در پی قتل رئیس یکی از شعب بانک تجارت تحقیقات جنایی باعث دستگیری دختر، همسر سابق، شوهر همسر سابق مقتول و مردانی شد که در اجرای نقشه قتل دست داشتند. به گزارش سایت جنایی، ماجرای قتل این مرد میانسال به نام کاظم زمانی افشا شد که همکاران او در بانک نگران غیبت ناگهانی او شدند و پس از آن با دختر نوجوان وی تماس گرفتند اما این دختر هم از پدرش اظهار بی اطلاعی کرد. پس از آن کارکنان بانک با خواهر رییس خود تماس گرفتند و او هم اظهار بیاطلاعی کرد. آنها در ادامه به خانه او مراجعه کرد که باز هم بینتیجه بود، به همین دلیل با هماهنگی پلیس و حضور ماموران کلانتری، خواهر کاظم وارد خانه برادر خود شد و پیکر بیجان و غرق در خون او را در یکی از اتاقهای خانهاش دید.
به این ترتیب سیزده شهریور ماه امسال بازپرس کشیک قتل در جریان ماجرا قرار گرفت و با ورود به قتلگاه این مرد میانسال که در طبقه دوم ساختمان واقع شده بود با جسدی روبرو شد که با 18 ضربه چاقو به قفسه سینه، پشت و گردن کشته شده بود. همچنین به دستور بازپرس جنایی تیمهایی از پزشکی قانونی، تشخیص هویت و اداره دهم پلیس آگاهی تهران در محل حضور یافتند و تحقیقات خود را آغاز کردند، در بررسی از محل قتل مشخص شد عامل یا عاملان جنایت بدون تخریب وارد خانه شدهاند و با درگیری کمی این مرد را به قتل رساندهاند بنابراین ظن کارآگاهان به آشنایان جلب شد. در مرحله نخست وضع خانوادگی کاظم مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد او دو بار ازدواج کرده و 15 سال پیش از همسر اول خود جدا شده و دختر نوجوان او با خودش و همسر دومش زندگی میکرد. همسر سابق مقتول هم پس از جدایی از کاظم دوباره ازدواج کرده و از همسر دوم خود دو فرزند دارد.
ادامه بررسیها نشان داد همسر دوم مقتول به خاطر اختلافاتی که با کاظم پیدا کرده بود، شش ماه قبل با حالت قهر از خانه رفته است و دختر 16 ساله مقتول هم مدت کوتاهی پس از آن به خانه مادر و پدرخوانده خود رفته و در این چند ماه با آنها زندگی میکرده است. به این ترتیب این شاخه از تحقیقات نشان داد که کاظم در زمان قتل تنها زندگی میکرد و احتمالا عامل یا عاملان جنایت از این موضوع خبر داشتند. بنابراین ماموران به سراغ تماسهای تلفنی و ارتباطات مقتول رفتند تا شاید به سمت مظنونان احتمالی هدایت شوند. این شاخه از بررسیها نشان داد مقتول با زن سابقش تلفنی ارتباط داشته است از این رو زن سابق به نام مریم مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: بیشتر ارتباط ما در مورد دخترمان فریده بود و او مدعی بود که من باعث اختلاف او و دخترمان همستم برای همین گاهی با هم جر و بحث میکردیم و همین موضوع باعث عضبانیت شوهرم هم شده بود که چرا کاظم با وجود اینکه از من جدا شد و هر کداممان ازدواج کردهایم هنوز با من تماس میگیرد. ماموران در شاخه دیگری از تحقیقات دورببینهای مداربسته را مورد بررسی قرار دادند و به مظنونانی رسیدند که چهرههایشان مشخص نبود. دو مرد که یکی از آنها کلاه کشی نقابدار داشت و دیگری کلاه بیسبال و هودی به خانه مقتول رفته بودند و پس از آن رفت و آمدی در خانه مقتول وجود نداشت. بنابراین دو مرد ناشناس به عنوان افرادی که احتمالا آخرین نفراتی بودهاند که رییس بانک را زنده دیده بودند مورد پیگرد قرار گرفتند. اما اقدامات پلیس برای شناسایی آنها بی نتیجه ماند تا اینکه در بازبینی چند باره فیلمهای موجود دیده شد که مدت کوتاهی قبل از ورود مظنونان ناشتاس دختر 16 ساله مقتول است وارد خانه شده و بعد از مدتی مظنونان به قتل به خانه مقتول رفتهاند.
