به گزارش محیانیوز، کارآگاهان پلیس آگاهی موفق شدند راز مرگ مرموزی را که ممکن بود به عنوان مرگ عادی ثبت شود کشف کنند. در اولین روزهای آبان امسال مرگ مردی در یکی از بیمارستانهای تهران به بازپرس کشیک پایتخت و ماموران اداره دهم پلیس آگاهی گزارش شد. علت مرگ این فرد در هالهای از ابهام بود. اگرچه در وهله اول موضوعی غیرعادی به نظر نمیرسید، ابهاماتی در گزارش پزشکی قانونی در مورد علت اصلی مرگ مرد میانسال مشاهده شد. همین ابهامات ظن رئیس اداره دهم پلیس آگاهی را برانگیخت و خواهان انجام تحقیقات بیشتر شد.
از جمله این تحقیقات تنپیمایی جسد بود که منجر به کشف اثر سوزن در پشت متوفی شد. این در حالی بود که محل سوزن جایی از بدن نبود که به طور عادی برای تزریق مورد استفاده قرار گیرد. در عین حال تحقیقات بیشتر و پرسوجو از دوستان متوفی فاش کرد او در آخرین ساعات زندگیاش به خاطر سوزش کمر ابراز ناراحتی کرده و حتی خواسته بود دوستانش با بالا زدن پیراهن آن قسمت از بدنش را ببینند. دوستان متوفی در این باره گفتند: ما فقط دیدیم قسمتی از بدنش که او در موردش صحبت میکرد و باعث ناراحتیاش شده بود از جاهای دیگر پوستش قرمزتر بود. یکی از دوستان متوفی به ماموران گفت: من و او سوار موتورسیکلت بودیم. من راننده بودم و او ترکنشین. در یکی از خیابانها در حال تردد بودیم که ناگهان یک موتورسیکلت دیگر که آن هم دو سرنشین داشت به ما نزدیک شد و با هم برخورد کردیم، پس از آن بود که دوستم در کمرش احساس ناراحتی کرد.
به این ترتیب ماموران قدم به قدم به کشف حقیقت نزدیکتر میشدند. کارآگاهان مسیر تردد و محل برخورد دو موتورسیکلت را بررسی کردند و متوجه شدند یکی از سرنشینان موتورسیکلتی که با متوفی و دوستش برخورد کرده، در لحظهای کوتاه و به طور ماهرانه سرنگی را در جایی از کمر متوفی فرو کرده است. بر اساس تصاویر موجود به نظر میرسید دو فرد ناشناس با هدفی مشخص خود را به موتورسیکلت متوفی و دوستش زدهاند. با به دست آمدن این سرنخ جدید ماموران درصدد شناسایی راکب و ترکنشین موتورسیکلت مشکوک برآمدند. سرانجام پس از تحقیقات مفصل، هویت راکب موتورسیکلت و ترکنشین آن به دست آمد و هر دو نفر دستگیر شدند. مظنونان در آغاز بازجوییها منکر دخالت در مرگ مرد میانسال شدند و ادعا کردند تصادف موتورسیکلتشان با موتورسیکلت متوفی و دوستش یک حادثه بوده است؛ اما بازجویی و تحقیقات از آنها ادامه یافت و معلوم شد هر دو سابقهدار هستند. همچنین مشخص شد راکب موتورسیکلت در گذشته سابقه کار در زمینه مارگیری را در کارنامه خود داشته است.
سرانجام دو متهم با ادامه بازجوییها به دست داشتن در مرگ مرموز مرد میانسال اعتراف کردند. مظنونی که سابقه سروکار داشتن با انواع مارها از جمله مارهای سمی را داشت در اعترافات خود گفت: از آنجا که میدانستم سم مار پس از ورود به بدن چه اثر خطرناک و کشندهای خواهد داشت، برای کشتن آن مرد میانسال از سم مار استفاده کردم. این متهم در مورد دلیل این کار نیز گفت: چندی پیش فردی که از قبل او را میشناختم، گفت در ازای همکاری در قتل دو هزار دلار پول میدهد. من هم در مورد ماجرا خیلی فکر کردم تا این نقشه را طراحی کردم. سپس موضوع را با یکی از دوستانم مطرح کردم و از او خواستم رانندگی موتورسیکلت را بر عهده بگیرد و بقیه کارها را به من بسپرد. بعد هم چون میدانستم از کجا مار سمی بگیرم و چطور زهر آن را بکشم به راحتی سم مار را تهیه کردم. سم را در سرنگ کوچکی با خودم حمل کردم و در فرصتی مناسب که پس از برخورد دو موتورسیکلت برایم فراهم شد در لحظهای کوتاه سم را به بدن متوفی تزریق کردم.
بعد از این اعترافات، مردی که قاتل اجیر کرده بود دستگیر شد و با توجه به مدارکی که پیش رویش قرار گرفت، چارهای جز اعتراف ندید. او گفت: من با مقتول اختلافات قدیمیای داشتم که به نظر حلنشدنی میرسید برای همین درصدد قتل او برآمدم و زمانی که نقشه بینقص مرد مارگیر را شنیدم تصور نمیکردم که مو لای درز آن برود، اما الان به خاطر دست داشتن در یک فقره قتل دستگیر شدهام. در بخش دیگری از تحقیقات سرنخهایی نیز به دست آمد که نشان میداد مرتکبان این قتل به شیراز رفته بودند تا قتل دیگری را نیز مرتکب شوند.