صادق زیباکلام: سوخت و مهمات اعتراض ها نارضایتی اجتماعی است/معتقدم با وقوع براندازی بدبخت‌تر می شویم/ کسی فکر نمی‌کرد اعتراضات ادامه داشته باشد

آیا وقوع اعتراض ها با این حجم و گستردگی قابل پیش بینی بود؟

اگر بعد از رخداد حادثه روز ۲۲ شهریور برای ژینا(مهسا امینی)، اگر کسی به من می گفت اعتراض ها نسبت به آن چیزی حدود یک ماه ادامه پیدا می کند و به تدریج به همه دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها می رود، من می گفتم شما اشتباه می کنید، پس از چند روز، اعتراضات تمام می شود و از اول مهر یعنی بازگشایی دانشگاه‌ها و مدرسه ها، این موضوع جمع می شود. خیلی‌ها صداقت گفتن این جمله را ندارند! و دائم می گویند معلوم بود تظاهرات ادامه دار خواهد بود و ... ولی این حجم از اعتراض ها همه از جمله دولتمردان و کسانی که در حکومت و در مجلس و قوه قضاییه و .. هستند، را غافلگیر کرده است.

دلیل غافلگیری دولتمردان چه بوده است؟

یک مقدار بدشانسی نظام بود که به اول مهر خورد، اگر این حادثه در اوایل شهریور رخ می داد، دانشگاه‌ها و مدرسه ها، بسته می بودند و اعتراضات به مردم محدود می شد. ولی اگر کسی به من می گفت دانشگاه‌های ما این گونه نقش آفرینی می کنند، من می گفتم اشتباه می کنید چون دانشگاه چند سال است کاری نکرده است. بعد از سال ۸۸ خیلی از خوابگاه‌ها را به دانشجویان متاهل دادند و آن ها را در اطراف تهران پخش کردند، در شهرهای بزرگ هم سعی کردند خوابگاه‌ها را محدود کنند، به همین دلیل نظر من این بود که آبی از دانشگاه‌ها گرم نمی شود.

اما اتفاق دیگر ؛ هیچ سابقه‌ای وجود ندارد دانشگاه‌های آزاد در اعتراضات شرکت کرده باشند. دانشگاه آزاد در اعتراضات سال ۸۸ هم نبود، از زمان آقای دکتر جاسبی، در سازماندهی دانشگاه حداقل امکانات برای فعالیت‌های دانشجویی فراهم شده بود. نه استادها حال و حوصله مسائل سیاسی را داشتند و نه دانشجویان. از طرفی چون دانشجویان شهریه می دادند محافظه کارتر می شدند. ولی به موازات دانشگاه‌های دولتی و سراسری، واحدهای مختلف دانشگاه‌های آزاد هم دارند اعتراض می کنند. مسئله دیگر این بود که نه نظام و نه اپوزیسیون داخل کشور و خارج از کشور، هیچ حدسی نمی زدند نسبت به گشت ارشاد تا این اندازه در افکار عمومی حساسیت ایجاد شده باشد. زنان و دختران مجبور بودند از اینها حساب ببرند. این حساسیت و بغضی که علیه گشت ارشاد سر ریز شد و بیرون ریخت، مثل اعتراضات دانشجویان و دانشگاه آزاد قابل پیش بینی نبود. به این مسائل خیلی توجه نشده بود، البته نمی خواهم مشکلات اقتصادی را نادیده بگیرم.

مطالبات معترضان چه بوده است؟

سوخت و مهمات این اعتراض‌ها نارضایتی اجتماعی بوده است. این اعتراضات دو تا ستون خیلی نیرومند داشت، ستون اول زنان و دختران بودند و ستون دوم دهه هشتادی‌ها بودند. ما چه طرفدار نظام و چه مخالف نظام باشیم، چه طرفدار این تظاهرات یا مخالف آن باشیم، این واقعیت است که دو عنصر در این چند هفته یکی بغض علیه گشت ارشاد، و دوم بغض دهه هشتادی‌ها که نه نان آور، نه متاهل و نه متعهد هستند برجسته بوده است. به عبارت دیگر با وجود مشکلات اقتصادی، دهه هشتادی ها مشکل اقتصادی ندارند.

