به گزارش محیانیوز، ناتوانیهای یادگیری خاص SpLDs( Specific learning disorders) به گروهی از آسیبهای شناختی خاص مادامالعمر اشاره میکند که به طیف وسیعی از فرآیندهای یادگیری شامل مهارتهای گوش دادن، صحبت کردن، املا، بیان نوشتاری، ریاضیات، درک، یا خواندن مربوط میشود.
درباره چگونگی تشخیص اختلال یادگیری میگوید: هنگامی که یک دانش آموز به خصوص درسالهای اولیه تحصیل، دچار عدم یادگیری به ویژه در دروس مربوط به خواندن، نوشتن وریاضیات میشود، این سؤال اساسی از طرف والدین و معلمان مطرح میشود که علت عدم یادگیری این دانش آموزان چیست.
به گفته این روان شناس تربیتی سالهاست محققان مشغول پژوهش برای یافتن علت عدم یادگیری دانش آموزان برای پاسخ به این سؤال هستند و پاسخهای گوناگونی نیز به این پرسش اساسی داده شده است. از جمله این پاسخها میتوان به مسئله هوش اشاره کرد.
در واقع دانش آموزانی که ضریب هوشی پایینی دارند به نسبت دیگر دانشآموزان دیرتریاد میگیرند. یا ممکن است از انگیزه کافی برای یادگیری برخوردار نباشند ویادگیری مدرسهای را امری بیهوده و باطل بدانند.
دکتر هاشمی میگوید توجه داشته باشیم اختلالات دیگر روان شناختی هم میتواند باعث عدم یادگیری شود: مانند اضطراب افسردگی و یا وسواس.
بیماریهای جسمانی
گاهی هم یک مشکل پزشکی میتواند باعث عدم یادگیری دانشآموزان شود. عواملی مانند کاهش حس بینایی و شنوایی، کم کاری یا پرکاری شدید تیروئید، فقرآهن وبرخی ویتامینها نیز میتواند باعث کاهش قدرت یادگیری در مغز شود.
به گفته عضو مدرسین انجمن روان شناسی تربیتی ایران، پدیدهای که میتواندبین ۵ تا ۱۵ درصد دانش آموزان را درگیر کند، پدیدهای عجیب است که دانش آموزانی را گرفتار میکندکه نه مشکل هوشی دارند، نه مشکل روان شناختی خاصی و نه مسئله پزشکی ویژهای.
این پدیده یک اختلال عصبی-رشدی است که منشأ زیستی دارد و به صورت پایه ژنتیکی به کودک منتقل میشود و عوامل تراتوژنی و اپی ژنتیک میتواند موجب بروز و ظهور آن و تشدید آن شود.
دکتر هاشمی میگوید: در واقع این اختلال بر کارکردهایی از مغز اثر میگذارد که در یادگیری مدرسهای و تحصیلی دخیل هستند. در حالی که ممکن است بر دیگر کارکردها اثری نداشته باشد.
برای مثال این گونه دانش آموزان نمیتوانند به راحتی فرایند بخش کردن و صداکشی را انجام دهند، در حالی که ممکن است بتوانند به خوبی نقاشی بکشند، ورزش کنند و ارتباطات اجتماعی برقرار کنند.
تشخیص این اختلال هم کار سادهای نیست و حتماً باید توسط متخصص انجام شود. در واقع یک بررسی جامع بالینی نیاز است تا عدم یادگیری دانش آموز توسط مسائل دیگری چون پزشکی، سایر مسائل روان شناختی و بیانگیزگی توصیف نشود، و پیشینه رشدی دانش آموز نیز نشان از وجود اختلال عصبی رشدی بدهد.
به گفته این روان شناس تربیتی، دانش آموزانی که تشخیص اختلال یادگیری خاص دریافت میکنند باید وارد پروسه توانبخشی شناختی و آموزش ویژه شوند که هم توسط مراکز دولتی"سنجش، آموزش و مداخلات بهنگام" و هم مراکز غیرولتی اختلالات یادگیری و هم دیگر مراکز روان شناسی و مشاوره انجام میشود.
این مداخلات به نوعی به روغنکاری کارکردهایی از مغز میپردازند که در یادگیری تحصیلی دخیل هستند و میتوانند شامل تکالیف ادراکی حرکتی (حرکات ظریف، حرکات درشت و یکپارچگی حسی)، ادراک دیداری (حساسیت دیداری، تمییز دیداری، حافظه کوتاه مدت دیداری، حافظه فعال دیداری، توالی دیداری، تشخیص شکل از زمینه، ثبات شکل، ادراک فضایی، روابط فضایی، اکمال دیداری، اسکن دیداری)، ادراک شنیداری (حساسیت شنیداری، حافظه کوتاه مدت شنیداری، حافظه فعال شنیداری، تمییز شنیداری، توالی شنیداری) و آگاهی واج شناختی (تقطیع واجی، ترکیب واجی، تقطیع هجایی، ترکیب هجایی، ابدال آغازین، تجانس، قافیه) باشد.
متخصصان پس از تشخیص اختلال که با ارزیابی بالینی حاصل میشود، پروتکل درمانی ویژه دانش آموز را تدوین و فرایند درمان را آغاز میکنند. به طور استاندارد، این دانش آموزان باید علاوه بر توانبخشی مدارس عادی از یک معلم اصطلاحاً تلفیقی نیز بهره مند شوند.
توجه داشته باشیم دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص از هر لحاظ با هم متفاوت هستند و پاسخ دهی درمان نیز برای آنها یکسان نخواهد بود. همچنین اثربخش بودن درمان نیازمند همکاری کامل خانواده دانش آموزان و کادر مدرسه است. این دانش آموران باید مداخلات آموزشی ویژهای نیز متناسب با اختلال یادگیری خود دریافت کنند.