بخشهای مهم این گفتوگو که با اعتماد انجام شده است را در ادامه میخوانید:
* در جامعه ایرانی با یک دو قطبی نوگرایان و سنتگرایان مواجهیم.
* در تمام این سالها به مطالبات و خواستههای نوگرایان توجه نشده و این طیف به عنوان شهروندان درجه دو مطرح بوده و هستند.
* نوگرایان نمایندهای در حاکمیت ندارند و همه نمایندگانشان در بخشهای مختلف یا کنار زده شده یا اینکه حذف شدهاند.
* قدرت سیاسی ما نتوانسته با طبقه متوسط ارتباط معقولی برقرار کند و طبقه متوسط ایرانی مدام در حال کوچکتر شدن است.
* طبقه متوسط ایرانی (و همه اقشار جامعه) روز به روز در حال نحیف شدن است و سفرههای آنان روزبهروز در حال آب شدن است و نمیتوانند مانند سایر شهروندان جهانی از امکانات جهان تکنولوژیکی کنونی بهرهمند شوند. خودروی مناسب نمیتوانند سوار شوند، گوشیهای مناسب برای آنها محدود شده، اینترنت را هم برای آنها محدود میکنند و... به همین دلیل است هم به لحاظ روحی- معنوی و هم به لحاظ اقتصادی این طبقه تحت فشار است.
* این نسل طغیانگر است و هیچ اتوریتهای را نمیپذیرد. در خانه اتوریته پدر را نمیپذیرد، در مدرسه و دانشگاه اتوریته معلم و استاد را نمیپذیرد. حتی اتوریته مرد بر زن را نمیپذیرد و در کل به شدت اتوریتهستیز است. با سنت هم در میافتد و همه مبادی سنت را به پرسش گرفته است.
* این نسل باید فهم شود؛ بدترین شیوه مواجهه با این نسل، شیوه پلیسی، نظامی و امنیتی است.
* سیاستگذاران در مواجهه با این نسل باید نگاه پدرانه داشته باشند، نه پلیسی.
* اگر اصلاح و تغییر نگاه صورت نگیرد و اگر جریانات سنتگرا و طرفداران گفتمان انقلاب روند تاریخ را فهم نکرده، روح زمان را درک نکنند با مشکلات عمیقتری در فضای عمومی جامعه مواجه میشویم.
* برخورد پلیسی، نظامی و امنیتی با یک مساله فرهنگی - اقتصادی است که بیتردید ما را به سمت سوریه شدن و تجزیه شدن پیش میبرد.
* گشت ارشاد شکست خورده است. فقط مسئولان رودربایستی دارند که این شکست را بپذیرند و اعلام کنند.
* گشت ارشاد در چشمانداز آینده معنا و مفهومی نخواهد داشت.