ادبیات وارداتی چگونه بازار نشر کشور را تسخیر کرد؟

محمدرضا اسماعیلی: ادبیات داستانی کشور ما چه در حوزه بزرگسال و چه در حوزه کودک و نوجوان، چند سالی است که با مسأله‌ ورود بی‌رویه و فله‌ای آثار ترجمه دست و پنجه نرم می‌کند. ترجمه یکی از اعضای نشر است که قوی شده و بخش‌های دیگر نحیف مانده‌اند. در این گزارش که بخش‌هایی از آن به شکل منفرد در خبرگزاری فارس منتشر شده به مشکلاتی که در کنار ترجمه وجود دارد، خواهیم پرداخت.

بر ادبیات کودک و نوجوان چگونه گذشت؟

در دهه‌های گذشته، حال ادبیات کودک و نوجوان از لحاظ کیفی خیلی بهتر بود؛ چرا که کمیت بالا باعث بهبود کیفیت می‌شود، اما به خاطر وجود کرونا، گرانی خارج از عُرف و قدرت پایین خرید که الان وجود دارد، مقداری صنعت چاپ افت کرده است. بسیاری از ناشران برای چاپ کتاب دیگر خطر نمی‌کنند؛ چرا که می‌ترسند سرمایه‌شان برنگردد و متضرر شوند. این نکته به چاپ کتاب‌های خوب لطمه می‌زند. ناشران کمتر کتاب چاپ می‌کنند و رقابت به آن صورت وجود ندارد. وضعیت چاپ به قدری وخیم است که ناشران دست به عصا راه می‌روند. به همین دلیل وقتی پای مقایسه به میان می‌آید باید گفت که دهه گذشته، دهه بهتری نسبت به الان بوده و کتاب‌های بیش‌تر و بهتری چاپ شده بود. البته این دلیل نمی‌شود که بگوییم الان کتاب‌های خوبی تولید نمی‌شود، اما چون تعداد کتاب‌ها کم است به همان میزان، کتاب‌های خوب هم کم می‌شود.

جولان ترجمه در سایه نبود سیاست!

با توجه به آمار خانه کتاب از فروردین ماه سال ۱۴۰۰ تا تیرماه ۱۴۰۱ تعداد عناوینی که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان تألیف و ترجمه شده به ترتیب ۱۳ هزار و ۸۴۲ جلد و ۹ هزار و ۱۹۳ جلد است. تا به امروز عناوین تألیفی به لحاظ کمیت برتر از آثار ترجمه‌ای است؛ اما در بازار نشر همین آثار ترجمه‌ای نَفَس تولیدات داخلی را گرفته است. ناشر و مؤلف به طور نابرابر در رقابت سنگینی با آثار ترجمه‌ای وارد شده‌اند که نیاز به حمایت هایی از سوی سیاستگذاران صنعت نشر دارند.

در سایه نبود یک چهارچوب مشخص در حوزه ترجمه، رقابتی در این عرصه به وجود آورده است. ناشران و مترجمان بدون محدودیت و رعایت حق کپی رایت کتاب‌هایی را که در جهان از بهترین‌های خود هستند، با خرید یک نسخه که هزینه چندانی ندارد، ترجمه کرده و حتی خود را از پرداخت هزینه‌هایی چون حق ناشر و نویسنده، تصویرگری، طراحی جلد و غیره راحت می‌کنند. در مقابل، ناشر داخلی که آثار تالیفی چاپ می‌کند، همه هزینه‌های گفته شده را باید پرداخت کند و همین نابرابری، کفه ترازو را به دلیل حاشیه سود بسیار بیش‌تر به سمت حوزه ترجمه، سنگین‌تر می‌کند.

