به گزارش محیانیوز،معمولاً پدر و مادرها دوست دارند فرزندانشان به هر آنچه خودشان نتوانستهاند دست یابند برسند؛ به همین دلیل هم سعی دارند از تمام راهها از جمله بالا بردن توان ذهنی و عملی آنها استفاده کنند تا فرزندانشان بتوانند به تمام موفقیتهایی که خودشان آرزوی آن را داشتند برسند. دوست دارند از همه راهها مثل تست هوش برای ارزیابی و تقویت هوش و پرورش استعدادهای فرزندانشان استفاده کنند. اما آیا این روش خوبی برای جبران ناکامیهای ما خواهد بود؟
تست هوش چیست
حمید هاشمی، دکترای روان شناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو مدرسین انجمن روان شناسی تربیتی ایران در مورد تست هوش میگوید: اولین نکته و مهمترین نکته که باید به آن توجه داشت این است که تست هوش، هوش بالقوه رااندازه گیری نمیکند؛ بلکه هوش بالفعل رااندازه گیری میکند.
در واقع هوش هم مانند عضله باید تمرین کند تا به نهایت قابلیت خودش برسد. برای مثال فرض کنید هوش یک فرداندازه ۱۰ نمره قابلیت دارد. اما این فرد بهاندازه ۷ نمره قابلیتهای هوشش را به کار گرفته است. بنابراین وقتی تست بدهد عدد ۷ برای او منظور میشود. این نکته هم بسیار مهم است که قابلیت هوش کمتر قابل افزایش است.
به گفته این عضو مدرسین انجمن روان شناسی تربیتی ایران، زمانی که فردی تست هوش میدهد و مثلاً عدد آی کیوی او ۱۱۰ را نمایش میدهد، به این معناست که هوش این فرد در حال حاضر بهاندازه ۱۱۰ نمره استاندارد فعال است. اما ممکن است قابلیتهای هوش این فرد از این عدد بیشتر باشد اما هنوز این قابلیتها به کار گرفته نشده و فعال نشده است.
البته این موضوع ممکن است برای همه افراد صدق نکند و عدد هوششان دقیقاً نهایت قابلیتهای هوش آنها را نمایش دهد. درک این موضوع با توانمندسازی شناختی و تست هوش مجدد مشخص میشود.
دکتر هاشمی میگوید: نمیتوان در کمتر از ۶ ماه دوبار تست هوش گرفت. حتماً باید بین دو تست هوش حداقل ۶ ماه فاصله باشد.
نکته بعد اینکه تستهای هوش، قابلیتهای پیشرفته ذهنی رااندازه گیری میکنند که به آنها به اصطلاح کارکردهای اجرایی میگویند. البته ممکن است بعضس تستهای هوش کارکردهای پایه مانند توجه و تمرکز را هماندازه بگیرند. اما تستهای هوش معروف مانند «وکسلر» و «استنفورد-بینه» کارکردهایی مانند حافظه فعال، استدلال، حل مساله، پردازش بصری-فضایی و درک کلامی رااندازه گیری میکنند.
به عقیده دکتر هاشمی، تستهای هوش میتوانند قابلیت عمومی هم داشته باشند. اما در حقیقت استفاده اصلی از آنها مربوط به موارد خاص میباشد. برای مثال مهمترین کاربرد تست هوش، جداسازی کودکان کم توان ذهنی (کودکان بانیازهای ویژه) از کودکان عادی است.
در واقع زمانی که ما نمیدانیم وضعیت کودک در چه سطحی است و نیاز است با یک تست استاندارد وضعیت هوشی او مشخص شود تست هوش تجویز میشود. همچنین زمانی که عملکرد کودک نامتقارن است؛ به این معنا که در بعضی عملکردها مانند ورزش و نقاشی بسیار خوب عمل میکند؛ اما در عملکرد تحصیلی ضعیف است، تست هوش تجویز میشود تا شاخصهای هوشی معیوب مشخص شود. به طور کلی تست هوش کاربرد درمانی دارد و کمتر در حالت عادی که مشکل خاصی وجود ندارد توصیه میشود.
البته همان طور که شما میتوانید بدون اینکه بیماری خاصی داشته باشید یک چکاپ کامل از وضعیت سلامتی خودتان داشته باشید میتوانید برای ارزیابی وضعیت هوشی خود نیز از تست هوش استفاده کنید.
این روان شناس تربیتی در پاسخ به این سؤال که آیا تست هوش در مدارس یا مقاطع پیش دبستانیها برای همه دانش آموزان مناسب است یا خیر میگوید: به نظر من لزومی برای این کار وجود ندارد چون ممکن است نگرانیهای بیجا برای بسیاری از خانوادهها ایجاد کند.
او میگوید مراجعان بسیاری دارد که بعد از انجام تست هوش در مدرسه با ابراز نگرانی بسیار از وضعیت هوشی فرزندشان از ما تقاضای کمک دارند. درحالی که کودک شرایط عادی را طی میکرده و یک هوش معمولی دارد و میتوانسته با حمایت خانواده بسیار موفقتر شود. اما اکنون خانواده نگران شده که اگر هوش کودک من معمولی است پس در آینده فرد موفقی نخواهد شد.
