روزنامه همشهری نوشت: کمی بیش از یکماه از فعالیت «کارخانه تولید دروغ» در اغتشاشات اخیر میگذرد. کارخانهای که با همه توان کوشید با تولید محصولاتی با لفافی از دقت و صحت، آتشبیار معرکه ناامنی در کشور شود و مردم را با فریب به خیابانها بکشد تا شعار «کار نظام تمومه» را عینیت ببخشد. با این حال، با فرو نشستن غبار فریب و آشکار شدن حقیقت، بخشی از مخاطبان امپراتوری دروغ که در روزهای نخست «مسخ انقلاب ماهوارهای» شده بودند، اعتمادشان به اخبار «ستاد رسانهای اغتشاش» رنگ باخت.
از پرده برون افتادن حقیقت در عملکرد شبکههای معاند نیز روند این بیاعتمادی را دو چندان کرد. آنجایی که شبهرسانه سعودی «ایراناینترنشنال» در زیرنویس خبر فوری خود از حادثه «زندان اوین» پروژه کشتهسازی را در دستورکارش قرار داد اما این پروژه اشتباها در منظر دید مخاطبان قرار گرفت و دستشان را رو کرد. پروژهای که در آن تأکید شده بود: «فعلا این تیتر باشه: ۴۰کشته و صدها زخمی!» این اتفاق به خوبی نشان داد اتاق فکر این شبکه چگونه کار میکند. اتاق فکری که در یک ماه گذشته، از این دست جعل اخبار و روایتها کم نداشت. از ماجرای مهسا امینی که با کلیدواژه قتل او بهدست گشتارشاد آغاز شد تا مواردی مانند قتل «نیکا شاکرمی» و «اسراء پناهی» که دروغ بودن همه این ادعاها ثابت شده است.
اسراء یا پردیس جاوید!
سرعت تولید دروغ در شبکههای معاند که هدفی جز برافروخته نگاه داشتن اعتراض و «بازی با احساسات مردم» ندارد، آنچنان با سرعت و بدون دقت در حال انجام است که گردانندگان این شبکهها را با کمبود «عکس کشتهشدگان» ادعایی روبهرو کرده است! کمبودی که این شبهشبکهها برای جبران آن از عکسهای تکراری برای تهییج افکارعمومی استفاده کردند از نگاه مخاطبان دور نماند. بهعنوان مثال، شبکههای رسانهای جریان معاند با انتشار تصویری از دختری جوان که به ادعای آنان بهدست مأموران امنیتی زخمی و سپس ربوده شد خبر دادند. آنها نام فرد ادعایی خود را «پردیس جاوید» اعلام و تصویری از او نیز منتشر کردند. کمی بعد اما، همین رسانهها با انتشار همان عکس صاحب تصویر را «اسراء پناهی» معرفی کردند که بهدست مأموران امنیتی کشته شد.
ترفندی که اینبار نگرفت!
«مقاومت دانشآموزان برای رفتن به مراسم اجرای سرود «سلام فرمانده» به حمله نیروهای لباسشخصی به دختران دانشآموز دبیرستان دخترانه شاهد شهید «رانی نظام» اردبیل و جانباختن یکی از دانشآموزان منجر شده است.» ادعایی که پرچمدار این روزهای «ستاد رسانهای اغتشاش» آن را با کلیدواژه سلام فرمانده روی خط خبری خود برد تا حساسیتها را روی این خبر افزایش دهد. خبری که این شبهرسانه تلاش کرد با شاخ و برگ دادن به آن، زمینه را برای ایجاد ناامنی در اردبیل که با جریان اغتشاش همراهی نکرده بود، فراهم کند.
هدف گرفتن احساسات مردم و تقطیع برخی تصاویر از حضور یک آمبولانس در مدرسه و ارتباط دادن آن به درگیری مأموران امنیتی و درنهایت کشته شدن دختری به نام «اسراء پناهی» در این اتفاق، سبب واکنشهایی شد. واکنشهایی که عمدتا ناشی از نبود آگاهی و «مسخ شدن افکار» بهدست شبکههای ماهوارهای رخ داد. «علی پناهی» عموی اسراء در مورد واقعیت فوت برادرزادهاش میگوید: «اسراء چند روز قبل از فوتش بهدلیل تشدید بیماری به بیمارستان مراجعه کرده بود و در بیمارستان درگذشت.»
