شما باید در برخورد با این ۱۰ عادت که بدترین تاثیرها را دارند، بسیار احتیاط کنید. بهدقت مراقب خودتان باشید تا این موارد تبدیل به عادتهایتان نشوند.
در انتظار آینده ماندن
یکی از معمولترین عادتهای موجب ناراحتی که ممکن است گرفتارش شوید، این است که به خودتان بگویید: «وقتی خوشحال میشوم که…». شاید این جملهی خود را با ارتقای سِمت یا حقوق بیشتر یا برقراری یک رابطهی جدید تمام کنید.
اما اینکه جمله را چطور تمام میکنید اهمیتی ندارد؛ مسئله اینجاست که این جمله تاکید زیادی روی شرایط میکند و بهبود شرایط، لزوما منجر به شادی نمیشود.
زمان خود را در انتظار برای چیزی که ثابت شده تاثیری روی حالتان ندارد هدر ندهید. به جای آن، روی شاد بودن تمرکز کنید. واقعیت این است که هیچ تضمینی برای آینده وجود ندارد.
توجه بیش از اندازه به مادیات
افرادی که در فقر شدید زندگی میکنند، وقتی شرایط مالیشان بهتر میشود، افزایش نشاط قابل توجهی را تجربه میکنند، اما پس از درآمدی بیشتر از ۲۰ هزار دلار در سال، این افزایش به سرعت رو به کاهش میگذارد.
پژوهشهای فراوانی وجود دارند که نشان میدهند چیزهای مادی آدم را خوشحال نمیکنند.
وقتی عادت میکنید مدام دنبال مادیات باشید، به احتمال زیاد ناراحت خواهید شد زیرا ورای آن ناامیدی که به محض دستیابی به آنها تجربه میکنید، متوجه میشوید برای دستیابی به آنها، چیزهای حقیقی را که میتوانستند شادتان کنند را هم فدا کردهاید، چیزهایی مانند دوستان و خانواده و خوشگذرانی و… .
ماندن در خانه
زمانی که احساس ناراحتی میکنید، وسوسه میشوید از دیگران دوری کنید. این اشتباه بزرگی است، زیرا برقراری روابط اجتماعی تاثیر فوقالعادهای روی حالتان دارد؛ حتی زمانی که از آن لذت نمیبرید. همهی ما آن روزهایی را که فقط میخواهیم پتو را روی سرمان بکشیم و با هیچ کس هم صحبت نکنیم تجربه کردهایم.
اما باید بدانید به محض اینکه این کار را انجام میدهید، حالتان بدتر میشود. وقتی ناراحتی میخواهد شما را از جمع دور کند، خودتان را مجبور کنید که بروید بیرون و با دیگران معاشرت کنید. آن موقع است که سریع متوجه تاثیر آن خواهید شد.
خود را قربانی شرایط دانستن
افراد ناراحت معمولا این باور را پیشفرض قرار میدهند که زندگی هم دشوار است و هم خارج از کنترل. آنها معتقدند سرنوشت آنها را به هر طرف که بخواهد میکشد و از دستشان هیچ کاری بر نمیآید.
مشکلِ این فلسفه این است که حس ناتوانی را پرورش میدهد و افرادی که احساس ناتوانی میکنند، امکان ندارد قدمی در جهت بهبود امور بردارند.
اگرچه به طور قطع برای هر کسی پیش میآید که هر چند وقت یکبار این احساس را تجربه کند، اما مشکل از جایی شروع میشود که اجازه میدهید این حس و حال روی دیدتان نسبت به زندگی تاثیر بگذارد.
شما تنها آدمی نیستید که در زندگی مشکل و مسئله دارد، ولی تا زمانی که رو به جلو حرکت میکنید، کنترل آینده را در دست خواهید داشت.
