محمود احمدی نژاد این روزها روایت متفاوتی از دیگر سالهای زندگی خود دارد؛ او که در سالهای پس از پایان ریاست جمهوری خط و خطوطش را از جریان راست و چپ بیشتر و بیشتر جدا میکرد تا خود را به عنوان یک جریان سوم با هوادارانی جدید معرفی کند و هرچه زمان میگذشت، رخت اپوزیسیون بیشتر بر تنش میآمد و شد تافتهای جدا بافته که نه اصلاح طلب است نه اصولگرا.
حالا او منکر نقش داشتن در تمام حوادث تلخ دوره خود است و بازتعریف تازهای از خود دارد؛ بسیاری از یاران بهاریاش را از دست داد و زندانی شدن آنها هم نماد هزینههایی شد که محمود سیاست ایران برای راه جدیدش میپردازد. به این ترتیب داعیهدار عدالت حالا از قدرت مطرود شده و چشم به شبکههای اجتماعی بسته و مصاحبههای هر از گاه که در آن هم از لباس ورزشی سرنا ویلیامز میگوید هم از توپاک شاکور موسیقیدان رپ و نامهنگاریهایش به این و آن هم ادامه داشت همانطور که نامه گرفتنش. مهمتر اینکه خوانش جدیدی از حوادث ۸۸ دارد و آن را به گونهای دیگر شرح میدهد و این همان نکتهای است که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ اهمیت پیدا میکند.
روایت او از حوادث عاشورای ۸۸ و نقش برخی نهادهای امنیتی، روایتی نبود که هر کس توان گفتن آن را داشته باشد؛ چنانکه اکنون نیز به خاطر همان تجربه میداند چه اتفاقی رخ داده و میگوید: «طرحی درست کردند که فضای مجازی را محدود کنند. اجازه تجمع که نمیدهید، مردم رسانهای هم ندارند، در انتخابات هم که میآیند و حرفشان را با رای ندادن یا رای باطله یا رای دادن می زنند، آن را هم گوش نمی کنید، حالا می خواهید فضای مجازی را هم ببندید؟»
محمود احمدی نژاد در تحلیل حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ حرفهایی علیه بخشها و نهادهایی میگفت که کمتر کسی جراتش را داشت. خیلیها میگفتنند احمدی نژاد دیگر آن احمدینژاد هشت سال ریاست جمهوری نیست و کسی است در سمت متفاوت دیدگاههای حاکمیت؛ کسی که برنامههایی برای آینده دارد و میتواند همان خلاء رهبری مخالفان اصلاحات و اصولگرایان باشد.
در زمانهای که شعار برخی «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا» شد، محمود احمدینژاد که خود را به عنوان جریان سوم و بعضا معترض به وقایع مختلف ۹۶ و ۹۸ و برخی مسئولان کشوری نشان میداد، تلاش میکرد همچنان در کانون توجه باشد. خودش معتقد است اطلاحطلبان و اصولگرایان در حال تقسیم غنائم هستند و درباره جریان سوم چنین میگوید: «انقلاب شد که اراده مردم، آزاد، جاری و حاکم شود اما هنوز سه چهار سال نگذشته بود، جناح بندی ها آغاز شد و جالب است که هر دو جناح، حافظ این جناحبندی هستند. درست است که مخالف هم هستند اما این مخالفت در سطح پایینتری است، در تقسیم غنایم و پستهاست نه در اصلاح رویکردها، نه اینکه یک جناح سومی پیدا شود یا اینکه بستری برای جاری شدن اراده مردم بشوند.»
او بارها از تغییر شرایط سخن گفته و به دنبال فرصتی برای موجسواری روی جریان سوم و استفاده از شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» بود. البته از یاد نبریم که حامیان این شعار با اهداف خاص خودشان، بعید است توجهی به محمود احمدی نژاد داشته باشند! اما او در راه خود مصمم بود نشان به آن نشان که در اقدامی کاملا متفاوت با دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اعلام کرد که مشارکت نمیکند رای نمیدهد و به عقیده برخی حسابش را از حاکمیت کاملا جداکرد.
اما این روزها انگار که دوباره خبرهایی است و چیزهایی عوض شده با تمامی این پیشینه عضویت دوباره محمود احمدینژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام و حالا سکوت عجیب او که معمولا پیشقراول واکنشها در چنین برههای است در مورد وقایع این دو سه هفته بسیار سوال برانگیز است.
چه شد که احمدینژاد راوی اعتراضات و به زعم برخی از افراد اپوزیسیون بخشی از حاکمیت، امروز سکوت کرده و به عنوان عضو دوباره مجمع تشخیص در این حوادث خاموش نشسته است. او برنامههای بسیاری بزرگی دارد، اما فعلا ظاهرا هنوز زمان اجرای آن فرا نرسیده است.
منبع: نامه نیوز