انسان تا یک ساعت پس از مرگ هنوز هم هشیار است!

به گزارش محیانیوز، ما معمولا شخصی را مرده می‌دانیم که قلبش از حرکت بایستد، اما محققان جدیدا نشان داده‌اند که افرادی که احیای قلبی دریافت می‌کنند ممکن است تا یک‌ساعت بعد از ازکارافتادن ضربان قلب آگاه باشند.

تیم‌های پزشکی از ۲۵ بیمارستان در ایالات متحده، انگلستان و بلغارستان در این مطالعه با هم همکاری کردند. آن‌ها طی دو ماه ۵۶۷ مشارکت‌کننده که در بیمارستان دچار ایست قلبی شده بودند را بررسی کردند.

محققان از طریق پیجر از ایست قلبی بیمار در بیمارستان مطلع می‌شدند. درحالیکه تیم پزشکی عملیات احیا را روی بیمار انجام می‌داد، تیم تحقیقاتی نیز آگاهی دیداری و شنیداری او را بررسی می‌کرد و وقتی عملیات احیا به قدر کافی طولانی می‌شد، ابزاری را به بیمار وصل می‌کردند تا فعالیت الکتریکی و میزان اکسیژن را در مغز بیمار اندازه‌گیری کند.

در حدود ۴۰ درصد از بیماران که مغزشان بعد از احیا کنترل شد گاهی تا ۶۰ دقیقه بعد از اتمام عملیات احیا هنوز هشیار بودند. بررسی الکتروانسفالوگرام یا موج‌نگاری مغز (ای. ای. جی) افزایش موج گاما، دلتا، تتا، آلفا و بتا را که با عمکرد بالای مغزی مرتبط است نشان می‌داد، این درحالی بود که مغز مقادیر زیادی از اکسیژن‌اش را از دست داده بود.

از ۵۳ بیماری که جان سالم به در بردند، فقط ۲۸ نفر حالشان به قدری مساعد بود که بتوانند تجربه تقریبی مرگ را توصیف کنند. اگرچه هیچ‌کدام از آن‌ها علائم خارجی هشیاری را در زمان احیا نشان نداده بودند، اما ۳۹ درصد به خوبی خاطراتی از آن رویداد را به خاطر می‌آوردند.

محققان این خاطرات را به چند دسته تقسیم کردند:

۱. خروج از کما در طی احیا

۲. خروج از کما بعد از دوره پس‌احیا

۳. تجربه خواب یا خواب‌گونه

۴. به خاطر آوردن تجربه مرگ

مثلا یکی از بیماران یادش می‌آمد که پزشکان به سینه‌اش الکترود‌هایی را وصل کردند و به او شوک دادند. او واقعا شوک دریافت کرده بود. یکی دیگر از سوژه‌ها مدعی بود که پزشکانی که در حال احیای او بودند را می‌دیده و صدای‌شان را می‌شنیده است.

۶ نفر از مشارکت‌کنندگان تجربه‌های کاملا شفاف نزدیک‌به‌مرگ مثل شنیدن صدای مادربزرگ متوفا که می‌گفته یا باید برگردند یا بدنشان را ترک کنند، یا تجربه خروج از بدن و مشاهده رویداد‌ها از جایی بیرون از بدن را توصیف کرده بودند.

محققان برای تکمیل مطالعه خود با ۱۲۶ نفر دیگر که در بیمارستان احیای قلبی شده بودند مصاحبه کردند و یک طبقه‌بندی تازه کشف کردند: هذیان‌های ترسناک مبتنی بر رویداد‌های واقعی پزشکی.

یکی از بیماران پزشکانی که در حال احیای او بودند را به شکل هیولا‌هایی دیده بود که می‌خواهند بدنش را بدرند. یکی دیگر باور داشت که سوزش جای سرم در دستش به این معنی بود که دارد در آتش جهنم می‌سوزد. هر دو نسبت به رویداد‌های اطرافشان آگاهی نسبی داشتند، اما ذهنشان بر تن این واقعیات لباسی از خیال پوشانده بود.

این تحقیق به دلیل محدودیت‌هایی که داشته فقط می‌تواند نتیجه‌گیری کند که بیماران بعد از احیا فعالیت‌های مغزی‌ای داشتند که با هشیاری مطابقت داشته است، اما نمی‌توان گفت که واقعا هشیار بوده‌اند.

تمایز بین تجربه‌های رویاگونه و تجربه‌هایی که فرد از مرگ به یاد می‌آورد نیز بیش‌تر از آنکه عینی و واقعی باشد، حاصل تجربه‌های شخصی است. بهرحال، اگر ما عقاید رایج درباره چگونگی حیات بعد از مرگ را نشنیده بودیم، آیا ممکن بود که آن را شبیه به دیدن عزیز از دست رفته یا بازگشت به خانه توصیف کنیم؟