به گزارش محیانیوز،میگویند آدمهای عالم دو دستهاند، آنها که بادمجان دوست دارند و آنها که آرزو داشتند بادمجان دوست داشته باشند! حالا کشک بادمجان باشد که دیگر فبها.
فکرش را بکنید خانم خانه عزم جزم کند برای سور و سات یک غذای دیگر و آقای خانواده با کیسهای از این موجودات دوست داشتنی و بادمجانی رنگ، جلوی در سبز شود.
دیگر مقاومت تمام میشود. پیازی که در حال خلالی شدن است و تا قبلش نمیدانست سرنوشتش چیست حالا میرود توی یک قاشق روغن داغ که سبک شود.
چه اشکال دارد تا سبک شدنش، بگذارید بچه تر و فرز خانه حواسش به پیازها باشد، حالا ممکن است پیازهای دور تا دور ظرف هم ترد و زغالی شوند، این ها، خوراک لقمه نان و پیازداغ است. لقمه لقمه کنید و بدهید دستشان، تا ته دل ها را بگیرد، این طوری هم خدا راضی است و هم بندههای خدا!
حالا یارهای کمکی هم آمدهاند، پدر و بچهها. این بار خلالی کردن پیازها و سبک کردنشان دست آقای خانه را میبوسد. فقط زردچوبه را هم دم دستش بگذارید که پیازداغها خوش رنگ و رو شوند.
شما هم میتوانید بادمجانهای ترجیحاً دلمهای و گوشتی را، تر و تمیز کنید و پوستشان را بکنید. نمک پاش کردن و زهرگیری هم نمیخواهد، همین که دلمهای باشد و یک پره گوشت به تنش، کافیست.
اگر بچهها هم با احتیاط در حلقه حلقه کردن بادمجانها کمک کنند،جای دوری نمیرود. آخر از قدیم گفتهاند یک دست صدا ندارد.
خب کار برشهای هنرمندانه و احتمالاً کج و معوج که تمام شد، نوبت چیدن آنها روی پیازداغ هاست. چند حبه سیر پوست کنده و درسته و ته استکان هم آب اضافه اش کنید و ۱۰ دقیقه گل بگویید و گل بشنوید و کاری به کار غذا نداشته باشد، شعله اش کم است و در ظرف هم بسته.
نگران هستید که چرا بادمجان ها را کبابی یا سرخ نکردهاید؟ بد به دلتان راه ندهید که این یکی روش، هم کم چرب تر است و هم خوشمزهتر. سیرها هم دارند برای خودشان دربخار و آب می پزند و آنقدر خوش طعم می شوند که نگو و نپرس. تازه دیگر دهانتان هم بوی سیر نمیگیرد.
خب حالا وقت سر زدن به غذاست، آقای خانه، گوشتکوب به دست وارد میشود، لابد اسم سرخپوستیاش ایستاده با گوشتکوب است. بچه ها هم حتمی قاشق به دست ردیف شدهاند و شما دعوتید به مراسم خانوادگی له کردن هر ده دقیقه یک بار بادمجانها.
یکی را بفرستید دنبال نعنا خشک، البته اگه با ماست دخلش درنیامده باشد! ته ظرف یک قاشق هم نعنا مانده باشد کافیست.
کوچکترین جمعتان را روی دست بلند کنید تا بین بادمجان های له شده، یک حفره درست کند و نعنا را بریزد داخلش.
درش را بگذارید و دوباره بروید دنبال کارتان.
در همین اثنا میتوانید فکر کنید بادمجان درست است یا بادنجان، اینکه جناب «دهخدا»ی خدا بیامرز بادنجان را درست دانسته و مردم بادمجان صدایش میکنند خیلی مهم نیست، مهم باب دندان و خوشمزه بودنش است و بس.
البته جز طعم خوب، خاصیت هم کم ندارد، یکی از پرطرفدارترین پیش غذاهای ما ایرانی هاکه بین خودمان بماند، اندازه یک غذای کامل پیشمان ارج و قرب دارد. دقیق نمیتوان گفت اما میگویند که اصل و نسبش به زنجان برمیرسد ولی بر اساس مشاهدات میدانی و مطالعات محیطی انگار، همه ایران سرای اوست!
خب حالا کمی گذشته، حواستان از پخت غذا پرت نشودها! نعناها که با روغن پیاز داغ جایش گرم و نرم شد یک دور دیگر هم همش بزنید و دوباره درش را بگذارید.
خانه بوی نعنا و پیاز داغ گرفته؟ خودتان و لباسهایتان هم؟ یادتان رفته هواکش را روشن کنید. فدای سرتان! طوری نیست، لباس شویی و پنجره های بسته کلی منتظر این لحظه بودند.
کم کم دارید به لحظه معنوی کشک برون نزدیک میشوید، کشک را اضافه کنید، بچشید تا طعمش به دهانتان خوش بیاید، چند دقیقهای درش را بگذارید تا مزهها به خورد هم بروند. حالا زیر اجاق را خاموش کنید که وقت دستمزد زحمات است.
آخ که چه کیفی دارد، سبزی خوردن و چند کف دست نان تازه هم باشد که دیگر هیچ. نبود هم طوری نیست، کمی نان یخچالی هم جواب است، آخر تنور دورهمی خانواده با این پروژه دسته جمعی داغ داغ است.
لباسهایتان را عوض کنید و سفره پهن کنید که این غذا خوردن دارد. اگر گردو، پیاز داغ و نعنا داغ هم دلتان خواست و حالش را داشتید، خواسته اش را جواب دهید. اگر نه، حرفی نمیماند، جز نوش جان.