دوقطبی سازی، کارویژه همیشگی دبیر ستاد امر به معروف

چند هفته پس از فاجعه‌ی غم‌بار مهسا امینی، هنوز کشور در التهاب است، خشم و اعتراض پایان نیافته و افکار عمومی همچنان مستعد تحریک و برآشفتن است. آن سوی دیگر از بازخواست و تنبیه آنانی می‌گوید که معترضان را به خیابان فراخوانده‌اند و با اعتراضات که از نگاه آنها مرز اعتراض را رد کرده و به اغتشاشات بدل شده است، همراهی کرده‌اند. این بار در غیاب میدان‌داری نیروهای سیاسی، فهرستی قابل توجه از چهره‌های غیر سیاسی متهم به برانگیختن خشم و هیجان می‌شوند. اما پرسش اصلی برای بسیاری از شهروندان و صاحبنظران اینجاست که آیا فوران خشم، صرفا به دلیل همراهی و بازنمایی و واکنش هنرمندان و ورزشکاران رخ داده؟ آیا نمی‌توان اظهارات افرادی چون حسن عباسی و حمید رسایی و محمود نبویان و ... را در فراگیری و گسترش خشم مؤثر دانست؟ آیا پس‌زمینه‌های یک خشم را نباید در گذشته جستجو کرد؟

بخش بزرگی از مردم احساس می‌کنند که در برخی از موضع‌گیری‌ها و سخنان ماه‌ها و سال‌های گذشته، کرامت‌شان آسیب دیده و گاه تحقیر شده‌اند و گاه آزرده؛ آنها معتقدند که خشم امروز نیز انعکاس همان آزردگی‌های انباشته است، همان نفرت‌پراکنی‌ها و قطبی‌سازی‌های تلنبار شده. این روزها در شبکه‌های اجتماعی سخنان و مواضع سید محمد صالح هاشمی گلپایگانی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر دوباره یادآوری می‌شود و بسیاری از کاربران، آن اظهارات پرشمار را از عوامل عصبانیت و تحریک افکار عمومی می‌دانند؛ از جریمه‌ی نقدی بی‌حجابی و استفاده از فن‌آوری برای تشخیص چهره‌ی بدحجاب‌ها تا قرار دادن مردم در برابر مردم و جریمه‌ی کسب و کارها به جرم خدمات‌دهی به بی‌حجاب و بدحجاب.

دبیر ستاد امر به معروف، پیش از ماجرای تأثربرانگیز مهسا امینی، با موضع‌گیری‌های متعددش بارها حساسیت افکار عمومی و رسانه‌ها را برانگیخته بود اما به نظر می‌رسد کسی مانع جدی او و این کارزار مستمر تحریک اذهان شهروندان نشده بود. شهریور گذشته و پس از جان باختن مهسا امینی، بحران خیابان‌ها را فرا گرفت، بحرانی درباره‌ی همان مسأله‌ای که دبیر ستاد بارها و بارها درباره‌اش گفته بود و جنجال آفریده بود؛ مسأله‌ی پوشش و حجاب. قصه اما آنجا شنیدنی‌تر شد که او در اوج بحران، ناگهان غایب شد؛ درست زمانی که در فضای عمومی او را برای اظهارات گذشته‌اش و مهیا کردن نفرت و خشم در جامعه بازخواست می‌کردند. دقیقا همان هنگام که از او صدایی شنیده نمی‌شد، کاربران بسیاری از او خواستند تا شاهد تبعات اظهارنظرهایش باشد، او در نگاه بسیاری از مردم، غوغایی روزهای پیش از بحران بود و گمشده‌ی روزهای غوغا؛ کسی که باید مسؤولیت خشمگین کردن و قطبی‌سازی جامعه را برعهده می‌گرفت. اما ناگهان دیروز او دوباره و پس از دوره‌ای غیبت، با اظهار نظرش باز هم حاشیه‌ساز شد، همان زمان که انتظار می‌رفت او بعد از دوره‌ای سکوت از رویه‌ی قبلی بازگردد مجددا بر آتش دمید و با اظهاراتش اعتراضات وسیعی را از همه سو برانگیخت. اینکه او بعد از هفته‌ها ناآرامی و اعتراض، از جریمه کردن تاکسی‌های اینترنتی به جرم سوار کردن بدحجاب‌ها بگوید و ایده‌اش! را تضمین‌کننده‌ی کاهش ۵۰ درصدی بدحجابی بداند می‌تواند تحریک مجدد معترضان و اقدامی در جهت ناآرام ساختن جامعه قلمداد شود. به همین دلیل خبرآنلاین «سید محمدصالح هاشمی‌گلپایگانی»، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور را چهره‌ی روزهای پیش می‌داند؛ چهره‌ای که پیش از بحران، حساسیت می‌آفرید، در اوج بحران غایب بود و حالا دوباره با مواضعی تحریک کننده بازگشته است، گمشده‌ای که دوباره پیدا شد. اگر فاجعه‌ی جان باختن مهسا امینی را جرقه‌ی خشم معترضان بدانیم باید به انبار باروت آتش گرفته نیز، نور بتابانیم؛ انباری که نه در یک روز و نه با یک اتفاق که مدت‌ها با اظهارات اینچنینی انباشته شده بود. بیایید با چهره‌ی منتخب خبرآنلاین بیشتر آشنا شویم:

