به گزارش محیانیوز، چه زندگیهایی که عاشقانه شروع شد اما در ادامه به خاطر فقدان فرزند پایان یافت. چه زوجهایی که برای داشتنش شب و روز به درگاه خدا دعا کردند، چه هزینههایی که برای درمان و چه استرسهایی که افراد برای داشتن آن تحمل کردند. فرزندآوری نعمتی است که بنا به گفته کارشناسان باعث استحکام خانواده و ادامه زندگی زوجهای جوان میشود، هرچند این روزها به خاطر مشکلات باروری و دیگر مسائل، داشتن یک فرزند بزرگترین حسرت زندگی برخی افراد شده است؛ اما از طرفی عدهای با وجود دارا بودن سلامت جسمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آوردن فرزند را بزرگترین اشتباه زندگی خود میدانند!
براساس دادهها و گزارشهای اعلام شده از سوی دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، میتوان گفت کاهش فرزندآوری در کشور به یک الگوی غالب تبدیل شده و در تمام کشور و گروههای مختلف اجتماعی محرز است؛ هرچند شدت و ضعف دارد. تفاوت قابلتوجه نرخ باروری کل با نرخ باروری زناشویی نشان میدهد افزایش تجرد و به تأخیر انداختن سن ازدواج یکی از عوامل مهم در کاهش باروری در ایران بوده است و در صورت افزایش ازدواج در کشور، میتوان انتظار داشت نرخ باروری نیز افزایش یابد.
مقایسه کل ولادتهای رخداده در سال ۱۳۹۹ با سال ۱۳۹۸ نشان میدهد که در سال ۱۳۹۹، ۴۰ درصد ولادتها مرتبه اول (فرزند اول)، ۴۰.۸ درصد ولادتها مرتبه دوم (فرزند دوم)، ۱۴.۲ درصد ولادتها مرتبه سوم (فرزند سوم) و ۴.۳ درصد ولادتها مرتبه چهارم و بیشتر است؛ این درحالی است که در سال ۱۳۹۸، حدود ۴۳.۱ درصد ولادتها مرتبه اول (فرزند اول)، ۴۰.۵ ولادتها مرتبه دوم (فرزند دوم)، ۱۲.۵ درصد ولادتها مرتبه سوم (فرزند سوم) و ۳.۲ درصد ولادتها مرتبه چهارم و بیشتر بوده است.
بر این اساس میزان تولد فرزندان سوم، چهارم و بیشتر طی این دو سال رشد داشته است. امری که میتواند تا حدودی نشاندهنده تغییر رفتارهای باروری به سمت افزایش فرزند تلقی شود، بااینحال قضاوت در خصوص این مسئله براساس دادههای دو سال بسیار دشوار بوده و نیازمند بررسی بیشتر و تحقیقات مستقل در این زمینه است.
داشتن فرزند در جامعه ما همچنان یک امر ارزشمند است بهنحویکه در تمام نظرسنجیهای صورت گرفته، ۰.۵ درصد جامعه، مخالف فرزندآوری بودهاند. درحالحاضر در مقایسه با دهه ۸۰، شاهد تغییر گفتمانی در حوزه فرزندآوری هستیم بهنحویکه از غلبه گفتمان دو فرزندی کاسته شده و در مقابل مطلوبیت سه فرزند و بیشتر از آن در جامعه به لحاظ نگرشی، از پذیرش بالاتری برخوردار شده است. در پیمایشهای صورت گرفته، ذکر دلایلی مانند نگرانی از آینده فرزند یا سخت بودن تربیت فرزند بهعنوان مهمترین دلایل کمفرزندی نشان میدهد زوجین جوان بیش از آنکه درگیر نیازهای اولیه کودک در سالهای ابتدایی عمر او باشند در یک اقدام بازاندیشانه، بیشتر بر تأمین آینده مطلوب برای کودک در بازه زمانی طولانی متمرکز هستند که نشان از تغییر نگرش خانواده ایرانی در فرآیند فرزندپروری دارد.
مینا ۳۴ ساله که نزدیک به هشت سال از زندگی مشترکش میگذرد، به خبرنگاران، میگوید: ما برای پدر و مادر خود چه کردهایم؟ فرزند یعنی مسئولیت، یعنی بیخوابی، یعنی داشتن استرس مدام برای فراهم کردن آینده خوب که من و همسرم هیچکدام حوصله و توان این کارها را نداریم. مگر میخواهیم چند سال زندگی کنیم که مدام استرس داشته باشیم که فرزندمان را خوب تربیت کنیم و شرایط مناسب برای رشد او فراهم سازیم.
