هرآنچه که باید درباره اعتمادبه‌نفس بدانید اما روانشناسی زرد به شما نمی‌گوید

آیا تا به حال یکی از نزدیکان شما (مثلا والدین، معلم یا مدیر مدرسه) از شما خواسته است که سعی کنید اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشید؟ آنها حتما نیت خوبی دارند و معتقدند اعتمادبه‌نفس بیشتر به شما کمک می‌کند تا در زندگی موفق‌تر باشید. اما آیا تا به حال متوجه شده‌اید که در واقع باعث ناامیدی و درماندگی شما شده است؟ در کل اینطور نیست که بتوانید اعتمادبه‌نفس خود را جعل کنید. اگر چنین است، شما چیزی را تجربه کرده‌اید که به آن «تله اعتمادبه‌نفس» می‌گویند؛ باور رایج اما نادرستی که صرفِ گفتن به مردم که اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشند باعث بهبود زندگی آنها می‌شود.

کتاب‌های خودیاری که این روزها بسیار هم محبوب هستند، تقریبا همین کار را انجام می‌دهند. کارهایی مثل فهرست کردن دستاوردهایتان تا گفتن به خودتان که عالی هستید. ظاهرا با انجام این کارها دیگر بهانه‌ای برای اعتمادبه‌نفس نداشتن وجود ندارد.

هرآنچه که باید درباره اعتمادبه‌نفس بدانید اما روانشناسی زرد به شما نمی‌گوید

هرچه بیشتر از والدین خود تعریف دریافت می‌کردند، اعتمادبه‌نفس آنها به مرور کاهش می‌یافت.

روانشناسانی که رشد شخصیت در کودکان را مطالعه می‌کنند، اعتقادشان بر این است که این تمرینات اعتمادبه‌نفس اشتباه هستند. مسئله این نیست که اعتمادبه‌نفس مفید نیست. در واقع بسیاری از تحقیقات علمی نشان می‌دهد که افرادی که اعتمادبه‌نفس بالایی دارند؛ شادتر، سالم‌تر و موفق‌تر هستند. بلکه مسئله این است که روشی که مردم معمولا برای تقویت اعتمادبه‌نفس دنبال می‌کنند نتیجه معکوس می‌دهد و برای آنها مضر است.

یکی از راهبردهای رایج اما اشتباه که بسیاری از والدین از آن استفاده می‌کنند، تحسین و تمجیدهای بیش از حد است، مانند:«تو فوق‌العاده هستی! بی‌نظیر بود!». وقتی محققان مشاهداتی در درون خانه از تعاملات والدین و فرزند انجام دادند، متوجه شدند که والدین تمایل دارند که از کودکانی که اعتمادبه‌نفس پایینی دارند، تعریف و تمجید کنند. این تحقیق در سال 2017 و با انتظار نتایج مثبت انجام شد اما یافته‌های پژوهش نشان داد که تعریف‌های بیش از حد و متورم می‌تواند بر کودکان با اعتمادبه‌نفس پایین نتیجه معکوس داشته باشد و باعث می‌شود کودکان با اعتمادبه‌نفس پایین نگران شوند که نتوانند استاندارهای ذکر شده به وسیله تحسین را رعایت کنند.

در تحقیق مشخص شد که کودکان با اعتمادبه‌نفس پایین به خاطر تلاش‌هایشان تحسین و تمجید شدیدی دریافت کردند، در ادامه از انجام کارهای چالش‌برانگیز اجتناب می‌کردند و محتاط‌تر می‌شدند تا از احتمال شکست دوری کنند.

متاسفانه، مشابه وضعیت تمجیدهای متورم، خودگویی های مثبت است که ممکن است به طور طعنه‌آمیزی به افراد دارای اعتمادبه‌نفس پایین، تفاوت دردناکی را بین اینکه چه کسی هستند و چه کسی دوست دارند باشند، یادآوری کند.

هرآنچه که باید درباره اعتمادبه‌نفس بدانید اما روانشناسی زرد به شما نمی‌گوید

فقدان اعتمادبه‌نفس یک نقص شخصی نیست، بلکه بازتابی از ایده‌ها و ساختارهای اجتماعی گسترده‌تر است.

درست است که تفاوت‌های فردی در اعتمادبه‌نفس وجود دارد: برخی افراد از نظر ژنتیکی مستعد اعتمادبه‌نفس بالاتر هستند، برخی دیگر از مزیت بزرگ شدن در محیط‌های خانوادگی مناسب‌تر برخوردارند. با این حال، آنچه اغلب نادیده گرفته می‌شود، این واقعیت است که ایده‌ها و ساختارهای مضر اجتماعی، که به برخی امتیاز می‌دهد و برخی دیگر را سرکوب می‌کند، اعتمادبه‌نفس گروه‌های اجتماعی خاصی را تضعیف می‌کند. خیلی از اوقات، کمبود اعتمادبه‌نفس یک نقص شخصی نیست، بلکه بازتابی از ایده‌ها و ساختارهای اجتماعی گسترده‌تر است. بدون ایجاد محیط‌هایی که این ایده‌ها و ساختارها را از بین ببرد نمی‌توانیم شکاف‌های موجود در جامعه را پر کنیم.

به علاوه، شانی ارگاد و روزالیند گیل در کتاب «فرهنگ اعتمادبه‌نفس» که در سال 2021 منتشر شده است بیان می‌کنند اغلب افراد متعلق به گروه‌های اجتماعی محروم یا به حاشیه رانده شده (کسانی که تصور می‌شود اعتمادبه‌نفس پایینی دارند) این پیام را به آنها می‌رساند که مقصر مشکلات خود هستند.

کسانی که به ارزش و توانایی‌های خود اطمینان دارند، زندگی شادتر، سالم‌تر و موفق‌تری دارند. با این حال، ایجاد اعتمادبه‌نفس بیشتر چندان ساده نیست. ضمنا ذکر این نکته مهم است که اعتمادبه‌نفس بالا غالبا نتیجه موفقیت است نه عامل آن. در واقع اگر روند زندگی فرد به خوبی پیش برود و موفقیت‌هایی کسب کند اعتمادبه‌نفس بالایی خواهد داشت نه اینکه برای کسب موفقیت باید اعتماد به نفس بالا داشته باشد. یعنی اعتماد به نفس از طریق موفقیت‌های کوچک و ذره ذره به دست می‌آید نه با خودگویی های مثبت.

چالش مهمی که در پیش است، از بین بردن ایده‌ها و ساختارهای آسیب‌رسان است اجتماعی است که اعتمادبه‌نفس گروه‌های محروم را خنثی می‌کند. مثلا معلمان و والدین می‌توانند محیط‌های یادگیری محور ایجاد کنند که پتانسیل‌های هر کودک را در بر گیرد و پرورش دهد. وقتی کودکی فاقد اعتمادبه‌نفس است، وظیفه بالا بردن اعتمادبه‌نفس خود را از طریق تمرینات ذهنی بر دوش او قرار ندهید. در عوض، به آنها کمک کنید تا چالش‌هایی را بپذیرند که به آنها اجازه می‌دهد اعتمادبه‌نفس خود را به طور طبیعی افزایش دهند. با این کار، خاک حاصلخیزی ایجاد می‌کنید که بذر اعتمادبه‌نفس در آن رشد کند.

 

منبع: psyche