به گزارش محیانیوز،روه جامعه، پروانه مافی*: بطور کلی مفهوم خشونت در بسترهای مختلفی از جمله، سطح جهان، جامعه، اجتماع و خانواده بروز پیدا میکند که در این نوشتار به بهانه روز جهانی خشونت علیه زنان، به بحث خشونت های روا شده علیه این قشر در سطح خانواده میپردازیم.
در گذشته های دور، پدیده خشونت در دورن خانواده ها، نمایش سلطه مردان علیه زنان و حفظ جایگاه زنان در سطح پایین امری مرسوم در جوامع مختلف بود. در آن مقطع، به طرق مختلف از جمله، فروش نوزادان دختر، تجاوز، زنده به گور کردن دختران، پرخاشگری، محدودیت و تنبیه های خانگی از اتفاقات رایج در روابط خانوادگی بود. با گذشت زمان و از نیم قرن پیش، پدیده خشونت علیه زنان به مساله و دغدغه ای مهم برای فعالین حوزه زنان تبدیل شده است، در چند دهه گذشته، جنبش های گسترده ای علیه این پدیده شوم در نقاط مختلف جهان به راه افتاد و به تدریج مفاهیم دموکراسی، آزادی و برابری از حوزه عمومی به بخش های خصوصی نیز تسری پیدا کرد.
در ایران نیز بحث خشونت خانوادگی علیه زنان برای مدتی طولانی مسکوت گذاشته شده بود و درباره آن بحثی شکل نمیگرفت اما از دهه هفتاد به تدریج در اینباره سمینارها، پژوهش ها و نشست هایی در حال برگزاریست اما با وجود گذشته نزدیک به سه دهه، شواهد نشان میدهد زنان کماکان تحت انواع خشونت ها هستند و جریان سازی اجتماعی برای تغییر وضعیت فعلی صورت نمیگیرد.
دلایل متعددی برای عدم توفیق در ممانعت از خشونت وجود دارد که از جمله میتوان به، وجود قوانین نابرابر برای مردان و زنان در شرایط یکسان اشاره کرد که بازتاب آن در اجتماع و خانواده نیز تجلی پیدا میکند، همچنین تاکید بر اجازه همسر در بزنگاههای مهم تصمیم گیری که بر زندگی زنان سابه انداخته از دلایل مهم در ترویج خشونت است، عدم آشنایی زنان جامعه نسبت به حقوق خود و سوظن های بی مورد مردان علیه همسرانشان نیز از دیگر عوامل مهم و اساسی خشونت خانگی در کشور است. از سوی دیگربخش قابل توجهی از زنان، گزارش خشونت های روا شده علیه شان را یا نمیدانند به کجا گزارش کنند و یا نیز به سبب محدودیت های سنتی و فرهنگی تمایلی برای مطرح کردن ندارند و در نتیجه خشونت را به عنوان بخشی از زندگی بغرنج شان پذیرفته اند و تحمل میکنند. عامل دیگری که نمیتوان از ذکرش غفلت کرد، بحث ترویج نقش مادری و همسری برای زنان در رسانه ها و کتب آموزشی است که با این رویکرد عملا زنان از منابع اقتدار دور نگه داشته میشوند و مردان را به عنوان تصمیم گیرنده ی اصلی خانواده نشان میدهند. بنابراین هنگامی که در جامعه عرصه آموزش، اشتغال، قدرت و تصمیم گیری بیشتربه روی مردان گشوده است، بدیهی است که اعمال خشونت و سلطه در جامعه و خانواده به عنوان خردترین اجتماع ظهور و بروز پیدا میکند. علاوه بر تمامی موارد فوق، متاسفانه بخش عمده ای از زنان نیز نگاهی مشابه مردان به زنان دارند و جایگاه نازل برای زنان و تائید جایگاه تصمیم گیرنده برای مردان را در روابط خانوادگی پذیرفته اند که میتوان گفت این مساله، منشا بروز خشونت در جامعه است.
در حال حاضر و بر اساس گزارشهای جهانی از هر سه زن یک زن در معرض خشونت های جسمی و جنسی قرار میگیرد که نشان دهنده مساله دار بودن این پدیده است و به منظور ممانعت و رفع این مساله در گام اول نیازمند مستندات قانونی در زمینه منع خشونت علیه زنان داریم. البته در اغلب کشورهای جهان خلا قانونی در این زمینه رفع شده است.
در کشور ما نیز با تلاش های انجام گرفته از سوی دولت، مجلس، فعالان حقوق زن، نهادهای مدنی« لایحه تامین امنیت زنان» در دولت یازدهم تدوین شد و در حال حاضر، قوه قضائیه بررسی آن را در دستور کاری خود قرار داده است که امیدواریم تا اوایل دی ماه به دست مجلس شورای اسلامی برسد.
لازم به ذکر است که تصویب قانون به خودی خود اکتفا نمیکند و اقداماتی از جمله، همکاری سازمان ها و دستگاههای مختلف برای فرهنگ سازی و ترویج نقش زنان به عنوان کنشگر مهم، آموزش و آگاهی بخشی زنان جامعه نسبت به حقوق خود، پیگیری اجرای قوانین مصوب در این حوزه، گسترش خانه های امن، ایجاد شعبه رسیدگی به خشونت خانگی و ارائه مشاوره برای زنان آسیب دیده از الزامات مهم برای رفع این مساله است. در همین راستا فراکسیون خانواده مجلس شورای اسلامی پیگیری این مهم را در آغازین روزهای تشکیل خود در اولویت کاری خود قرار داده است و پیگیر برگزاری جلساتی با حضور تمامی دستگاههای مسئول این حوزه است تا بتواند از اقدام های جزیره ای وتک روی ها ممانعت کند و با هم افزایی در راستای اقدامات موثر قدم بردارد.