چهره‌ای آرام برای تنش‌های بزرگ

متولد سال ۱۳۴۸ در تهران، متاهل، دانش آموخته رشته فلسفه و کلام در دانشگاه امام صادق و دارای مدرک تحصیلی دکترای فلسفه و کلام، فرمانده اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق، سابقه حضور در جبهه جنگ ایران و عراق دارد و در عملیات های مقدماتی والفجر یک حضور داشته و عضو گردان تخریب لشکر محمد رسول الله بوده است.

خرداد سال گذشته رئیس ستادی شد که ۲۹ سال پیش تاسیس و بیشتر از هر نهاد و سازمانی نامش با مساله حجاب در ایران گره خورده است.

سید محمد صالح هاشمی گلپایگانی بیشتر از یک سال است که از سوی کاظم صدیقی، رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر به سمت دبیر این ستاد منصوب شده.

شاید همین بیوگرافی ساده کافی باشد تا بتوان اظهار نظرهای او را بدون اینکه «تند» بدانیم، مرور کنیم، وقتی که معتقد است: «در قانون برای یک بدحجاب جرم تعریف کردند؛ یعنی این شخص باید توسط پلیس دستگیر و برایش پرونده تشکیل شود و در نهایت محاکمه و برای او مجازات تعیین می‌شود، ولی در حال حاضر عملاً این مسئله امکان تحقق ندارد.»( خبرگزاری مهر ۲۸ مراد ۱۴۰۱)

او هرچند که با استناد به طبق آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، عنوان می‌کند که تعداد بدحجاب‌ها به بالای ۵۰ درصد رسیده است، و به عبارتی نیمی از جمعیت زنان کشور را بدحجاب اعلام می‌کند اما برای این تعداد از جمعیت نسخه پرچالشی را مطرح می‌کند: «گشت ارشاد در واقع به حمایت مردم برمی خیزد یعنی وقتی بی حجابی وارد مغازه‌ای شد و صاحب مغازه به وی تذکری نداد و خدماتی ارائه کرد پلاک آن مغازه جریمه می‌شود. اگر فردی که کشف حجاب کرده اصرار بر دریافت خدمات کرد گشت ارشاد به حمایت از صاحب مغازه، آن فرد را جریمه می‌کند.در بحث مسئولان هم به همین شکل است، مدیر یک اداره، همان طور که موظف به چک کردن زمان ورود و خروج کارمندان است باید نسبت به حجاب و عفاف آنان نیز مسئولیت داشته باشد؛ مردم ما وقتی خانم بی حجاب یا بدحجابی را برای مثال در بانک که ویترین کشور نیز هست می‌بینند، نیازی نیست به آن خانم تذکری دهند باید به سراغ مدیر بانک بروند و اگر مدیر از آن فرد حمایت کرد، آن مدیر به دلیل تخلف اداری جریمه و از حقوقش کم می‌شود همچنین بخشی از بودجه رفاهی آن مجموعه به بودجه آموزشی تبدیل می‌شود که دلیل بی حجابی پیدا شود.»

