نگاهی به انیمیشن رامبل (Rumble)؛ مضمون جالب و جوک‌های کم موج میزند

به گزارش محیانیوز،داستان فیلم رامبل در شهری به اسم استاکر اتفاق می‌افتد؛ شهری که مردمش عاشق کشتی هستند. در این شهر دختر نوجوانی به اسم وینی (با صداپیشگی جرالدین ویسواناتان) مصمم شده است که جای خالی پدرش را که تازه از دنیا رفته پر کند. پدر او یک مربی مشهور بود و غول مبارز اسم و رسم داری به اسم ریبورن هم داشت. وینی به دنبال یک مبارز تازه می‌گردد تا اینکه به یک غول خپل شاخ‌دار به اسم استیو (ویل آرنت) برمی‌خورد. استیو مبارز آماتوری است که از راه تبانی و باختن در مسابقه‌ها پول درمی‌آورد؛ و نکتۀ جالب دیگر اینکه از قضا استیو پسر ریبورن است. 

وینی پا جای پای پدرش می‌گذارد و شروع به تمرین دادن استیو می‌کند. هر دوی آن‌ها می‌خواهند شکوه و افتخار پدرانشان را دوباره زنده کنند. با اینکه هدف آن‌ها روشن است، اما کارگردان فیلم (هامیش گریو) هویت و شخصیت آن‌ها را به طور کامل شکل نداده است.
 
درست است که شخصیت وینی پر دل و جرات و با جربزه نشان داده می‌شود، اما به عنوان یک شخصیت اصلی، افکار و احساسات و علائقی که انگیزه‌های او را شکل می‌دهند اصلا معلوم و مشخص نیستند. زمانی هم که استیو به وینی می‌گوید که علاقۀ اصلی‌اش کشتی نیست بلکه به رقص سالسا علاقه دارد، ما متوجه نمی‌شویم که پس چرا از مسابقات بیرون نمی‌آید تا به گروه رقص بپیوندد.انیمیشن رامبل طراحی و تصاویر خیلی زیبایی دارد، اما جوک‌های تصویری خیلی کمی دارد. ارجاعاتی هم که در فیلم به مبارزات واقعی کشتی وجود دارد خیلی رقیق است و جز یکی دو مورد چندان خوب از کار درنیامده‌اند. نهایتا اینکه این فیلم چندان الهام‌بخش و خلاقانه نیست و می‌شود گفت از آن «غرش»‌ها نیست که زلزله ایجاد کند.