کاش جلال آل‌احمد 100 سالگی‌اش را می‌دید

به گزارش محیانیوز،«آدم غربزده راحت‌طلب است. ماشینش که مرتب بود و سر و پزش، دیگر هیچ غمی ندارد. معمولاً تخصص ندارد. همه کاره و هیچ کاره است. در هر جمعی حرف‌های دهن پرکن می‌زند و خودش را جا می‌کند. آدم غربزده شخصیت ندارد. چیزی است بی‌اصالت. خودش و خانه‌اش و حرف‌هایش بوی هیچ چیزی را نمی‌دهد. بیشتر نماینده همه چیز و همه کس است. آدم غربزده قرتی است. زن صفت است.» به خاطر همین مطالب بود که کتاب «غربزدگی» جلال آل‌احمد از سوی رژیم‌ پهلوی اثری ممنوعه اعلام شد.

البته در متن نامه‌ای که وزارت فرهنگ و هنر وقت به وزارت اطلاعات درباره این اثر ارسال کرده است و در سازمان اسناد و کتابخانه ملی قرار دارد، آمده است: «کتاب مزبور مورد بررسی قرار گرفت، نتیجه و بررسی نشان می‌دهد که این کتاب از مطالب ناروا و گمراه‌کننده است و مندرجات آن نسبت به شئون مختلف کشور و مقامات مسئول موهن و زننده است و مطالعه آن مخصوصاً برای نوجوانان و افراد کم تجربه زیانبخش است.» تاریخ نامه برای آخر‌های سال ۱۳۴۴ است.


نامه محرمانه وزارت فرهنگ و هنر پهلوی به ساواک درباره کتاب «غربزدگی» جلال

یکی دو قسمتی از غربزدگی در کتاب ماه و بعد کیهان ماه به چاپ رسید که هر دو مجله توقیف شدند و چاپ دوم کتاب با اضافاتش در سال ۴۲ به همان سرنوشت مجلات دچار شد و تا انقلاب ۱۳۵۷ غربزدگی کتابی ممنوعه باقی ماند.

سال ۱۳۴۱ بود که جلال آل‌احمد «غربزدگی» را برای مبارزه با استبداد و استعمار، استفاده و برای آشنا کردن مردم با توطئه‌های غربیان خلق کرد. اثری که وقتی به دیدار امام خمینی(ره) رفت، آن را کنار دست بنیانگذار جمهوری اسلامی دید. جلال، بعد از دیدن اثر خود به امام خمینی (ره) می‌گوید که شما هم این خزعبلات را می‌خوانید؟ امام در پاسخ به وی می‌گوید: «آنچه ما باید بگوییم، شما گفته‌اید.»

جلال غربزدگی را مثل گرمازدگی به عنوان بیماری درنظر می‌گیرد و اینطور توضیح می‌دهد: «غربزدگی می‌گویم همچون وبازدگی و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی... دست‌کم چیزی در حدود سن‌زدگی... به هر صورت، سخن از یک بیماری است. عارضه‌ای از بیرون آمده.»

درباره سایر ویژگی‌های آدم غربزده جلال می‌گوید: «به هیچ چیز اعتقاد ندارد. اما به هیچ چیز هم بی‌اعتقاد نیست. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است. نه ایمانی دارد، نه مسلکی، نه مرامی، نه اعتقادی، نه به خدا یا به بشریت. حتی لامذهب هم نیست. هرهری مذهب است. گاهی به مسجد هم می‌رود. همانطور که به کلوپ یا سینما می‌رود. اما همه جا فقط تماشاچی است.»

در سال ۱۳۵۸ نشر رواق (فردوس) چند سوال برای آیت‌الله خامنه‌ای در مورد جلال آل‌احمد مطرح می‌کند و ایشان ضمن پاسخ به سوالات می‌نویسند: «با تشکر از انتشارات رواق، اولاً به خاطر احیاء نام جلال آل‌احمد و از غربت در آوردن کسی که روزی جریان روشنفکری اصیل و مردمی را از غربت درآورد و ثانیاً به خاطر نظرخواهی از من که بهترین سال‌های جوانیم با محبت و ارادت به آن جلال آل قلم گذشته است»

البته در این نامه چند مرتبه تکرار می‌کنند که ای کاش آل‌احمد چند سال دیگر هم می‌ماند! همانند این قسمت که درباره توده‌ای بودن یا نبودنش سوال شده. آیت‌الله خامنه‌ای اینطور نوشته است: «اما توده‌‌ای بودن یا نبودنش؛ البته روزی توده‌ای بود. روزی ضدتوده‌ای بود و روزی هم نه این بود و [نه] آن. بخش مهمی از شخصیت جلال و جلالت قدر او همین عبور از گردنه‌ها و فراز و نشیب‌ها و متوقّف نماندن او در هیچکدام از آنها بود. کاش چند صباح دیگر هم می‌ماند و قله‌های بلندتر را هم تجربه می‌کرد.» متن کامل نامه را می‌توانید اینجا بخوانید.


نامه تشکرآمیز آیت‌الله خامنه‌ای به انتشارات رواق

امروز یازدهم آذرماه، صدمین سالروز تولد جلال آل‌احمد است. روشنفکری که مقالات، قصه‌ها و قلم خود را برای مقابله با غربزدگی آن روزهای کشور به کار برد.