به این ترتیب فریده مور بازجویی قرار گرفت و گفت: برای آشتی به خانه رفته بودم اما دوباره با پدرم دعوایم شد و آنجا را ترک کردم. ماموران در گام بعدی دوربینهای مداربسته با شعاع بیشتری از محل قتل را مورد بازبینی قرار دادند و در نهایت پس از ساعتها تحقیق در یکی از تصاویر موجود شوهر دوم مریم را همراه دو مظنون ناشناس دیدند. همین سرنخ باعث تحقیقات بیشتر و در نهایت افشای راز این قتل خانوادگی شد. با به دست آمدن این سرنخ مشخص شوهر دوم مریم و همچنین فریده در این ماجرا دخیل هستند. بنابراین ماموران هر کدام از آنها را به طور جداگانه مورد بازجویی قرار دادند تا اینکه دختر نوجوان راز قتل را فاش کرد و گفت: افرادی که پدرم را کشتهاند، پدر خواندهام اجیر کرده و من و مادرم هم در جریان قتل هستیم و من بودم که در را برای قاتلان باز گذاشتم تا راحت بتوانند وارد خانه شوند و پدرم را بکشند. با این اعتراف قطعات پازل کنار هم قرار گرفت و معما حل شد. دختر مقتول گفت: پدرم خسیس بود. با اینکه از مادرم جدا شده بود او را اذیت میکرد و در نهایت سه نفری صحبت کردیم که او را بکشیم و ارثش را برداریم. با مادر و پدرخواندهام مشورت کردم، پدرخواندهام یک نفر را اجیر کرد و قرار شد پس از تقسیم ارث دستمزد آنها را بدهیم. پدرخوانده فریده به نام حمید وقتی با این اعترافات روبرو شد لب به اعتراف گشود و گفت: من دوستی داشتم موضوع را با او درمیان گذاشتم و او دو نفر را که ساکن کرج بودند معرفی کرد تا این کار را برایمان انجام دهند.
با این نتایج ماموران سراغ فردی که قاتلان را معرفی کرده بود رفتند و او آدرس دو اجیر شده را به پلیس داد اما دو مظنون اصلی که تصاویرشان با صورتهای پوشیده در اختیار پلیس قرار داشت، فراری بودند تا اینکه در نهایت روزهای گذشته دستگیر شدند. یکی از مظنونان به قتل گفت: من در یکی از تاکسیهای اینترنتی کار میکردم و یک خودروی تیبا داشتم که میخواستم به حمید بفروشم اما معاملهمان نشد ولی با هم در ارتباط بودیم تا اینکه که یک گردنبند طلا زیر خاکی پس از حفاری در یک روستا پیدا کردم. وزن آن یک کیلو بود و حمید گفت من مشتری آن را دارم قرار دادی بستیم که دو میلیارد به من بدهند و من طلا را تحویلشان دادم تا بعد از فروش پولش را به من بدهند، حالا که این اتفاق افتاده قتل را گردن ما انداختند که هم ارث را بگیرند و هم دو میلیارد ما را بالا بکشند، من و دوستم قاتل نیستیم. همچنین مرد مظنون قراردادی را ارایه دادند که حکایت از معامله گردنبند داشت اما ماموران که پی بردند قرارداد برای فریب و منحرف کردن تحقیقات است. در نهایت یکی از دو مظنون اصلی لب به اعتراف گشود و گفت: حضور در صحنه قتل را قبول دارم. با قاتل بچه محل هستیم و یک دوست مشترک داشتیم که گفت خانوادهای هست که به خاطر اختلافات خانوادگی میخواهند یکی را تنبیه کنند و شما در ازای دریافت پول او را گوشمالی بدهید. قرار بود ما آن مرد را تنبیه کنیم و نمیخواستیم بکشیم . این طور بود که قرارداد صوری را بستیم اما با قتل ماجرا پیچیده تر شد و بعد دوستم به من گفت قرار است اواخر مهر دو میلیارد از ارثی که به دختر مقتول میرسد به ما بدهند.
در حال حاضر با کنار هم گذاشتن اعترافات متهمان و مدارک موجود شش نفر در بازداشت هستند و تحقیقات در مورد این پرونده ادامه دارد.