رسانههای غرب همواره تلاش کردهاند یک پیشفرض را برجسته کنند: اینکه «هر کجای خاورمیانه جنگی رخ بدهد، یک سر آن به تهران میرسد.» فارغ از درستی یا نادرستی این پیشفرض، یکی از مسائل مهم این بوده که «سیاست خارجی منفعل ایران» در سالهای اخیر به این شایعه دامن زده است؛ برای مثال ایران در معاملهای که مستقیما به منافعش ملیاش گره خورده، از مذاکره مستقیم اجتناب کرده و بدون داشتن هیچ ابتکار عمل ایجابی، به ابتکارات دیگر طرفهای مذاکره جواب منفی میدهد.در مورد دیگر در موضوع مورد مناقشه با آذربایجان با شکلگیری دالان زنگزور، با این فرض که نباید مرزهای بینالمللی تغییر کند، مخالف است اما هیچ راهحلی برای بهبود روابط ارائه نمیکند.همچنین سالها پیش بدون برنامه مشخصی باعث قطع روابط با عربستان شده و هفت سال بعد بدون ارائه منطق قانعکنندهای در میدان سعودی رقص شمشیر میکند. سردرگمی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و در عین حال اصرار بر گفتمان مبتنی بر «دشمنی ابدی و ازلی» با برخی کشورها سبب شده در هر حادثهای در منطقه که منافع اسرائیل و آمریکا در منطقه به خطر بیفتد، انگشت اتهام به سمت ایران نشانه برود.
در بین کشورهایی که به حمله روز شنبه حماس به اسرائیل واکنش نشان دادهاند، چند کشور به طور آشکارا از حماس حمایت کرده و حمله را حق مشروع حماس و فلسطین خواندهاند؛ ایران، آفریقای جنوبی، یمن، قطر، عربستان سعودی و پاکستان از جمله این کشورها بودهاند. برخی کشورها موضع محافظهکارانه اتخاذ کردهاند که مهمترین آنها روسیه، ترکیه، امارات، چین و مصر بوده است. هر یک از این کشورها منافعی در حمله حماس به اسرائیل داشتهاند. رویداد۲۴ پیش از این موضع ایران در قبال حمله حماس به اسرائیل را بررسی کرده بود و در این گزارش منافع همسایگان کلیدی ایران از حمله روز شنبه به اسرائیل را تشریح کرده است.
فریدمن معتقد است هرگونه جنگ طولانی مدت اسرائیل و حماس میتواند تجهیزات نظامی مورد نیاز کییف را به سمت تلآویو منحرف کند. با این فرض، درگیری میان اسرائیل و حماس به نفع روسیه است. اوکراین همین الان هم در آمریکا دچار مشکل شده بود. رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به همراه اقلیتی از نمایندگان جمهوریخواه با ارائه کمکهای اقتصادی و نظامی بیشتر به اوکراین مخالفت کردهاند.
اگر اسرائیل بخواهد به غزه حمله کند و جنگی طولانی را آغاز کند، اوکراین باید نگران رقابت با تلآویو برای به دست آوردن موشکهای پاتریوت و گلولههای توپخانه ۱۵۵ میلیمتری و سایر تسلیحات اساسی باشد که هم اوکراین و هم اسرائیل شدیداً به آنها نیاز خواهند داشت.
ولادیمیر پوتین پنجشنبه گذشته گفته بود که اوکراین «به لطف کمکهای چند میلیاردی که هر ماه به آنها میرسد» تا الان دوام آورده است. وی افزود «فقط تصور کنید که همین فردا این کمکها متوقف شود. اوکراین وقتی مهماتش تمام شود فقط یک هفته زنده خواهد ماند»
همین فضای سیاسی در روسیه کافی است که در این شرایط اینگونه تحلیل شود که جنگ حماس و اسرائیل چه سودی برای آنها دارد. با اینکه جنگ اسرائیل مستقیما به سود روسیه است و جنگ اوکراین را تحت الشعاع قرار میدهد، آنها موضعی میانه و محافظهکارانه اتخاذ کردند و خواستار «خویشتنداری» طرفین شدند. «میخائیل بوگدانوف» معاون وزیر امور خارجه روسیه گفته «ما اکنون با همه طرفها از جمله اسرائیلیها، فلسطینیها و اعراب در تماس هستیم.»
قطر از سال ۲۰۱۲ بیش از یک میلیارد دلار به حماس کمک مالی کرده و از حامیان اصلی این گروه است. توماس فریدمن ستوننویس نیویورک تایمز میگوید «اطلاعات اسرائیل معتقد بوده حماس شدیدا به کمک مالی به ویژه از سوی قطر نیاز داشته و بعید بوده بدون رضایت قطر که دست به چنین حملهای بزند.»
قطر در بیانیه خود بعد از حمله حماس اعلام کرد اسرائیل مسئول مستقیم تشدید تنشها با فلسطین است و از جامعه بینالملل خواست مانع سوءاستفاده اسرائیل از وضعیت پیش آمده برای هدف قرار دادن غیر نظامیهای فلسطینی شوند.
نقش قطر در مناقشه اسرائیل و فلسطین پس از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین در سال ۲۰۰۶ تقویت شده است. طبق گزارشها، قطر حماس را به درخواست آمریکا برای شرکت در انتخابات تشویق کرد و در بیرون راندن تشکیلات خودگران فلسطین از نوار غزه نقش مهمی بازی کرد. قطر در سال ۲۰۰۶ تلاش کرد میان حماس و فتح میانجیگری کند، اما تلاشش به جایی نرسید. سال ۲۰۰۷ حماس کنترل نوار غزه را به دست گرفت.