وی ادامه میدهد: من و همسرم از لحاظ مالی مشکل نداریم اما فرزندآوری در این دوران مشکلات بسیاری دارد، برای فرزندآوری باید از هر لحاظ بتوانیم نیازهای او را تأمین کنیم و محیطی شاد و بهدور از دغدغه برای او فراهم آوریم.
مونا، دانشجوی دکترای علوم ارتباطات به خبرنگار، میگوید: داشتن فرزند یکی از بزرگترین آرزوهای همسرم است اما یکی از شروط مهم من برای ازدواج فرزند نداشتن بود، هرچند همسرم این موضوع را جدی نگرفت و فکر کرد با گذشت زمان میتواند نظر من را نسبت به فرزندآوری عوض کند، اما من همچنان به نداشتن فرزند تأکید دارم.
وی ادامه میدهد: دلیل نبود تمایل من به فرزندآوری این است که در شرایط کنونی فرزندآوری بار روانی بسیاری برای پدر و مادر دارد. سالها تلاش کردم که بتوانم در رشتهای تحصیل کنم و جزو بهترینهای کشور باشم و تنها هدفم این است که بتوانم جایگاه علمی بالایی در رشته تحصیلی خود در کشور و جهان پیدا کنم.
مونا اضافه میکند: بسیاری از زنان با وجود استعدادهای بالا به دلیل فرزندآوری نتوانستند به تحصیل یا شغل مورد علاقه خود بپردازند، چراکه فرزندآوری تکالیف و مسئولیتهای بسیاری دارد.
محسن ۳۵ ساله، از نبود تمایل همسرش به فرزندآوری گلایه دارد و به خبرنگار ایمنا، میگوید: تنها مشکل من و همسرم در پنج سال زندگی مشترکمان همین مسئله فرزندآوری است؛ هر دفعه میخواهم او را متقاعد کنم، میگوید چرا دوست داری یک نفر را مانند خودمان بدبخت کنی!؟
وی ادامه میدهد: البته من هم با توجه به شرایط موجود جامعه به خصوص شرایط سخت اقتصادی، نسبت به سالهای گذشته تمایل چندانی به فرزندآوری ندارم و استرس این موضوع را دارم که اگر اقدام به فرزندآوری کنم، شاید فرزندم از من بپرسد چرا در این شرایط نابسامان من را به دنیا آوردی؟ البته باید بگویم همسرش عطش فرزندآوری خود را با خرید یک سگ و تربیت آن کاهش داده است!
شهلا ۳۷ ساله دارای یک فرزند به خبرنگار ایمنا میگوید: اگر به خاطر حرف فامیل و آشنا نبود اقدام به آوردن این فرزند هم نمیکردم، پشیمان نیستم که چرا بچهدار شدهام اما باید بپذیریم فرزندآوری برای زنان شاغل بیشتر از زنان خانهدار دارای فشارهای متعددی است که یکی از بارزترین آن نبود امنیت شغلی برای زنان شاغل است.
وی ادامه میدهد: قبل از اینکه اقدام به فرزندآوری کنم، معاونت یکی از بخشهای اداره را برعهده داشتم اما بهمحض اینکه باردار شدم و یک ماه آخر بارداریم را مرخصی گرفتم، یک نفر دیگر را جای من گذاشتند و هنوز بعد از گذشت مدتها یک کارشناس ساده هستم؛ در کنار این موارد تربیت فرزند و رسیدگی به امور او نسبت به گذشته بسیار فرق کرده است، این امر برای خانمهای خانهدار کار طاقتفرسایی است چه برسد مادران شاغل که نیمی از وقت خود را باید در محل کار سپری کنند. مگر یک زن چقدر توان دارد که بتواند همزمان وظیفه مادری، کارمندی و همسری خود را بهخوبی انجام دهد و در کنار آن به سلامت روحی و جسمی خود رسیدگی کند؟
توران ولیزاده جامعهشناس به خبرنگار ایمنا میگوید: درگذشته فرزندآوری بهعنوان یک سرمایه اقتصادی، معنوی و عاطفی برای خانواده محسوب میشد، اما درحالحاضر با تغییر نگرشها و ایجاد ایدههای مشترک با جوامع دیگر، فرزندآوری نهتنها سرمایه محسوب نمیشود بلکه فرزندان خود بهعنوان قطب جذب سرمایهها به شمار میروند.
وی میافزاید: تغییر سبک زندگیها بهسوی رفاهطلبی و تأمین تمام خدمات لازم برای فرزندان یکی از علل بروز کمفرزندی است که متأسفانه درحالحاضر خانوادهها تلاش میکنند تا بهترین خدمات روز را به فرزندان خود ارائه دهند و تمام نیازهای مادی آنها را برآورده سازند که با توجه به شرایط اقتصادی موجود، این امر موجب فشار به والدین و صرفنظر کردن از تولد فرزندان بیشتر میشود.