حجت الاسلام مظفر سالاری، نویسنده آثاری چون «رویای نیمه‌شب» و «قصه‌های من و ننه آغا» در خصوص حوزه ترجمه در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس می‌گوید: «لجام گسیختگی حوزه ترجمه، نَفَسِ کارهای وطنی کودک و نوجوان را گرفته و کار را سخت کرده است؛ به دلیل اینکه با بهای اندک ترجمه و از تصویرگری، طراحی جلد و موارد دیگر به طور مجانی و بدون اجازه ناشر و نویسنده اثر استفاده می‌شود؛ چرا که ما عضو حق کپی رایت نیستیم. بسیاری از این آثار بی‌ارزش هستند و از نظر محتوایی گسست فرهنگی ایجاد می‌کنند. لجام گسیختگی حوزه ترجمه آثار کودک و نوجوان به دلیل این است که سیاستی در خصوصِ ترجمه نداریم و محدودش نمی‌کنیم. عواملی که بیان شد باعث شده تا آثار ترجمه‌ای با پایین‌ترین قیمت چاپ شود و به همین دلایل تولیدات داخلی نمی‌توانند با آنها رقابت کنند. چرا که منِ نویسنده باید یک سال وقت بگذارم تا یک رمان نوجوان خلق کنم و با حق تألیفش یک ماه زندگی‌ام را بگذرانم. خب این سبب شده که بسیاری از نویسندگان کم‌کار شوند و یا قلم را زمین بگذارند. ترجمه در حال حاضر حرف اول رامی‌زند؛ این ضعفی است که به طور کلی همچنان شاهدش هستیم.»

آیا واقعاً آثار ترجمه‌ای این‌قدر مخاطب دارد؟ 

این گزاره که آثار ترجمه‌ای مخاطب بیش‌تری را نسبت به آثار تألیفی جذب می‌کند، دقیق نیست؛ چرا که در برابر حجم بسیارِ ورودی آثار ترجمه‌ای، دیگر توان رقابت و دیده شدن وجود ندارد. یک رقابت نابرابر بین نویسندگان ایرانی و خارجی است. وقتی به بررسی آثار ترجمه می‌پردازیم، کارهایی ترجمه می‌شوند که بهترین هستند؛ یعنی اگر چند میلیون اثر در کشورهای دیگر چاپ شود، بهترین‌های آنان از لحاظ کیفیت چاپ، تصویرگری و محتوا گلچین می‌شود. در حقیقت این مقایسه یک قیاس نابرابر است. فروش بالای این نوع آثار هم به این دلیل است که این کتاب‌ها، بهترین کتاب‌های موجود از نظر بسیاری از منتقدان و ادیبان هستند. این‌ها همه نکاتی است که برتری آثار ترجمه را نسبت به آثار تالیفی نشان می‌دهد.

احمداکبرپور، نویسنده کتاب «قطار کلمات» در خصوص وضعیت آثار ترجمه‌ای به خبرنگار کتاب و ادبیات فارس می‌گوید:‌ «در همه جای دنیا مثل چین، فرانسه و آمریکا اگر سالی ۱۵ اثر خوب داشته باشند ما هم در‌ ایران همین تعداد اثر خوب را داریم، ولی شما در نظر بگیرید که از ۱۰ کشور دیگر آن تعداد اثر خوبشان را ترجمه کنیم. حدود ۱۵۰ عنوان کتاب برتر جهان چاپ و روانه بازار نشر می‌شود؛ طبیعی است که مخاطب بیش‌تری هم داشته باشد. بهترین روش مقابله با ‌این حجم از ورود آثار ترجمه‌ای که در کشورهای خودشان از بهترین‌ها هستند، حمایت از آثار تالیفی است.»

این پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان در ادامه می‌گوید: «علت‌ اینکه بیش‌تر ترجمه می‌کنیم، آثار زیاد در‌ این حوزه است. البته ما هم مثل سایر کشورها  تعداد آثار خوب خودمان را داریم، اما حمایت از آثاری که در جوایز ادبی برگزیده می‌شوند، می‌تواند در بهبود‌ این روند اثربخش شود.»

ضعفی که بیان شد، یک محاسبه ریاضی است که در همه کشورها وجود دارد. این که چرا این نگرانی‌ها نسبت به این عرصه در کشورهای دیگر وجود ندارد، به دلیل این است که فرهنگ‌هایشان به هم نزدیک است و سیاست مشخصی در حوزه ترجمه دارند.