به گفته این روان شناس، تست هوش در مدارس بیشتر به صورت یک آپشن مطرح میشود و کنجکاوی والدین نسبت به این موضوع باعث میشود که به آن تن بدهند. در حالی که برای تست هوش حتماً باید دلیل موجهی وجود داشته باشد.
اما مثلاً وقتی خانوادهای به ما مراجعه میکنند و درخواست تست هوش دارند بلافصله این سؤال را مطرح میکنیم که چرا میخواهند از فرزندشان تست هوش گرفته شود؟ اگر دلیلشان این باشد که نسبت به بقیه ضعیفتر یا قویتر است ابتدا مصاحبه مفصلی با کودک میشود تا مطمئن شویم که تست هوش ضرورت دارد. در غیر این صورت فقط توصیههایی برای بهبود عملکرد هوش به او ارائه میدهیم و از گرفتن تست هوش امتناع میکنیم.
چون عدد آی کیو برچسبی است که تا آخر عمر همراه کودک باقی میماند و میتواند باعث قضاوت والدین شود و مشکلات زیادی را برای کودک ایجاد کند. به همین خاطر انجام تست هوش به طور عمومی از همه دانش آموزان در مدرسه توصیه نمیشود.
دکتر هاشمی در مورد صلاحیت آزمونگر تست هوش میگوید: قطعاً آزمونگر باید از صلاحیت کافی برخوردار باشد. در واقع کسی که تست هوش اجرا میکند، حتماً باید از صلاحیتها عمومی و حرفهای برخوردار باشد.
اولین نکته در صلاحیتهای عمومی داشتن صبر و حوصله است. چرا که اجرای تست هوش زمان بر است و بعد از آن نیز باید تفسیر شود که زمان زیادی میبرد. همچنین باید توانایی برقراری ارتباط با مراجع را داشته باشد.
اگر مراجع ارتباط خوبی با آزمونگر برقرار نکند عملکرد او تحت تأثیر قرار میگیرد. توانایی تفسیر تست هم بسیار مهم است چون موجب میشود آزمونگر بتواند از عملکرد مراجع نتایج مفیدی استخراج کند. بنابراین خانوادهها باید نسبت به کسی که قرار است تست را اجرا کنند بسیار حساس باشند. یعنی حتماً از رزومه فرد آزمونگر، و صلاحیتهای عمومی و حرفهای او مطمئن شوند.
به گفته عضو مدرسین انجمن روان شناسی تربیتی ایران هرگز نمیتوان از تست هوش به عنوان ابزاری برای استعدادیابی استفاده کرد.
در واقع تست هوش فقط یکی از ابزارهای کمک کننده برای استعدادیابی است. البته خانوادهها باید توجه بسیار ویژهای به این نکته داشته باشند که سالها طول میکشد که شخصیت کودک شان شکل بگیرد.
شاید کودکی در شش سالگی قابلیتهای زیادی در زمینه ورزش داشته باشد اما زمانی که به پانزده سالگی میرسد هیچ رغبتی نسبت به ورزش حرفهای نداشته باشد.
بسیاری از متخصصان، استعدادیابی قبل از دوران نوجوانی را توصیه نمیکنند. چون قبل از آن هنوز رغبتها و علاقههای کودک شکل نگرفته و همچنین از لحاظ شناختی هم به حد مناسبی برای انتخاب نرسیده است.
ضمن آنکه استعدادیابی در سنین پایین به دلیل نداشتن رشد شناختی کودک امر مناسبی نیست. چراکه کودک قابلیت ارزیابی و انتخاب ندارد و به نوعی خانواده برای آینده او تعیین تکلیف میکنند؛ در حالی که ممکن است کودک مسیر دیگری را برای سرنوشت خود در نظر گرفته باشد.
دکتر هاشمی میگوید: بهترین کار برای استعدادیابی تجربه است. خانوادهها اجازه دهند تا فرزندانشان فعالیتهای مختلف را تجربه کنند. از اینکه فرزندشان در فعالیتهایی که انتخاب میکند ثبات ندارد نترسند. برای مثال اگر کودکی به موسیقی علاقه نشان میدهد با او عهد و شرط نکنند که باید تا انتهای مسیر ادامه دهد. فقط اجازه دهند که موسیقی را تجربه کند. به همین شکل ورزش، هنر، علم، مهارت و هرچیزی که امکان تجربه کردن برای کودک وجود دارد.
فقط توجه کنند که کودک را به کسی بسپارند که در کارش مهارت دارد. برای مثال در موسیقی از مربی کودک مطمئن باشند تا دلزدگی کودک از آن کار یا مهارت به دلیل ارتباط برقرار نکردن با مربیاش نباشد. به مرور کودک مسیر خودش را پیدا میکند. واقعاً در رها کردن و آزاد گذاشتن کودک است که شکوفایی اتفاق میافتد. هرچند که تست هوش هم میتواند گوشهای از مسیر را مشخص کند؛ اما نمیتواند تعیین کننده همه مسیر باشد.