۸ نقطه قوت کسانی که در فقر بزرگ شده اندچیست؟

به گزارش محیانیوز، در ادامه از ۸ نقطه قوت کسانی خواهیم گفت که در فقر رشد کردند.

۱- قدر چیز‌های کوچک را می‌دانند

بزرگ شدن بدون پول زیاد باعث می‌شود بتوانید لذت درون گنجینه‌های کوچک زندگی را پیدا کنید.

این امر مثل مناسبت‌های خاص و ویژه مانند سال نو می‌ماند؛ به طوری که اگر هر روزه بود، دیگر قدرش را نمی‌دانستید. اما اگر مجبور باشید تمام سال را برایش انتظار بکشید، وقتی بالاخره فرا برسد، نهایت استفاده را از آن می‌برید.

همینطور اگر نتوانید غذای حسابی‌ای برای خودتان بخرید، به سینما بروید یا حتی هر زمان که دل تان خواست مرخصی بگیرید، فوراً ارزش بسیار زیادی برایتان پیدا می‌کند، چون برای شما چیز نادر محسوب می‌شود.

این طرز فکر در مورد چیز‌های غیر مادی هم صدق می‌کند. مثلاً شام خانوادگی فرصتی نه صرفاً برای غذا خوردن، بلکه برای جمع شدن به دور هم و گرامی داشتن همبستگی‌ای است که فراتر از آن غذای روی میز است.

همینطور پیاده روی در پارک هم فرصتی نه صرفاً برای ورزش کردن، بلکه برای غرق شدن در زیبایی طبیعت است، چیزی که شما یاد گرفته اید آن را چیزی پیش پا افتاده و کم ارزش نبینید و قدرش را بدانید؛ بنابراین این نوع طرز فکر باعث می‌شود چیز‌های معمولی در نگاه شما تبدیل به چیز‌های خارق العاده و استثنایی شود. منظور نه صرفاً شاکر بودن، بلکه توانایی دیدن زیبایی در چیز‌های ساده‌ی زندگی است و اینکه بتوانید الهام بخش دیگران باشید تا آن‌ها هم همانگونه باشند.

۲- مدبر و کاردانند

رشد کردن در محدودیت مالی به این معنا است که شما این امکان را ندارید که هر مشکلی را با پول حل کنید. در چنین شرایطی شما مهارت زیادی در پیدا کردن راه حل پیدا می‌کنید، مثل تعمیر کردن یک وسیله‌ی خراب به جای خریدن یک نوی آن.

یا استفاده از وسایل دست دوم صرفاً ترفندی برای صرفه جویی مالی نیست، بلکه مهارتی است که از دل ضرورت به وجود آمده، چیزی که کمبود را تبدیل به فرصتی برای خلاقیت می‌کند.

در اختیار نداشتن یک حساب بانکی پر از پول باعث شکل گیری مهارت تحقیق و تفکر انتقادی هم می‌شود. شما گزینه‌های مختلف را به دقت بررسی می‌کنید، بهترین فرصت‌ها را شکار می‌کنید و به دنبال تخفیف هستید.

مسأله صرفاً بر سر پول نیست. بلکه منظور این است که قدر قران به قران پول تان را بدانید.

پیدا کردن جایگزین‌های رایگان، مأموریت هر روزه‌ی شما است.

این مهارت می‌تواند در زمینه‌ی پژوهش یا حتی شغل‌هایی که به تجزیه و تحلیل مقادیر زیادی اطلاعات نیاز دارند، مورد استفاده قر گیرد؛ و این امر مهارت شگت انگیزی محسوب می‌شود چرا که شما را تبدیل به فردی مشکل گشا، مدبر و کاردان می‌کند که با سخت شدن وضعیت، دست از تلاش نمی‌کشد.

۳- تاب آوری روانی بالایی در زمان سختی دارند

اگر با چالش‌های مالی بزرگ شده باشید، سختی‌های زندگی برای شما شکل متفاوتی خواهند داشت. چنین افرادی به جای اینکه به مشکلات به چشم یک مانع نگاه کنند، آن را فرصتی برای بالا بردن تاب آوری روانی خود می‌بینند.

در شرایطی که همیشه راه حل سریعی در اختیار نباشد، فرد در مواجهه با چالش‌های پیش رو مهارت پیدا می‌کند.

مثلاً خرابی ماشین به طور حتم اتفاق خوشایندی نیست، اما وقتی مشکل حل و تمام شد، می‌توانید به عقب برگردید و به خودتان افتخار کنید که توانستید راه حلی پیدا کنید. چه اینکه خودتان یاد گرفتید که چطور تعمیرش کنید و چه اینکه از فرد دیگری کمک گرفتید.