این سخنان محمد صالح هاشمی گلپایگانی در تابستانی روی خط خبرگزاری‌های کشور قرار می‌گیرد که برخوردهای گشت ارشاد در چند مورد با ویدئوهایی که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شده، صدای انتقادات زیادی را بلند کرده است. در یکی از موارد مادر دختری که به ماشین گشت ارشاد منتقل شده، جلوی ماشین قرار گرفته و التماس می‌کند که دخترش مریض است.(۲۸ تیر ۱۴۰۱)

واکنش‌ها به این ویدئو فراتر از انتظار بود تا جایی که پلیس تهران اطلاعیه‌ای صادر و توضیح داد:«در پی اطلاع از برخورد خارج از ضوابط یکی از گشت‌ های پلیس با یکی از شهروندان موضوع به سرعت مورد رسیدگی قرار گرفته و با سرتیم این واحد انتظامی به دلیل سوء مدیریت برخورد انضباطی شد.»

ویدئوی دیگری که ۱۵ مرداد امسال منتشر شد و بازتاب‌های گسترده‌ای داشت، مادری در شهر رشت را نشان‌ می‌داد که از ماشین در حال حرکت گشت ارشاد آویزان شده تا مانع بردن دخترش شود. خشونت دیده شده در این فیلم نیز، پلیس گیلان را وادار به واکنش کرد. علاوه بر این ویدئوها، گلایه شهروندان از پیامک‌های بدحجابی در خودرو نیز بیشتر از سال‌های گذشته به گوش می‌رسید.

تحریک سلبریتی‌ها

با فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی در کشور،‌ سال‌هاست که چهره‌های حوزه‌های مختلف حتی دربرابر رسانه‌های رسمی نیز مستقل شده‌اند و هر کدام‌شان اکانت و صفحه‌ای دارند که تریبون مستقیم سخنان‌شان باشد. واکنش به اتفاقات روز، پیام تبریک و تسلیت، حمایت و جبهه‌گیری، تشویق و تنبیه و انواع واکنش‌ها در صفحات سلبریتی‌ها به وفور یافت می‌شود.

در چنین فضایی، ۸ شهریور گذشته، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر با بیان اینکه درباره عملکرد پلیس و گشت ارشاد، قضاوت‌ها درست نیست، اعلام کرد: «پلیس مظلوم است چون به وظیفه‌ای که قانون مشخص کرده عمل می‌کند اما از طرف خودی و غیرخودی تحت فشار قرار می‌گیرد.»

و سخنانش آنجا تندتر شد که گفت: «کجای جشنواره فجر به جشنواره انقلاب می‌خورد؛ این سلبریتی‌هایی که اگر در خیابان حضور داشتند، گشت ارشاد به آنها تذکر می‌داد، چرا در همان جشنواره فجر دستگیر نشوند؟ »

هرچند که این سخنان در همان روز واکنشی نداشت اما در واکنش‌های بعدی همین چهره‌ها خصوصا بعد از جان‌باختن مهسا امینی، دختری که بعد از دستگیری از سوی گشت ارشاد در مقر انتظامی به بیمارستان انتقال و فوت شد، بی‌تاثیر نبود.

انتقاد خودی‌ها

یکی از مهم‌ترین چالش‌ها و انتقادات به عملکرد گلپایگانی در سمت دبیر ستاد امر به معروف، در تابستان امسال جریان ساز شد، آنجا که موضوع نحوه بازنشر سخنان رهبر انقلاب درباره حجاب در این ستاد مطرح شد.

