کنسرت‌نمایش عنصر مهمی برای پیوند دادن مخاطبان موسیقی با تئاتر می باشد

به گزارش محیانیوز،کنسرت‌نمایش «قصه ترانه‌های ماندگار» به نویسندگی و کارگردانی سید جلال‌الدین دری و تهیه‌کنندگی آزیتا موگویی اثری است که پیش از این در مجموعه فرهنگی هنری سعدآباد و پس از آن در تالار وحدت روی صحنه رفت. این اثر که در مقاطع مختلف زمانی اجرا شد و روندی یکپارچه برای اجراهای خود طی نکرد، درباره ۵ ترانه ماندگار تاریخ موسیقی ایران شامل «فریاد»، «یار دبستانی»، «مرا ببوس»، «زندگی»، «ای ایران» است که برای هر کدام از این ترانه‌ها روایتی داستانی به نمایش می‌گذارد.

«قصه‌ ترانه‌های ماندگار» با اجرای زنده سالار عقیلی و حضور گلاره عباسی، آرش فلاحت‌پیشه، پولاد کیمیایی، نورا هاشمی، فرانک جواهری، الهام کرمی، سارینا لواسانی، گلی رمضانی، محمد معتضدی، پانته‌آ مهدی‌نیا، امیرکاوه آهنین‌جان، شهروز دل‌افکار، ایوب آقاخانی، نازنین کریمی، المیرا دهقان، حسین میرزاییان، سام قریبیان، روی صحنه رفت.

این کنسرت‌نمایش که اجراهای خود در تالار وحدت را هم به پایان رسانده، قرار است در دیگر شهرهای کشور و همچنین خارج از ایران نیز روی صحنه برود.

ایوب آقاخانی بازیگر نقش زنده‌یاد حیدر رقابی ترانه‌سرای قطعه «مرا ببوس» در کنسرت‌نمایش «قصه ترانه‌های ماندگار»، گفت: بزرگ‌ترین چیزی که در این نمایش به کارنامه من اضافه شد و من را ترغیب کرد که از میانه راه یعنی از اجرای تالار وحدت به بعد به این کار بپیوندم و همراه گروه باشم، رفاقت بود؛ رفاقت با شخص خانم آزیتا موگویی که پیش از این هم ۲ کار بزرگ را با هم انجام داده بودیم. جدا از این، نکته بعدی نقشی بود که به من پیشنهاد شد؛ در این کار صاحب شناسنامه‌ترین شخصیت به لحاظ استناد تاریخی شخصیتی بود که من بازی می‌کردم یعنی حیدر رقابی که ترانه‌سرای ترانه معروف «مرا ببوس» بوده است. این هم یک وجه تشویقی دیگر برای من بود که این فرصت را مغتنم بدانم و در فاز دوم حرکت این کار به سمت مخاطبانش مشارکتی داشته باشم که شکر خدا این اتفاق افتاد و استقبال هم خیلی چشمگیر بود، همانطور که در سعدآباد بدون حضور ما و با بازیگران هنرمند دیگری پرتوفیق رفته بود و الان هم ما تجربه دیگرگونه‌ای را در تالار وحدت پشت سر گذاشتیم.

وی ادامه داد: این چندمین نمایشی است که من در تالار وحدت با گرمای حضور مخاطبان به صحنه رفتم. واقعیت این است که تالار وحدت به دلیل جنس معماری و جنس برخورد مخاطب با آثار نمایشی که در این تالار روی صحنه می‌رود، همیشه برای من یک جاذبه جانبی جدا از ذات و ماهیت و کیفیت کار و کیستی و چیستی و همه این داستان‌ها داشته است.

آقاخانی اظهار کرد: به هر رو خوشحال هستم در گروهی بودم که خیلی همدل و مومن به مسیری که حرکت می‌کردند، اعتقاد داشتند و اقدام به کاری با کیفیت و جذاب کردند. صادقانه این است که می‌شد نمایش بسیار شکوهمندتر از این اجرا شود اما اجرا در حد توان فضای خصوصی بود و در حد توانی که می‌شد نمایشی را سر پا و به مخاطب تقدیم کرد. با این همه جمع کردن چهره‌هایی که هر کدام کارنامه درخوری دارند در کنار هم و در فضای خصوصی سخت به دست می‌آید و این‌ها به دست نیامده مگر به همت، جد و جهد و سرسختی آزیتا موگویی که من فکر می‌کنم می‌تواند سهم ویژه‌ای در این گفت‌وگو داشته باشد. به این دلیل که خودم مومن هستم به این‌که در این شرایط اگر کسی جز او و کسی جز تهیه‌کننده‌ای به سخت‌کوشی و سرسختی او بود، مطمئنا این فاز را تجربه نمی‌کرد و در تالار وحدت دوباره روی صحنه نمی‌رفت. این اجرا بیش از هر چیزی مدیون تلاش‌های خود او و البته رفاقت ماندگاری است که این چهره‌ها برای ترانه‌های ماندگار کنار هم خرج کردند.

وی درباره فاصله‌ای که بین اجراها وجود داشت، گفت: درباره این کار به‌خصوص، اعتقاد دارم که به نفع کار بود. این نظر شخصی من است و می‌تواند درست نباشد، ولی به شهادت ۳۵ سالی که در تئاتر در انواع سمت‌ها تکاپو می‌کنم، اعتقاد دارم در این کار فاصله‌ای که بین اجراها به وجود می‌آمد هر چند ناخواسته بود، اما به نفع کار بود، زیرا این کار به دلیل جان و جنم موسیقایی و وابستگی‌اش به مفهومی به نام کنسرت، اتفاقا مخاطبان را مثل کنسرت در این فاصله‌ها شارژ می‌کرد برای اجرای بعدی که دوست دارند، ببینند. این با مثلا «سقراط» که ما اینجا ۱۸۴ شب اجرا رفتیم و جزو افتخارات من است خیلی فرق دارد. «سقراط» تئاتر به معنای محض بود، هر چقدر هم بهره‌ور از موسیقی بود اما موسیقی در خدمت تئاتر بود و به اندازه این کار موسیقی و تئاتر هم‌قد هم نبودند. حتی در این کار گاهی موسیقی به بخش تئاتری کار می‌چربید. در چنین شرایطی به نظر من و به حکم تجربه و فهم خودم از جامعه مخاطبان و نوع تهاتر و تعامل یک اثر نمایشی با مخاطبانش، این فاصله‌ها را به نفع کار می‌دانم.

آقاخانی درباره تلفیق موسیقی و تئاتر در این کار عنوان کرد: من اصولا کنسرت‌نمایش را گرچه یک پدیده ۱۰ ساله است که در ایران پی گرفته می‌شود و بیش از این عمر ندارد، اما شخصا به عنوان عنصری برای پیوند دادن مخاطبان با تئاتر، اتفاق مهم و خوبی می‌دانم به این معنا که فکر می‌کنم کمتر کاری به این اندازه می‌تواند تاثیر داشته باشد که جامعه متفاوتی از مخاطبان هنر را جلب و جذب به سمت تئاتر کند. من این را یک امر مغتنم و مهم می‌دانم و می‌گویم کنسرت‌نمایش به شدت در بالا بردن جامعه آماری مخاطبان در فضای تئاتر که در ایران به آن احتیاج داریم، خیلی موثر است.