بدون شک موقعیت‌های بسیار دیگری شبیه به این برایتان پیش آمده که ناخواسته با آن‌ها مواجه شدید، اما همان‌ها شما را از ویژگی بسیار ارزشمند تاب آوری روانی برخوردار کردند.

به لطف همین موضوع است که می‌تواند سخت کار کنید و انضباط خود را حفظ کنید. شما زمانی هیچ گزینه‌ی دیگری جز این در اختیار نداشتید.

اما یک روز یا شاید هم حالا می‌توانید خودخواسته این مهارت را به کار بگیرید، نه به این خاطر که مجبور هستید مخارج خود را تأمین کنید، بلکه به این دلیل که شما آزادانه تصمیم گرفته اید که می‌خواهید به هدفی دست یابید و هیچ چالش جلودارتان نخواهد بود.

۴- همدل اند

رشد کردن در محیطی با چالش‌های مالی اغلب به این معنا است که شاهد مشکلات اطرافیان تان بوده اید.

شما دیده اید که والدین تان چند شغل داشتند، همسایه هایتان با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم می‌کردند و دوستان تان برای تأمین مخارج خود دست به تصمیمات دشواری می‌زدند.

دیدن این شرایط می‌تواند بسیار دشوار و ناراحت کننده باشد. اما در عین حال، این امر باعث شکل گیری یک حس همدلی و درک عمیق در شما می‌شود.

وقتی کسی از مشکلات مالی خود صحبت می‌کند، شما با او نه صرفاً همدردی، بلکه همدلی می‌کنید، یعنی می‌توانید خود را جای او بگذارید و درکش کنید، چون خودتان همان شرایط را تجربه کرده اید. این امر شما را به شنونده‌ای بهتر، دوستی حمایتگر و همکاری دلسوز تبدیل می‌کند.

درک شما از تجربه‌های انسانی، از تعاملات سطحی فراتر می‌رود، امری که به شما این امکان را می‌دهد که با دیگران در سطحی عمیق ارتباط برقرار کنید.

این ویژگی باعث می‌شود همدلی از یک احساس صرف تبدیل به ابزاری قدرتمند برای ایجاد روابط معنادار و جامعه‌ای حمایتگر شود.

شما دیگران را صرفاً درک نمی‌کنید، بلکه مشکلات آن‌ها را با تمام وجود احساس می‌کنید، امری که باعث می‌شود بتونید حمایت و تشویقی خالصانه داشته باشید.

۵- وجدان کاری بالایی دارند

بزرگ شدن با محدودیت‌های مالی باعث نهادینه شدن وجدان کاری بالا در سنین پایین در فرد می‌شود. شما شاهد تلاش سرختانه‌ی خانواده‌ی خود برای تأمین خارج بوده اید و این امر الگوی شما در طرز نگاه تان به کار و زندگی بوده است.

شاید بعضی‌ها دستیابی به موفقیت را چیز پیش پاافتاده‌ای ببینند، اما شما ارزش سختکوشی و استقامت را درک می‌کنید. هر دستاوردی، هر قدر هم که کوچک، گواهی بر تعهد شما است.

شما یاد گرفته اید که موفقیت نه یک حق، بلکه نتیجه‌ی تلاش مداوم و قاطعانه است.

این وجدان کاری به نیروی پیش برنده‌ی شما در تلاش‌های حرفه‌ای و شخصی تان بدل شده است.

چه به دنبال محقق کردن هدفی شغلی باشید و چه به انجام رساندن پروژه‌ای شخصی، شما با همان قاطعیتی تلاش می‌کنید که یاری گر خانواده تان در عبور از چالش‌های مالی بود؛ و شاید از همه مهم‌تر اینکه، شما می‌دانید که مسأله فقط بر سر رسیدن به مقصد نیست، بلکه مهم مسیری است که طی می‌کنید و درس‌هایی که در راه آن می‌گیرید.

۶- سواد مالی دارند

رشد کردن با محدودیت‌های مالی ممکن است کمک کند از سواد مالی برخوردار شوید.

شاید از سن کم مجبور بوده اید صرفه جویی کنید، مخارج تان را اولویت بندی کنید و تصمیمات اقتصادی استراتژیکی بگیرید.

یا شاید هم یاد گرفته باشید که ارزش پول را بدانید، آن را عاقلانه خرج کنید، از هدر نرفتن آن مطمئن شوید و تا جایی که می‌توانید نهایت بهره را از آن ببرید.

