چگونه پسرمان را مرد بار بیاوریم

به گزارش محیانیوز،پسرهای نسل امروز در خانواده‌ها به گونه‌ای رشد می‌کنند که خودیاری و خوداتکایی در آن‌ها کمتر دیده می‌شود. در قدیم پسرها کار می‌کردند و خودشان نان آور و تکیه‌گاه خانواده بودند؛ ولی امروزه فرزندان ما بعداز ازدواج در سال‌های نخست زندگی، از لحاظ مالی و مهارتی متکی به پدر و مادر هستند. چرا این نقص پدید آمده است که پسرهای ما، نقش اجتماعی و جنسیتی خود را در همان سنین رشد به دست نمی‌آورند؟ آیا این یک موضوع تربیتی است، ضعف کل فرهنگ جامعه است، زمانه عوض شده است، مدرسه یا خانواده مشکل دارد، پدر و مادر مشکل دارد؟! در این یادداشت به این مسئله می‌پردازیم؛

۱-گلخانه‌ای نباشیم

تربیتی که ظاهراً برای محبت و دلسوزی است ولی در باطنش بی‌رحمی و نوعی بی‌توجهی به نقشی است که پسرها باید داشته باشند. نبود مشکل و مانع در زندگی، نوعی تربیت گلخانه‌ای است. تربیتی به نام‌های استرلیزه و یا دردانه‌ای هم گفته می‌شود. اگر مسیر زندگی را مشابه یک ریل راه‌آهن بدانیم، نرده‌های داخل خطوط راه‌آهن و سنگلاخ بین آن، نشان دهنده مشکلات طبیعی در مسیر طولانی زندگی است. پس می‌توان با متوقف نشدن در این خطوط و عبور از موانع به تربیت مردانه برسیم.

۲-راحت‌طلب نباشیم

ما و فرزندانمان همیشه دوست داریم زندگی راحت و بدون دردسری را داشته باشیم؛ ولی راحتی، بزرگترین نفرین است که ما در حق خودمان و دیگران می‌کنیم. انبیاء الهی در دامن رنج و مصائب به بزرگی رسیدند. مهمترین عامل رشد در موانع رشد است؛ یعنی هر چقدر موانع رشد به مقدار اندازه و متعادل (نه‌کم و نه‌زیاد) وجود داشته باشند آن موانع عامل رشد می‌شوند. وقتی می‌خواهیم خمیر درست کنیم، اگر آب کم بریزیم خمیر حاصل نمی‌شود و اگر زیاد بریزیم خمیر شل می‌شود و باز هم خمیر مطلوب به دست نمی‌آید. منظور از موانع این نیست که خود، مانع و مشکل درست کنیم، بلکه موانع طبیعی را زمینه برای شکوفایی استعدادهای فرزندان قرار دهیم. مشکل باید در ما حل‌ شود نه اینکه ما در مشکل حل شویم.

۳-تجویز نکنیم

مهمترین عامل برای تربیت شدن بچه‌ها، تربیت نکردن است. اینکه چه کاری نکنیم و چه تجویزی بکنیم. ۹۹درصد تربیت پرهیز است و تجویز نیست. هنر آن است که ما ببینیم چه کار نکنیم و چگونه انجام ندهیم و چه چیز را چه موقع نگوییم؛ البته پرهیز باید هوشمندانه و فعالانه باشد نه پرهیز منفعلانه، بین این دو فرق وجود دارد. مادری که پرهیز می‌کند و دست کودک از دست او رها است تا کودکش خودش راه برود اضطراب، التهاب و مسئولیت بیشتری دارد تا زمانی که دست کودک در دست مادر است.
پرهیز فعالانه زمانی است که ما زمینه را فراهم می‌کنیم که کودک خودش به اتکای خودش به انجام تکالیف بپردازد خودش مشکل را حل کند و خودش تصمیم بگیرد. سه‌ روز به بچه مهلت دهید با زمینه‌سازی، مطلبی را کشف کند و این بهتر از آن است که در سه ثانیه به او مطلبی یاد بدهید و احساس کنید سه‌ روز از عمرش جلو افتاده است.

۴-عجول نباشیم

یک نمونه از یاد گرفتن سریع، فضای اینترنت است که با یک جستجو، کودک مطلبی را می‌یابد. اینجا کودک باید یاد بگیرد همچون اعمال حج، هفت‌بار دور مطلبی بچرخد تا تاب‌آوری ذهنی و خلاقیت و عمل و افق دیدش گسترده شود؛ نه اینکه طول و ارتفاع اطلاعاتش زیاد شود. نیازی نیست اینترنت قطع شود و موبایل از کودک گرفته شود؛ بلکه کودک باید ‌آن‌گونه بار بیاید که با داشتن ابزار اطلاع رسانی سریع، حکمت، قدرت و تامل در پردازش اطلاعات را یاد بگیرد و به‌جای دانش‌اندوزی، دانش‌پژوهی کند و اطلاعات مفید را از اطلاعات غیر مفید جدا و تصفیه کند و به نوعی اطلاعات را مدیریت کند.