این پژوهشگر حوزه زنان تصریح میکند: علیرغم تأکیدهای رهبر معظم انقلاب بر لزوم وضع سیاستهای کارآمد برای افزایش جمعیت، شاهد سطحیترین نگرش در حوزه فرزندآوری در کشور هستیم؛ همچنین وضع برخی قوانین برای فرزندآوری تنها بار اقتصادی بالایی به دولت تحمیل میکند و هیچ خروجی مناسبی در افزایش فرزندآوری ندارد.
وی ادامه میدهد: رهبر معظم انقلاب بارها در منویات خود با اقشار مختلف جامعه بهویژه مسئولان و نخبگان بر اهمیت ایجاد نگرش صحیح تأکید کردند اما غافل از اینکه برخی از متولیان امور اجتماعی و فرهنگی کشور به اهمیت این موضوع پی نبردهاند. بارها نخبگان و جامعه دانشگاهی به مجلس و سایر نهادهای اجتماعی بهویژه دفتر امور زنان و خانواده ریاست جمهوری اعلام کردند مسئله فرزندآوری همچون بالا رفتن سن ازدواج و تجردگرایی با اهدای وام، تسهیل در خرید خانه و غیره حل نمیشود، بلکه باید در نگرش افراد تغییر ایجاد کرد.
ولیزاده اضافه میکند: تغییر نگرش یکشبه اتفاق نمیافتد اما وضع سیاستهای راهبردی یکی از الزامها در تغییر نگرش افراد است، اما متأسفانه حوزه سیاستگذاری در کشور ما برای افزایش جمعیت در سطحیترین حالت خود مانده است و مادام که کارشناسان و افرادی که این سیاستها را تدوین میکنند عنوان میکنند که این سیاستها برگرفته از تجارب موفق کشورهای دنیا است، در حالی که برخی اقدامات تنها نمود عینی و جنبه عملکردی و ارائه آمار دارد.
وی اظهار میکند: رهبر معظم انقلاب در دیدار با سران سه قوا و مسئولان کشور برای رفع معضلات و آسیبهای اجتماعی بر اقدامهای فوقالعاده دستگاهها تاکید کردند، اختصاص تسهیلات، چاپ کردن چند بنر با نشان دادن خانواده پرجمعیت شاد یا حتی تسهیل در وام مسکن، اقدامات فوقالعادهای در حوزه فرزندآوری و رشد جمعیت نیست که بتواند تمایل بیشتری به فرزندآوری ایجاد کند بلکه این امر با تغییر نگرشها صورت میگیرد.
این دکترای جامعهشناسی میگوید: اگر در کشور توسعهیافته شاهد هستیم که فرزندآوری رشد مثبتی به خود گرفته است، به خاطر وضع سیاستهای صحیح در حوزه تغییر نگرش افراد به مقوله فرزندآوری است که میتوان به ارائه بستههای حمایت روانی، اقتصادی و اجتماعی به زنان باردار و مادران اشاره کرد و در کنار آن فراهم آوردن امنیت شغلی برای زنان شاغل و ایجاد بسترهای لازم برای وقتگذرانی آنان با فرزندانشان است.
وی ادامه میدهد: وقتی فرزندی در کشور ما متولد میشود آیا هزینههای تحصیل او تا قبل ۱۸ سالگی یا خدمات درمانی و بیمهای رایگان برای او فراهم است؟ یا مهمتر از همه بستههای تشویقی و حمایتی برای مادران شاغل فراهم شده است؟ این موارد یکی از کوچکترین نمونه سیاستهای تشویقی کشورهای توسعهیافته برای فرزندآوری است، طبیعی است وقتی این شرایط فراهم شود زنان تمایل بیشتر به فرزندآوری دارند و فرزندآوری را عامل توقف رشد و پیشرفت خود نمیدانند.
ولیزاده میافزاید: هرچند مشکلات اقتصادی یکی از عوامل مؤثر در کاهش فرزندآوری زوجها است اما تنها عامل نیست؛ متأسفانه در سیاستهای تشویقی افزایش جمعیتی کشور تنها به این حوزه پرداخته شده است، در صورتی که امروز شاهد هستیم بیشترین نرخ باروری در استانهای محروم کشور و افراد با سطح درآمد پایین است؛ اما در مقابل کمترین میزان فرزندآوری در خانوادههایی است که در بالاترین درجه تحصیلی، شغلی و اقتصادی قرار دارند که برای این قشر، سیاست تشویقی برای فرزندآوری در نظر گرفته نشده است.