یا از همه بهتر اینکه شاید شرایط این امکان را به شما داده که متوجه شوید پول چیز شیطانی‌ای نیست، باور اشتباهی که بسیاری از مردم به آن اعتقاد دارند. شما فهمیده اید که پول چیزی ضروری است که شما حق برخورداری از آن را دارید و می‌توانید هر طور که مایل باشید، به شکل صحیح یا غلط از آن استفاده کنید.

لازم به ذکر است که این امر همیشه مثبت نیست، چرا که گاهی کسانی که در فقر بزرگ شده اند حس کمبود با آن‌ها می‌ماند و هرگز هیچ مقدار پولی برای آن‌ها کافی نخواهد بود، به همین دلیل تمام زندگی خود را برای به دست آوردن هر چه بیشتر پول با مشکل رو به رو می‌سازند، یا وقتی پول بیشتری به دست می‌آورند، توانایی حفظ آن را ندارند و از دستش می‌دهند.

این امر بستگی به نگرش شما دارد. شما همیشه می‌توانید بازنگری‌ای در تجربیات گذشته خود داشته باشید و از آن‌ها درس بگیرید.

۷- متواضع اند

بزرگ شدن در محدودیت باعث شکل گیری تواضعی عمیق در فرد می‌شود.

تجربه‌ی چالش‌های مالی به فرد یاد می‌دهد که موفقیت امر تضمین شده‌ای نیست و باعث می‌شود بتواند پیش بینی ناپذیری زندگی را درک کند.

این تواضع یک فروتنی صرف نیست، بلکه قبول این حقیقت است که شرایط می‌تواند به شکل غیر منتظره‌ای تغییر کند.

در دنیایی که دائماً بر موفقیت‌های مالی تأکید می‌شود، بزرگ شدن در فقر درس‌های زیادی برای فرد دارد. شما قدر سختکوشی را می‌دانید و برای مسیر منحصر به فردی که هر شخص در زندگی خود طی کرده ارزش قائل هستید. این تواضع به شما این امکان را می‌دهد که دستاورد‌ها را گرامی بدارید و در عین حال، چالش‌های دیگران را درک کنید.

به علاوه، تواضع باعث بهبود تعاملات تان با افراد مختلف می‌شود. شما آن‌ها را بر اساس داشته هایشان قضاوت نمی‌کنید، بلکه برای ویژگی‌های ارزشمندی همچون مهربانی و تاب آوری روانی ارزش قائل هستید.

از جهت شغلی، تواضع شما را تبدیل به نیرویی با روحیه‌ی همکاری می‌کند که از یادگیری از دیگران استقبال می‌کند. همچنین این ویژگی باعث شکل گیری محیط کاری مثبتی می‌شود که در آن همه احساس قدر دیدن می‌کنند.

مسیر زندگی شما باعث ایجاد تواضعی شده که ریشه در نه کمبود، بلکه در درکی عمیق از پیچیدگی‌های زندگی دارد.

این امر چراغ راه تان می‌شود و تصمیمات، روابط تان و نگاه کلی تان به دنیا را تحت تأثیرقرار می‌دهد.

۸- برای روابط خود ارزش قائل اند

وقتی نتوانید با پول به کمک یا وفاداری دست یابید، روابط خالصانه و واقعی که بر اساس ارزش‌های مشترک و حمایت متقابل شکل گرفته اهمیت پیدا می‌کنند.

در این حالا اعتماد، غمخواری و قابل اتکا بودن کارکرد پول را پیدا می‌کند. شما متوجه می‌شوید که کمک و حمایت نه از راه معامله، بلکه از قدرت و استحکام روابط به دست می‌آید.

همینطور دوستی و اتحاد هم کالا نیستند، بلکه سرمایه گذاری‌های ارزشمندی هستند که بر پایه‌ی اعتماد و درک شکل گرفته اند.

اهمیت روابط از فراتر دایره‌ی روابط شخصی فراتر می‌رود و به جامعه می‌رسد. شما که تجربه‌ی سختی را داشته باشید، قدرت اتحاد و همبستگی را درک می‌کنید.

در جامعه‌ای که اعضای آن واقعاً برای یکدیگر اهمیت قائل باشند، به منبع قدرت تبدیل می‌شود. در زمان نیاز، شما می‌توانید روی پیوند‌هایی که به واسطه‌ی تجربیات مشترک شکل گرفته اند، تکیه کنید.

این نگرش ویژه باعث شکل گیری تعهدی عمیق به برقراری روابط معنی دار می‌شود. شما برای آدم‌ها نه به خاطر داشته هایشان، بلکه به خاطر کسی که هستند، ارزش قائل هستید.