وقتی که باغبان باغ مهرجویی لب به اعتراف درباره قتل این زن و شهورش گشود اسرار جنایت را فاش کرد.
او گفت: بعد از اینکه با شکایت خانواده مهرجویی دستگیر شدم، از آنها کینه به دل گرفتم.
آنها بهخاطر یک جاروبرقی از من نگذشتند و وقتی آزاد شدم، سراغشان رفتم .
خواستم ۳۰میلیون تومان که از آنها طلب داشتم را بدهند، اما انکار کردند.
من در زمانی که برای آنها کار میکردم، ۳۰میلیون تومان طلبکار شده بودم.
اما آنها حاضر نبودند این مبلغ را پرداخت کنند و میگفتند که هیچ بدهیای به من ندارند.
همه اینها باعث شده بود که از آنها کینه به دل بگیرم.
در نهایت نیز وقتی دیدم حاضر نیستند پولم را بدهند، نقشه قتلشان را کشیدم.
شب حادثه به همراه برادرم که سرایدار یکی از ویلاها در شهرک است و ۲دوست دیگرم راهی ویلای مهرجویی شدیم.
وقتی در را باز کرد، من به او حمله کردم و با چوب زدمش. برادرم و دوستم هم به اتاق رفتند و همسرش را گرفتند.
ابتدا برادرم دستان همسر مهرجویی را گرفت و دوستم با چاقو به او ضربه زد و وقتی بیحال شد برادرم هم با چاقو به جان او افتاد.
من هم مهرجویی را با چاقو زدم و بعد به اتاق رفتم.
وقتی مطمئن شدیم هردویشان مردهاند، النگوها و طلاهای همسر مهرجویی، موبایل و اموال دیگر را سرقت و آنجا را ترک کردیم.
پس از جنایت، من به خانهام رفتم و چون لباسم خونی شده بود، آن را دور انداختم و یک دست لباس نو خریدم.
طلاها، اموال مسروقه و چاقو را هم به دوستم که در شهرک کار میکرد دادم تا نگه دارد. بقیه هم هر کدام به خانههایشان رفتند.