ویدئویی ۹۰ ثانیه‌ای از محمد صالح مفتاح درباره ستاد امر به معروف و نهی از منکر در برنامه اینترنتی آن ایر که به تهیه کنندگی علی مرادخانی معاون فارابی و تحت نظر سازمان تبلیغات اسلامی ساخته می‌شود به بحث داغ شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد، این حقوقدان و فعال اجتماعی اصولگرا گفته بود مدیریت جدید ستاد امر به معروف بخش‌هایی از بیانات گذشته رهبر انقلاب درباره امر به معروف و نهی از منکر را از سایت این ستاد حذف کرده است . بخش‌هایی که در آن اولویت مسئله حجاب در برنامه‌های امر به معروف و نهی از منکر را در رده‌های با اهمیت کمتر معرفی می‌کردند.

ای نامه که می‌روی به سویش

در میان همه انتقاداتی که از سوی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی و اجتماعی کشور نسبت به عملکرد ستاد امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد، انتشار دو نامه هم‌زمان در نیمه شهریور امسال در سایت خبری انصاف نیوز متفاوت و تامل‌برانگیز است.

این سایت خبری با اعلام این توضیح که « جمعی از همکلاسی‌های دوران تحصیل دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر در نامه‌ای به او دغدغه‌های خود از عملکرد این ستاد را نوشته‌اند»، متن کامل هر دو نامه را منتشر کرد.

در بخشی از نامه اول آمده است: «از زمانی که شما دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر شده‌اید، مواضعی اتخاذ کرده‌اید که بزرگ‌ترین منکر در جامعه‌ی امروز ایران بدحجابی یا بی‌حجابی بانوان معرفی شد. با این اقدام شما، بنظر می‌رسد برای کسان بسیاری از آحاد مردم اینگونه تداعی شده است که گویی منکرهایی مثل فقر و استیصال مردم چندان وجود خارجی ندارد، از شدت فقر و بیچارگی فرار از خانواده، خودکشی، و یا خودفروشی در جامعه ما نیست، زباله‌گردی، راه امرار معاش حداقلی گروه بزرگی از مردم ما نیست، و بالا رفتن سن ازدواج از ترس ناتوانی در تأمین مخارج زندگی، علت اصلی بسیاری از مفاسد جنسی در جامعه ما نیست.»

این نامه با این جمله به پایان رسیده است: « امضا: ۱۸ نفر از همکلاسی‌های شما»

بودجه کم است!

در میان اعتراضات و ناآرامی‌های که پس از جان‌باختن مهسا امینی در کشور شکل گرفته، که بی‌تردید یکی از ده‌ها نهاد و سازمانی که در حوزه حجاب در کشور مسئولیت دارد، یکی از آنها همین ستاد امر به معروف و نهی از منکر است که واکنش غیرمستقیمش به بهانه بودجه برمی‌گردد. گلپایگانی که هفته پیش به تعبیر برخی از رسانه‌ها سکوتش را بالاخره شکست، اعلام کرد: بودجه سال گذشته ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای ۴۶۹ شهرستان و ۳۱ استان از مواجب دریافتی مسیح علینژاد کمتر بوده است.

او عوامل اصلی حل نشدن موضوع عفاف و حجاب در کشور را این چنین برشمرد: تصدی‌گری دولت و وزارت کشور، ورود مستقیم پلیس، گره زدن حجاب به حکم قضایی، عدم وجود قوانین به روز و وجود مصوبات بی‌پشتوانه اجرایی شورای عالی انقلاب فرهنگی از عوامل مهم حل نشدن موضوع عفاف و حجاب در کشور است.

و در نهایت از حجاب در خیابان به حجاب در ادارات برگشت و گفت: «وقتی وزیری نمی‌تواند کارمندان ساختمانی که خود در آن مستقر است را ملزم به رعایت حجاب کند چگونه می‌تواند دیگران را ملزم به رعایت حجاب کند؟ دولت تا مشکل حجاب کارمندان خود را حل نکند، نمی‌تواند برای مردم نسخه بپیچد.»