انسان شدن چگونه است؟

به گزارش محیانیوز،در پاسخ ادیان به پرسش «ما که هستیم؟» به‌طور تاریخی از وجود نیروی اسرارآمیزی به نام خدا ‌روایت می‌شود که انسان را از خاک آفرید، در وجودش از روح خود دمید و این‌گونه آدم، اولین انسان روی زمین شد.
نظریۀ تکاملِ داروین، نخستین تلاش علم بود در پاسخ به پرسش تاریخیِ «ما که هستیم؟» بدون نیاز به دین. نظریه‌ای که هویت انسان را به رقابت و نزاع میان گونه‌ها بر اساس انتخاب طبیعی پیوند زده و وجود او را حاصل اصلاح نژاد از طریق بقای قوی‌ترین می‌دانست.
گِرِگ برِیدن، نویسندۀ کتاب پیش رو، در کنار اعتقادات آفرینش‌گرایانۀ اندیشمندانِ خداپرست و تفکرات اصول‌گرایانۀ تکامل‌اندیشانِ علم‌پرست، طریق سومی را پیشنهاد می‌کند که تکیه بر شواهد علمی جدید و برداشت‌های نوگرایانه از هویت انسان دارد. کشفیات جدید در حوزۀ زیست‌شناسیِ مولکولی و ژنوم انسان، پرده از واقعیاتی برمی‌دارند که رودرروی رسوم دانشِ کهن ایستاده و باورهای سنتی در مورد پیدایش بشر روی زمین را به چالش می‌کشند.

انسان شدن؛ از تکامل اتفاقی تا تحول انتخابی

هدف این کتاب این است که ۱) در بخش اول اکتشافات جدید در مورد خاستگاهمان را معرفی کند و ۲) در بخش دوم نشان دهد چگونه این یافته‌ها را در زندگی روزمره به کار ببریم.

این کتاب، کاملاً تحقیق‌شده و مستند است. این کتاب به زبان دوستانه داستان‌های زندگی واقعی، اکتشافات علمی و تجربیات شخصی را کنار هم می‌گذارد تا دیدگاه نیروبخشی از خودمان در این دنیا ارائه دهد. این کتاب نمونه‌ای است تا نشان دهد وقتی از مرزهای سنتی بین علم و معنویت عبور می‌کنیم، چه نتایجی حاصل می‌شود. با امتزاج پیشرفته‌ترین اکتشافات زیست‌شناسی، ژنتیک و علوم زمین‌شناسی با خرد باستانی، ما به یک چارچوب نیرومندی برای درک امکان‌های موجود در زندگی می‌رسیم.


نویسنده در بخشی از کتاب، تلاش ما در چنگ انداختن بر روایات کهنه را به روند به‌روزرسانیِ یک نرم‌افزار کامپیوتری تشبیه می‌کند. ما هرقدر هم که تلاش کنیم تا نسخه‌های به‌روزرسانی‌شدۀ یک نرم‌افزار را بر روی کامپیوتر خود نصب کنیم، زمانی فرا خواهد رسید که آن کامپیوتر، دیگر گنجایش نسخه‌های بسیار پیشرفتۀ آن نرم‌افزار را نخواهد داشت. در آن «نقطۀ بی‌بازگشت» است که چاره‌ای باقی نمی‌ماند جز استفاده از یک کامپیوتر جدید با قدرت و ظرفیتی درخور نسخه‌های پیشرفتۀ نرم‌افزار. ما با آنکه بسیار تلاش کرده‌ایم تا نیازهای بشر در طول تاریخ را به‌زور در قالب‌های ازپیش‌تثبیت‌شدۀ ایدئولوژی‌های دینی جا کنیم، اما گویا به جایی رسیده‌ایم که دیگر آن سیستم‌ها توانایی و ظرفیت پاسخ‌گویی به نیازهای امروزِ بشر را ندارند؛ مگر آنکه بخواهیم نسخه‌هایی را در جهت منافع شخصی و حزبیِ خود از دل آن‌ها بیرون بکشیم.