ابراهیم نوروزی روانشناس اجتماعی به خبرنگار ایمنا میگوید: برخلاف تصور عمومی جامعه که گمان میکنند مشکلات اقتصادی اصلیترین و اولین مانع فرزندآوری است، پژوهشهای بینالمللی و ملی حاکی از آن است که اصلیترین متغیر مؤثر در الگوی فرزندآوری خانوادهها، سبک زندگی و نوع نگرش به خانواده است.
وی ادامه میدهد: اگرچه شرایط اقتصادی بهویژه در دهکهای پایین درآمدی جامعه در تصمیم به فرزندآوری مؤثر است اما دادههای آماری و شواهد عینی موجود نشاندهنده تعریف عمومی اکثریت مردم جامعه از زندگی مطلوب و خانواده ایدهآل بوده که منتهی به الگوی فرزندآوری میشود و شرایط اقتصادی در حد ابزاری محسوس برای توجیه علت بیفرزندی و کمفرزندی است.
این روانشناس اجتماعی تصریح میکند: امروزه جوانان ترجیح میدهند به تحصیل، پیشرفت و بهرهوری شخصی خود از زندگی بپردازند و کمتر وارد چرخه فرزندآوری شوند؛ درواقع رفاه و فعالیتهای خود را به رشد فرزندان ترجیح میدهند. اگر افراد به سطحی از رشد فکری درباره آینده جامعه و نگرانی از کاهش جمعیت برسند، میتوان الگوی فرزندآوری را تغییر داد، البته این رشد فکری نیازمند رشد درونی، ارزشی و توجه به منافع جمعی خواهد بود.
وی اضافه میکند: بحران بیاعتمادی، یکی از بحرانهای مهم جوامع امروز است؛ هرچند کشور ما در حوزه بیاعتمادی به مرز بحران نرسیده اما طی سالهای اخیر بیاعتمادی در جامعه زیاد شده و همین امر باعث شده است که افراد تمایلی برای فرزندآوری نداشته باشند؛ زیرا نمیدانند فردا آبستن چه حوادثی است. البته ذکر این نکته ضروری است که ضعف باورهای مذهبی در بیاعتمادی افراد نقش مهمی دارد.
نوروزی تأکید میکند: نباید فراموش کرد که در نسل جدید نسبت به نسل گذشته میزان وفاداری، گذشت و حتی بخشش تغییر کرده است. امروز شاهد هستیم که زوج جوان در مقوله فرزندآوری برخلاف پدر و مادر خود پیشرفت، ارتقای شغلی و راحتی خود را در نظر میگیرد و اگر فرزندآوری مغایر با این مؤلفهها نباشد، اقدام به آن میکنند.
وی میگوید: در برخی مفاهیم دچار تعاریف اشتباه شدهایم؛ بهعنوان نمونه در تربیت بهتر که دغدغه همه والدین دلسوز است دچار تعریف غلط شدهایم و همین فرهنگ جامعه را دگرگون کرده است. آیا تربیت بهتر یعنی رفاه هر چه بیشتر فرزند؟ امروز میدانیم که این اشتباه است اما در سالهای طولانی در کشور اینطور وانمود شد که رفاه بیشتر یعنی تربیت بهتر. اینجاست که باید برخی گزارهها ازجمله واژه تربیت بهتر را بازتعریف کنیم.
این روانشناس اجتماعی اضافه میکند: ریشه تغییر سبک زندگی که مصداق بارز آن نبود تمایل به فرزندآوری است را در همین فردگرایی میتوان جستوجو کرد. وقتی مبنای تصمیمگیریها، برنامهریزیها و راهبردهای افراد، رفاه، لذت، راحتطلبی خود قرار میگیرد، بسیاری از مفاهیم و موضوعات کمرنگ میشوند.
وی ادامه میدهد: با نگاه فردگرایانه، خانواده توجیه زیادی ندارد. داشتن فرزند با نگاه فردگرایانه توجیهی ندارد حتی اگر یک فرزند هم توجیه داشته باشد، فرزندی است که منافع من را تأمین میکند. فردگرایی تعریف سبک زندگی را تغییر داده و موجب شده نگاه افراد نسبت به بسیاری از موضوعات تغییر پیدا کند.
نوروزی تأکید میکند: تعاریفی را در زندگی و ساختارهای اجتماعی داریم که باید مادام مرور شوند. ازجمله اقداماتی که کشورهای موفق در سیاستهای جمعیتی انجام دادند، این بود که برخی مفاهیم را جابهجا کردند، برخی دوگانهها و دو قطبیهایی را ایجاد کردند و موجب شدند نگرش به خانواده و فرزند تغییر کند. اگر این نگرش را تغییر ندهیم قانون،مشوقهای اقتصادی، سایر امتیازها تأثیر زیادی بر مقوله افزایش فرزندآوری نخواهند داشت.