در همین خصوص تیمور آقامحمدی نویسنده کودک و نوجوان می‌گوید: «آثار ترجمه عموماً منتخبی از کتاب‌های منتشرشده در دنیاست؛ یعنی مترجمان می‌گردند و از بین تمام کشورها و زبان‌های دنیا آن‌هایی را که مورد اقبال منتقدان و مخاطبان قرار گرفته و جایزه‌های جهانی برده‌اند انتخاب می‌کنند. تصور کنید قرار است کتاب‌های یک کشور ۸۰ میلیونی با یک جامعه حدود ۸ میلیاردی مسابقه دهد؛ چه اتفاقی می‌افتد؟ نتیجه مشخص است: مخاطب ایرانی پا به کتابفروشی می‌گذارد و درجه یک‌های دنیا را پیش رویش می‌بیند و تعداد اندکی هم آثار ایرانی که به‌ جرأت می‌گویم ۸۰ درصدشان هم به قلم نویسندگانی است که یا بی‌مایه‌اند یا به تکرار افتاده‌اند یا کم‌فروشی می‌کنند. آن ۲۰ درصدی که خون دل خورده‌اند و تعدادشان از پنج نفر هم عبور نمی‌کند، چطور می‌توانند با کل دنیا مسابقه بدهند؟ بنابراین طبیعی است که کودکان ما به آثار ترجمه رو بیاورند.»

همه تقصیرها گردن ازدیاد ترجمه‌ها نیست

البته تمام ضعف‌های صنعت نشر را نباید به گردن لجام گسیختگی ترجمه انداخت. چرا که ما هنوز در ابعاد دیگر صنعت نشر چون تبلیغ و توزیع مناسب، جریان‌سازی کتب برتر که در جشنواره‌ها برگزیده می‌شوند و ... همت لازم را نداشته‌ایم و همین عاملی است که از مشکلات این حوزه فقط نبود نظارت بر ترجمه را عنوان کنیم. مجید شفیعی نویسنده رمان نوجوان «کابوس ماهان» با اشاره به این که بسیاری از مسائل بر جریان ادبیات کودک و نوجوانن موثر است، می‌گوید: «اقبال به کارهای وطنی چرا کم است؟ چون از یک سو این تصمیم‌گیری‌ها و مواردی که به جامعه ادبی کودک و نوجوان تحمیل می‌شود، تاثیرگذار است و از سوی دیگر عمده دلیلی که موجب ترجمه آثار نویسندگان خارجی می‌شود، علاوه بر دانش بسیار گسترده در زمینه داستان‌نویسی، ایده‌پردازهای خیلی خوبی هم هستند. در مقابل ما اینجا مدیری داریم که می‌گوید من کار فانتزی و تخیلی دوست ندارم و فقط رئال را می‌پسندم. اگر یک نویسنده بهترین کار فانتزی را خلق کند، همین مسئول، اثرش را رد می‌کند و در نتیجه، مخاطب‌ها نمی‌توانند به مقصود خودشان برسند. اهمیت و جایگاه مخاطب را نپذیرفته‌ایم و از بالا نگاه می‌کنیم. زمانی که داریم از آثار ترجمه‌ای تمجید می‌کنیم، برخی آقایان، آثار داخلی با همان سبک و سیاق را کنار می‌گذارند. خیلی از مسائل وجود دارد؛ اما برخی زیرپوستی به ادبیات ضربه می‌زند؛ مثل معیشت نویسندگان.»

نویسنده ادبیات کودک و نوجوان جایگاهی ندارد!

نویسندگی در حوزه کودک و نوجوان هنوز جایگاه رسمی در ادبیات و صنعت نشر پیدانکرده‌ است و همین عامل سبب می‌شود که توجه خاصی به این عرصه که مهم‌ترین بخش ادبیات هر کشور است، قهراً به انزوا کشیده شود. اگر توجه‌ها را به ادبیات بلند و بزرگسال را با ادبیات کودک و نوجوان مقایسه کنیم، خواهیم دریافت که دیگر پایه و مبنا ادبیات را که همان کودکان و نوجوانان هستند، رها کرده‌ایم و ادبیات بزرگسال را چسبیده‌ایم.

