل می کنند.
چه زمانی باید از قانون چهل درصد استفاده کنیم؟
قانون 40 درصد می تواند معیاری مفید هنگام مقایسه شرکت های SaaS باشد. در حالی که قانون 40 درصد سلامت شرکت های SaaS را با در نظر گرفتن رشد درآمد و سودآوری ارزیابی می کند، علاوه بر اندازه گیری صرفاً هر جزء به صورت جداگانه، یک عامل نرمال سازی نیز محسوب می شود.
برخی از شرکت ها ممکن است سودآوری خود را فدای رشد کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است بسیار سودآور باشند اما در فروش و بازاریابی سرمایه گذاری نکرده باشند. محاسبه قانون ۴۰ درصد به خریداران و سرمایه گذاران این امکان را می دهد که این دو عامل را در بین اهداف اکتساب یا سرمایه گذاری در دامنه ای مشابه* قرار دهند.
استفاده از قانون ۴۰ درصد
قانون 40 درصد، چه وزنی باشد چه نباشد، می تواند به عنوان یک ابزار اندازه گیری مفید در هنگام ارزیابی سلامت کسب و کار شما و ایجاد برنامه ای برای ادامه رشد عمل کند.
گاگینز از قانون ۴۰ درصدی میگوید و من میخواهم توضیح مختصری در خصوص آن بدهم.
وقتی شما تمام تلاشتان را میکنید و احساس میکنید به انتهای ظرفیتتان رسیدید، تازه ۴۰ درصد از تواناییهای خود را به نمایش گذاشتهاید و ۶۰ درصد دیگر در منبع، ذخیره دارید. زدن به دلِ آن ۶۰ درصد به یک فاکتور بستگی دارد: توان تحمل درد!
البته گاگینز هشدار میدهد که درست است ما خیلی بیشتر از ظرفیت ظاهری، توان داریم ولی نه میتوانید و نه تلاش کنید که یک دفعه از ۴۰ درصد به ۱۰۰ درصد برسید که به خودتان آسیب میزنید. بالفعل کردنِ این پتانسیل نهفته، به مرور و ذره ذره امکانپذیر است.
ولی آیا حرفهای گاگینز که بیشتر تجربیات شخصیاش است به کار همه میآید؟ پاسخ تقریبا برای همه مثبت است. برای ذهن ما، این بدن تمام آن چیزی است که او را در محیط اطراف جابجا میکند، پس مثل یک مادر خیلی مهربان، لازم است چهار چشمی مراقبش باشد. چه کار میکند؟ محدودیتهای ذهنی برای جلوگیری از آسیب دیدن جسم حقه اوست.
همین چند هفتهی پیش من یکی از این محدودیتهای ذهنی را شکستم. معمولا در یک بازهی زمانی خاص سی و خُردهای شنا میزدم. یک روز با خودم گفتم امروز باید پنجاه تا بزنم. من با چهل شنا تقریبا مثل جنازه کف زمین پهن میشدم، حالا میخواهم پنجاه تا شنا برم؟ میشه؟ حقیقتش این است که شد و پنجاه و سه شنا در یک ست رفتم. البته مُردم!
لازم است که تحمل ذهن و جسم را به مرور افزایش دهید. هفت هشت ماه پیش، بیست شنا در آن بازه زمانی نهایت توان من بود و احتمالا در آن زمان با پنجاه شنا آسیب جدی به بدن میزنم، ولی همان بدن، به مرور به جایی رسیده که احتمالا اگر فشار کافی به آن بیاورم تا هفتاد شنا در یک نشست را میتواند انجام دهد. کلید اصلی، پشتکار و پیشرویِ گام به گام است. هر روز کمی از نقطهی آسایش خارج شدم و هنوز هم این کار ادامه دارد.