پس چه چیزی باعث شده دهه هشتادی‌ها این گونه در خیابان‌ها ظاهر شوند؟

سرخوردگی سیاسی و اجتماعی باعث چنین اتفاقی شده است. دهه هشتادی ها هیچ آینده‌ و نوری در انتهای تونل مبنی بر قبولی دردانشگاه، فارغ التحصیلی و بعد تشکیل خانواده مشاهده نمی کنند. به همین دلیل معتقدم وضعیت کنونی نشان می دهد تعلیم و تربیت مذهبی در دبیرستان توسط آموزش و پرورش و صدا و سیما موثر نبوده است. مسئولان نظام باید از خودشان بپرسند بالاخره با دهه هشتادی‌ها می خواهند چه کنند؟ همچنین در صورت آرام شدن فضا، نظام تصور خواهد کرد که دیگر تمام شد؟ یا باید به این فکر باشد که چند سال دیگر با دهه نودی‌ها رو به رو خواهد شد؟ بنابراین اگر همه چیز ختم به خیر شود و از فردا اوضاع آرام شود سؤال بعدی این است که آتشفشان بعدی کی اتفاق می افتد؟ اینها سؤالات مهمی است که نظام باید از خودش بکند. ضمن این که معتقد هستم با وقوع براندازی بدبخت‌تر می شویم.

نحوه برخورد حاکمیت را با این افراد معترض چگونه می بینید؟

مسئولان نظام به دو شیوه در برخورد با حوادث اخیر فکر می کنند: یکی برخورد رادیکال و سریع هست مثل برخوردی که در آبان ۹۸ شد و ظرف ۲ - ۳ روز با تلفات و بازداشتی‌های زیادی موضوع جمع شد. شاید برخی از مسئولان دارند می گویند شل گرفتیم و نباید می گذاشتیم به این جا برسد. دسته دیگر منتقدان به شیوه برخورد در آبان ۹۸ هستند و این که این دست از برخوردها مساله را حل نکرده و در شرایط و نام دیگری آغاز شده است. یعنی آن برخورد موجب نشد اعتراضات دیگری سربرنیاورد. چه بسا اعتراضات در صورت استمرار و افزایش به سمت خشونت برود. به همین دلیل معتقدم مسئولان مقداری با فقدان«چه باید کرد» سردرگم شده‌اند.

برخورد مسئولان و یا نیروهای اصولگرا و میانه رو را چگونه ارزیابی می کنید؟

خیلی از مسئولان هیچ صحبتی در مورد قضایای اخیر نکرده‌اند، نشنیدم بسیاری از نخبگان اصولگرا اعلام موضع کرده باشند. تنها کسانی که اظهار نظر کردند یکسری ائمه جمعه و جماعت بودند و به جز آن ها کسان دیگری اظهار نظر نکردند. اگر کسی از من بپرسد چرا بخش قابل توجهی از مسئولان اصولگرا اظهار نظر نکردند، می گویم برای این که آن ها هم در خلوت خودشان می گویند باید کاری کرد و تغییراتی به وجود بیاوریم؛ اصلاح طلب‌ها به کنار! چون مشخص است که آن ها منتقد هستند، ولی معتقدم خیلی از اصولگرایان معتدل و میانه رو برخورد تند را درست نمی دانند و معتقد هستند برای بقای نظام باید تغییراتی انجام داد.

نقش نخبگان را در این وضعیت چگونه ارزیابی می کنید؟

نقش نخبگان این بوده که به طور کلی گفتند نظام باید درست‌ رفتار کند. برای مثال حدود سه هفته پیش رئیس دانشگاه دکتر مقیمی که یک اصولگرای سفت و سخت است، از حدود ۹۰ نفر از استادان دعوت کرده بودند که در میان شان وزیر اقتصاد دارایی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس بانک مرکزی، آقای ظریف وزیر امور خارجه، حناچی شهردار تهران، نماینده رهبری در شورای عالی انقلاب فرهنگی، نماینده رهبری در دانشگاه تهران، و آقای حداد عادل و ... حضور داشتند. به غیر از ۳ نفر، که حرف‌های همیشگی مطرح کردند، مابقی از سیاست های کلان نظام از جمله سیاست اقتصادی و خارجی و نحوه برخورد آن با اعتراضات انتقاد کردند. منتهی مشخص بود که همه آن ها دلسوز نظام بوده و هیچ کدام موافق سرنگونی آن نیستند. بنابراین به نظر من نخبگان از عملکرد نظام دلخور هستند.

با توجه به تجربیاتی که داشتید، الان باید این بحران را چگونه جمع و جور کرد؟

این نگاه به طور قطع درون برخی از مسئولان جمهوری اسلامی هست که اگر ما تغییراتی را به وجود آوریم و امتیازاتی بدهیم، عقب نشینی محسوب می شود و جوانان و دانشجویان جری‌تر می شوند، که البته نگاه غلطی هست. من معتقد نیستم که اگر تغییراتی به وجود آوریم مملکت کن فیکون می شود، من معتقدم تغییرات به وجود نیاوردن و دست به اصلاحی نزدن، نظام را با خطر فروپاشی رو به رو می کند.