۵-تحمیل نکنیم

به پسرمان مدام نگوییم تو مرد شده‌ای و به این بهانه او را پند و اندرز دهیم. دائم نصیحت کردن باعث می‌شود حالش از مردانه شدن بهم بخورد. وقتی چیزی را به کودک تحمیل می‌کنید، کودک از آن چیز زده می‌شود. کودکان ما تا قبل از مدرسه کنجکاو‌ترین دوره سنی را طی می‌کنند. شوق دانستن، کشف و شهود در آن‌ها زیاد است؛ ولی وقتی کتاب خواندن را درسی و مهارتی، تنبیهی و تحمیلی، نمره‌ای و جایزه‌ای می‌کنیم، سموم تربیت آغاز می‌شود و کودک کتاب خواندن را شکنجه، زجر ‌آور و عذابی بزرگ می‌داند. پس با تحمیل کردن و به شکل ظاهری، سعی در مردانه تربیت کردن او نداشته باشیم؛ بلکه زمینه‌ای فراهم کنیم که بدون اراده ما، با زمینه‌های طبیعی در خانه و مدرسه این خصوصیات مردانه‌اش، پرورش پیدا کند.

۶-کمک نکنیم

وقتی پسر یک ساله زمین می‌خورد، به دور و برش نگاه می‌کند؛ اگر کسی به کمکش بیاید و به زمین و زمان لعنت بگوید، مردانه‌پروری مدفون می‌شود؛ ولی اگر پدر و مادر در هر جای که هستند در صورتیکه شدت جراحت زیاد نباشد، خودشان را پنهان کنند و کودک کسی را نبیند، بلند می‌شود و خودش را می‌تکاند و دیگر گریه نمی‌کند. یاری نکردن به معنای بی‌رحمی نیست. بی‌رحمی در یاری دادن دائم کودک است. شما گاهی به اسم محبت، خدمت و حمایت وابسته‌پروری را رواج داده، خیانت می‌کنید. کودک ما در خطرها، مهارت و هوشمندی‌هایش پرورش پیدا می‌کند و در آرامش کسی مهارت پیدا نمی‌کند.

۷-والدین مستبد و منفعل نباشیم

کودکان ما نباید آن‌گونه که خودشان می‌خواهند تربیت شوند و نه آن‌گونه که والدین می‌خواهند تربیت شوند؛ بلکه به مقدار استعداد و توانایی درونشان باید تربیت شوند. اکثر والدین دچار افراط و تفریط در امر تربیت شده‌اند. اغلب خانواده‌ها یا منفعل و یا مستبد هستند. والدین منفعل یا بی‌تفاوت، واگذارنده هرج و مرج هستند و والدین مستبد صنعتی، زورکی، منزجر و منفور هستند. در این حالت کودک از پدر و مادر بیزار می‌شود.
والدین مقتدر دارای قدرت لطیف و قلبی هستند و کودک از روی احترام از والدین می‌ترسد و این شبیه همان رابطه انسان‌ها با خدا است. رابطه‌ای آن مثل چسب دو قلویی است که به اندازه متعادل با هم ترکیب شده‌اند. یک قل ترس، یک قُل محبت، یک قُل توجه، یک قُل بی‌توجهی، یک قُل صبر و تحمل و یک قُل پشتکار و یا یک قُل منفعل و یک قُل مستبد. فقط والدین مقتدر می‌توانند مردانه تربیت کنند.

۸-محبت زیاد نکنیم

وقتی فرزند ما تربیت مردانه نداشته باشد، ناامید است؛ یعنی زود رنج و پرتوقع است. وقتی کسی ناامید است، می‌گوید چرا من هرچه می‌خواهم به دست نمی‌آورم؟ پس افسرده می‌شود چون والدین تاب‌آوری کودک را از ابتدای کودکی وسیع نکرده‌اند. با محبت زیاد و به اندازه استفاده نکردن از محبت، آن کودک را نابود کرده‌اند. وقتی کودک در خانواده هرچه بخواهد والدین به او بدهند و هیچ صبر، رنج و سختی را در به دست آوردن، تحمل نکند؛ بنابراین در محیط مدرسه و بیرون از محیط خانواده، اگر درخواستی داشته باشد و سریع دریافت نکند، زود رنج می‌شود. انسان‌های موفق نه تنها از مشکلات فرار نمی‌کنند؛ بلکه مشکلات را می‌پذیرند و به دنبال آن می‌روند و اگر در برابر مشکلات قرار بگیرند خدا را شکر می‌کنند که لطف خدا باعث شده‌ است هوش و استعداد خود را در مواجهه با مشکلات تحریک و تقویت کنند. فرزندی که در مواجهه با مشکلات، مصیبت‌ها احساس نشاط و لذت می‌کند، فرزندی خوشبخت است و نشان از مردانه‌پروری والدین او است.

۹-والدین زنده نباشیم

نقش والدین باید غیر مستقیم، پنهان، نامرئی، منقطع و در پشت صحنه باشد و فقط در بزنگاه دخالت کنند. در این شرایط کودک می‌تواند از همان ابتدا خودیاری، خود نظارتی، خود رهبری و خود اتکایی را در خودش کشف کند. وقتی از بیرون بچه را یاری کنیم، بچه از درون تعطیل می‌شود؛ بنابراین والدین حقیقی برای مردانه بارآوردن فرزندان خود آگاهانه و یا ناآگاهانه با فرزندان خود به گونه‌ای برخورد می‌کنند تا فرزندانشان روز به روز از وجود آنها بی‌نیازتر شوند.
هر چقدر فرایند بی‌نیاز شدن فرزندان از پدر و مادر بیشتر شود، حضور وجودی والدین و نفوذ قلبی و تاثیر تربیتی آن‌ها بر فرزندان بیشتر می‌شود. فعال‌ترین اولیا و مربیان منفعل‌ترین‌اند. یعنی اگر شما هیچ کاری نکنید که فرزند همه کار بکند، شما همه کار کرده‌اید. والدین زمانی دخالت‌هایشان موثر است که کودک فاعلیت و عاملیت خودش را در مداخله‌گری نشان‌دهد. آن موقع است که با تربیت نکردن، مردانه تربیت کرده‌ایم