در همین خصوص محمدرضا شمس، نویسنده کودک و نوجوان و خالق آثاری چون «دیوانه و چاه» به خبرنگار فارس می‌گوید: «زمانی که نویسنده غم نان دارد، نمی‌تواند اثر قوی تألیف کند. بستر مناسب یعنی این‌که تمام امکاناتی که در صنعت نشر وجود دارد در اختیار نویسندگان و مترجمان قرار بگیرد. ۶ ماه بعد از پروسه طولانی چاپ، تازه دستمزد نویسنده پرداخت می‌شود. آن هم با درصد‌های کمی که در قراردادها وجود دارد, در حالی که یک کتابفروش با ۳۵ درصد تخفیف کتاب را می‌گیرد و پخش می‌کند؛ اما به نویسنده، اگر رمان نوشته باشد، ۱۳ درصد و اگر کودک و نوجوان باشد ۹ درصد پرداخت می‌شود. تازه الان با توجه به این وضعیت درصدها پایین‌تر هم آمده است.»

تعامل ناشر و مؤلف می‌تواند در کیفیت آثار تولیدی نقش جدی داشته باشد. مظفر سالاری با اشاره به اینکه نویسندگان جایگاهی ندارند، می‌گوید: «نوشتن هنوز به عنوان یک شغل، رسمیت پیدا نکرده و نمی‌شود با نوشتن زندگی را تامین کرد. البته تعداد کمی نویسنده داریم که زندگیشان در گرو نوشتن است. همین قضیه، عامل سفارشی نویسی می‌شود که سطح اثر را به شدت افت می‌دهد.»

نویسنده آثاری چون «دعبل و زلفا» در خصوص قراردادهای نویسندگان کودک و نوجوان هم گفت: «این قراردادها مختلف است؛ ولی به طور کلی یک طرفه! ناشر، قالب قرارداد را ارائه می‌دهد و خیلی اجازه نمی‌دهد نویسنده دخالت کند. معمولا یک طرفه و غیرمنصفانه است و درصدی که به نویسنده تعلق می‌گیرد، عددی زیر ۱۰ درصد است. یادم هست انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و انجمن قلم خیلی در تلاش بودند عرفی را اعلام کنند و به آن عمل شود و آن نرخ، حدود ۲۰ درصد بود. بسیاری صرفاً می‌نویسند تا ناشر حاضر به چاپ اثرشان شود. ناشر با این سطح، قرارداد می‌بندد و عده‌ای هم به ازای چاپ اثرشان به ناشر از لحاظ مالی کمک می‌کنند. تا زمانی که چرخه توزیع کتاب معیوب باشد همه این اتفاقات طبیعی است. حتما ما در کنار نیازهای فرهنگی که در کتاب‌ها پاسخ داده می‌شود، باید به پیوست اقتصادی هم توجه کنیم؛ متاسفانه به این پیوست‌های اقتصادی در کارهای فرهنگی توجه نمی‌شود، لذا دچار این ایرادات خواهیم شد.:

این نویسنده می‌افزاید: «اگر ارشاد بتواند نوشتن را در جایگاه یک شغل اهمیت ببخشد، جلوی ترجمه‌های لجام گسیخته را بگیرد، کاغذ ارزان‌تر در اختیار ناشران قرار دهد، آیین نامه عملیاتی شود و در تصمیم گیری‌ها ناشران را سهیم کند، وضع از اینی که هست بهتر خواهد شد. اینطور نباشد که هیأت نظارت در اتاق بسته‌ای تصمیماتی بگیرد که عملیاتی نباشد. ناشران باید در تصمیم‎‌گیری‌ها دخالت داشته باشند. البته به طور صحیح تا منافع آن‌ها هم حفظ شود.»

یکی از عمده مشکلات صنعت نشر، ترجمه است که به خاطر ضعف سایر قسمت‌های این صنعت بیش‌تر دیده می‌شود. توزیع و تبلیغ کتاب‌های برتر در همه حوزه‌های نگارشی، ضعفی است که اجازه می‌دهد کتب ترجمه بیش‌تر دیده شوند.

با توجه به اینکه شورای هیأت نظارت بر ضوابط نشر کتاب کودک و نوجوان، بعد از ۵ سال تعطیلی از دو هفته پیش شروع به فعالیت کرده است، امید است که سامانی به فضای نشر داده شود.