عموی اسراء از برخی چهرهها که بدون اطلاع از واقعیت دست به نشر اکاذیب زدهاند گلایه کرد. او مشخصا «علی دایی» را که با لقب قهرمان شهرش از او یاد میکند، خطاب قرار میدهد و میگوید: «قبل از اینکه کم و کیف و واقعیت ماجرا را بدانید با حرفهایتان در فضای مجازی خانواده عزادار ما، خودم، پدر و مادرم و کل خانواده را آزرده خاطر کردید. صریحا موضوع قتل اسراء را تکذیب میکنم و از شما خواهشمندیم که حرفهای کذبی را که در فضای مجازی گفتید اصلاح کنید.» اظهارات عموی اسراء اما تنها مدرک دال بر فوت نشدن اسراء در مدرسه بهدلیل ضرب و شتم مأموران امنیتی نیست. اسراء پناهی دانشآموز مدرسهای که رسانههای معاند از وقوع درگیری فرضی میان نیروهای انتظامی و دانشآموزان خبر دادهاند، نبوده است که بخواهد در این مدرسه مورد ضرب و شتم واقع شده باشد.
دکترحبیبزاده، رئیس بیمارستان فاطمی اردبیل نیز با رد هرگونه آثار ضربوشتم بر پیکر اسراء پناهی میگوید: «پیکر اسراء هیچ نشانی از ضربوشتم و برخورد فیزیکی نداشته است. علاوهبر این هیچ دانشآموزی که دارای اثرات ضرب و جرح باشد به بیمارستان مراجعه نکرده است و هیچ موردی از فوت دانشآموزان نیز در این مرکز نداشتهایم.» با برملا شدن «دروغهای سیاه» جریان رسانهای لندننشین، بلافاصله پرونده اسراء به محاق رفت. اتفاقی که بخش دیگری از پیادهنظام فریبخورده این جریان را با ریزش روبهرو و آنان را برای ادامه همراهی با امپراتوری دروغ با تردید مواجه کرده است.
نیما را چهکسی کشت؟
عملیات رسانهای جریان فریب، دستورکار مشخصی دارد. باید همه ایران در بازی اغتشاش و ناامنی نقشآفرینی کنند و برای این کار، تهییج احساسات عمومی و ایجاد خشم با تولید دروغ باید قومیتها و اقوام ایرانی را بیشتر از قبل هدف بگیرد. کشتهسازی از برخی شهرهای آرام اما مهم ایران هدف این جریان است. انتشار خبر کشتهشدن نیما شفیق نوجوان ۱۷ساله اردبیلی موجی از خشم را ایجاد میکند. امپراتوری دروغ بهگونهای از نحوه کشته شدن نیما در رسانههای خود خبر منتشر میکنند که بتوانند مردم را برای اعتراض به خیابان بکشانند. با این حال، ترفند جریان فریب زودتر از آنچه گمان میکردند ناکام میشود. مسئولان براساس مستندات پزشکی از فوت او ۳هفته قبل از انتشار خبر کشته شدنش بهدست مأموران بر اثر عفونت پس از گزش سگ خبر میدهند. براساس مستندات پزشکی که خانواده نیما نیز آن را تأکید کردهاند، نیما از سوی یک سگ مورد گازگرفتگی قرار گرفته و همان زمان به یک مرکز درمانی مراجعه کرده است. اما روند درمان خود را در منزل گذرانده ولی بهدلیل عفونت ناشی از گزش حیوان جان خود را از دست میدهد. افشا مستمر کذب بودن اخبار رسانههای معاند فارسیزبان هر روز ابعاد جدیدی بهخود میگیرد. ابعادی که منجر به ریزش شدید مخاطبان این شبکهها که اکنون پشتپرده گردانندگان این شبکهها را شناختهاند، شده است. مخاطبانی که هر روز رسواتر از گذشته در شیپور دروغ میدمند اما مشتری تازهای برای خوراندن آن به مردم پیدا نمیکنند.