بعد از بهار عربی قطر آشکارا برای بازسازی غزه مبالغ هنگفتی را هزینه کرد و طبیعتا این مبالغ به جیب نیروی مسلط بر غزه یعنی «حماس» واریز میشد. سال ۲۰۱۲ «خالد مشعل» رهبر سیاسی حماس از سوریه به قطر گریخت و دفتر سیاسی حماس در دوحه دایر شد. در این سالها قطر به رهبران چندین شاخه نظامی حماس پناه داده است که مهمترین آن «صالح العاروری» بنیانگذار گردان عزالدین قسام ارتش حماس است به قطر پناه برد. جولای ۲۰۱۷ «دیوید پترائوس» مدیر سابق سیا فاش کرد که قطر میزبان حماس بوده است.
نزدیکی قطر به حماس اگرچه بارها با تکذیبیههای متعدد مقامات قطری همراه بوده، اما در نهایت در موضعگیری اخیر دوحه در قبال حمله حماس به اسرائیل آشکار است. قطر اسرائیل را مسئول تنشها و نقض مستمر حقوق مردم فلسطین خوانده و حمله حماس را «مشروع» و بخشی از «حقوق تاریخی مردم فلسطین» میداند.
قطر از مخالفان سر سخت عادیسازی روابط با اسرائیل است و به تازگی از چندین سال محاصره اقتصادی بلوک عربی به سرکردگی عربستان آزاد شده است. از این رو منطقی به نظر میرسد اگر توقف با به تعویق افتادن پروژه عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل یکی از انگیزههای قطر برای حمایت از حماس در جنگ اخیر باشد.
ریاض رهبر بلوک اهل تسنن در جهان اسلامی-عربی است. درگیری فلسطین و اسرائیل از روز نخست مساله جهان اسلام و عرب بوده است. مقاومت عربستان در برابر عادیسازی روابط با اسرائیل تا این لحظه نتیجه جایگاهی است که سعودیها به عنون خادم حرمین شریفین برای خودشان قائل هستند. از این رو عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان، از دید آلسعود منوط به حلوفصل مساله فلسطین بوده است؛ این همان چیزی است که اسرائیلیها قبول نمیکنند و پروسه عادیسازی روابط را با وقفه روبرو کرده است.
از سوی دیگر از زمان جنگ داخلی سوریه، این جنبش از تهران فاصله گرفته و به عربستان و قطر نزدیک شده است. حماس از مخالفان «بشار اسد» متحد ایران در سوریه بود و همین مخالفت آشکار بر تیره شدن روابط این جنبش با ایران تاثیر بهسزایی داشت. تا پیش از جنگ داخلی سوریه، مقر اصلی آموزش و پشتیبانی نیروهای حماس در سوریه بود، اما بعد از این جنگ، این مقر به قطر تغییر مکان داد.
با این حال به نظر میرسید مقامات عربستانی آماده رسیدن به توافقی برای عادیسازی روابط با اسرائیل بودهاند. نتانیاهو اخیرا در پیامی ویدئویی در واکنش به سخنرانی رهبر ایران مبنی بر «شرطبندی اعراب بر اسب بازنده عادیسازی روابط با اسرائیل»، پاسخ داده بود «همانطور که ایران نتوانست جلوی انعقاد پیمان ابراهیم را بگیرد، این بار هم نخواهد توانست جلوی گسترش حلقه صلح را برای مردم اسرائیل و منطقه بگیرد.»
اسرائیل در ماه گذشته اعلام کرد چارچوب توافقی که با میانجیگری آمریکا برای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان تهیه شده ممکن است تا اوایل سال آینده محقق شود. به این ترتیب باید گفت شاید عربستان در درگیری اخیر سود قابل توجهی نبرد و حتی تلاشایش برای عادیسازی روابط با اسرائیل با شکست مواجه شود، اما در موقعیت خطیری قرار گرفته که نمیتواند موضع دقیقی اتخاذ کند. مواضع متزلزل آلسعود در بیانیهای که بعد از حمله روز گذشته منتشر کردهاند، مشهود است.
وزارت امور خارجه عربستان در واکنش به حمله روز گذشته حماس به اسرائیل، به فلسطینی حق دفاع مشروع داده و گفته عربستان سعودی با توجه به «اشغال مستمر و محرومیت مردم فلسطین از حقوق مشروع خود و همچنین تحریکات عمدی مکرر علیه مقدسات آنها» هشدارهای مکرری درباره تشدید تنش داده است. در عین حال در بخش دیگری از این بیانیه از جامعه بینالمللی خواسته مسئولیتهای خود را انجام دهند و فرآیند صلح با «راه حل دو کشور» را در دستور کار قرار دهند.
منظور از راه حل دو کشور، رفع اختلافات اسرائیل و فلسطین با ایجاد دو کشور جداگانه به طور همزمان است که جمهوری اسلامی با آن مخالف است. پیش از این دو روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز و والاستریت ژورنال از شروط عربستان برای عادیسازی روابط با اسرائیل پرده برداشته و مدعی شده بودند که ریاض به عنوان پیششرط مذاکره برای عادیسازی، خواستار حل بحران فلسطین و رسیدن به یک صلح با فلسطینیها بوده است.
حمله حماس به اسرائیل اگرچه توافق عادیسازی روابط را به تعویق خواهد انداخت، اما میتواند دست عربستان را در مذاکره برای رسیدن به یک راه حل برای مساله فلسطین بالا ببرد.