بدبین بودن
هیچ چیزی مانند بدبینی ناراحتی را تقویت نمیکند. نگرش بدبینانه علاوه بر اینکه حالتان را بد میکند، به پیشگویی از آینده هم تبدیل میشود. بدیهی است که اگر انتظار اتفاقات بد را بکشید، به احتمال زیاد اتفاقات بد هم برایتان پیش میآیند.
خلاصی از افکار بدبینانه دشوار است. راهحل این است که ببینید این افکار چقدر غیرمنطقی هستند. خود را مقید کنید که به حقایق توجه کنید و آن وقت است که خواهید دید رویدادها حتی یک ذره هم به آن بدی که فکر میکنید نیستند.
شاکی بودن
خودِ شکایت کردن هم به اندازهی رفتاری که باعثش شده، آزاردهنده است. شکایت کردن رفتاری است که خودش را تقویت میکند. وقتی مدام دربارهی اینکه چقدر همه چیز بد است حرف میزنید و در نتیجه به آن فکر هم میکنید، در حقیقت روی باورهای منفی خود تاکیدِ دوباره میکنید.
اگر چه حرف زدن دربارهی چیزهایی که اذیتتان میکنند میتواند کمک کند احساس بهتری داشته باشید، اما بین شکایتی که حال آدم را خوب میکند با شکایتی که ناراحتی را تقویت میکند، مرز باریکی وجود دارد. شکایت کردن جدای از اینکه ناراحتتان میکند، باعث میشود دیگران هم از شما دور شوند.
بزرگ جلوه دادن
هر کسی مشکلات خودش را دارد. تفاوت اینجاست که افراد شاد مشکلات را همانطور که هستند میبینند، بهصورت مسئلههای موقتی. اما افراد ناراحت هر چیزی را با دید منفی نگاه میکنند تا به خود و دیگران ثابت کنند که سرنوشت آنها را به هر سو که بخواهد میکشاند.
فرد موفق هم اگر مشکلی در مسیر کارش باشد ناراحت میشود، اما اینگونه به آن نگاه میکند: «عجب دردسری شد، اما باز هم خدا رو شکر که مشکل جدیتری پیش نیومد.» از سوی دیگر، فرد ناراحت این مشکل را اثباتی بر این قضیه در نظر میگیرد که روز، هفته، ماه یا حتی کل زندگیاش محکوم به فناست!
نادیده گرفتن مشکلات
افراد شاد مسئول اعمال خودشان هستند. وقتی اشتباهی میکنند، مسئولیتش را بر عهده میگیرند. اما افراد ناراحت مشکلات و اشتباهات را تهدیدکننده میدانند و بنابراین تلاش میکنند آنها را پنهان کنند.
وقتی مشکلات را در کل نادیده میگیریم، آنها بزرگ و بزرگتر میشوند. هر چقدر کمتر دربارهی مشکلی اقدام کنید، بیشتر مثل این میماند که اصلا نمیشود کاری دربارهاش انجام داد، بعد هم میرسید به همان حس قربانی بودن.
درجا زدن
افراد ناراحت بدبین هستند و احساس میکنند روی زندگیشان کنترلی ندارند، به همین خاطر تمایل دارند عقب بنشینند و صبر کنند تا سرنوشت زندگیشان را رقم بزند.
آنها به جای آنکه هدف تعیین کنند، تلاش کنند و زندگی را بهتر کنند، مدام درجا میزنند و بعد هم تعجب میکنند که چرا هیچ چیزی تغییر نمیکند.
چشم و همچشمی
حسادت و حسرت با شادی سازگار نیستند. پس اگر جزو آن دسته افرادی هستید که مدام خود را با دیگران مقایسه میکنند، وقتش است که این کار را متوقف کنید.
در یک پژوهش، بیشتر افراد مورد مطالعه گفتند که با درآمد کمتر مشکلی ندارند، اما به شرطی که دیگران هم درآمد کمتری داشته باشند! نسبت به چنین تفکری محتاط باشید چراکه نه تنها شما را شاد نمیکند، بلکه اغلب تاثیر عکس هم دارد.