۱۰ سریال فوق العاده‌ای که هیچ نقص داستانی ندارند را بدانیم

به گزارش محیانیوز،House of the Dragon یا خاندان اژد‌ها شاهکار دیگری است که از آثار جورج آر. آر. اثر مارتین، مستقیماً از رمان این نویسنده، به نام آتش و خون اقتباس شده است. این سریال به عنوان پیش درآمدی بر وقایع سریال بازی تاج و تخت، با تمرکز بر وقایع موسوم به رقص اژدهایان، یک جنگ داخلی که بین خاندان تارگرین و بقیه هفت پادشاهی رخ داد، عمل می‌کند. این سریال پر از رویداد‌های پیچیده و سیاسی است، در شرایطی که بینندگان مجبور می‌شوند با سیاه‌ها یا سبز‌ها بر سر اینکه چه کسی قانوناً باید روی تخت آهنین بنشیند، کنار بیایند.

از آنجایی که منبع الهام این سریال از قبل نوشته شده است، روایت House of the Dragon هنوز به همان شکلی که بازی تاج و تخت انجام داد، فاش نشده است. علاوه بر این، این سریال روی داستان‌ها و شخصیت‌ها زیادی تمرکز نمی‌کند که پیگیری هر چیزی که در حال رخ دادن است را آسان‌تر می‌کند و هر پایان ناتمام و مبهمی را از بین می‌برد.

این سریال به لطف بازی‌ها و نویسندگی فوق العاده اش مورد تحسین طرفداران و منتقدان قرار گرفته است. خاندان اژد‌ها از آن زمان تا کنون برنده جایزه گلدن گلوب بهترین سریال تلویزیونی شده و برای چندین جایزه دیگر نیز نامزد شده است.

۹- The Bear

خرس علی رغم اینکه یکی از جدیدترین سریال‌های تلویزیونی این لیست است، به سرعت همه را در سراسر جهان شیفته خود کرده است. داستان از این قرار است که یک سرآشپز برنده جایزه به نام کارمی پس از مرگ برادرش به زادگاهش در شیکاگو باز می‌گردد تا مسئولیت ساندویچ فروشی او را بر عهده بگیرد. کناره گیری از زندگی در یک رستوران دارای ستاره میشلن کار آسانی به نظر می‌رسد، اما خیلی زود، کارمی درگیر کشمکش‌های مختلفی می‌شود که برادرش برای او به جا گذاشته است. کارمی در حالی که تلاش می‌کند بهترین پتانسیل فروشگاه و کارکنان آن را به کار بگیرد، باید با اندوه، سلامت روانی و سمیت روابط خانواده اش کنار بیاید.

یکی از اولین چیز‌هایی که بینندگان در مورد خرس متوجه آن خواهند شد، تیم بازیگران پر ستاره آن است که بازیگرانی مانند جرمی آلن وایت، جیمی لی کرتیس و جان برنتال در آن حضور دارند. اما نویسندگی چیزی است که در واقع بار کل سریال را به دوش می‌کشد، به خصوص زمانی که با موضوعات شکننده دست و پنجه نرم می‌کند.

باتوجه به اینکه داستان در یک آشپزخانه پر از وحشت و استرس اتفاق می‌افتد، داستان خرس هیچ گاه مسیر خود را گم نمی‌کند و در طول هر دو فصل کاملاٌ منسجم باقی می‌ماند. در حالی که این سریال هنوز فصل دیگری برای انتشار دارد، روشن است که نویسندگان پشت آن قادر به سر هم کردن یک داستان جذاب بوده اند که هر احساس قابل تصوری را در مخاطبان خود ایجاد کرده است.

۸- Unbelievable

سریال باورنکردنی یا غیرقابل باور یک مینی سریال جذاب است که براساس مقاله برنده جایزه پولیتزر در سال ۲۰۱۵ به نام “داستان باورنکردنی تجاوز” ساخته شده است. این سریال داستان دختر جوانی به نام ماری آدلر را بررسی می‌کند که متهم به دروغگویی در مورد تجاوز جنسی است. با این حال، زمانی که دو کارآگاه به نام‌های گریس راسموسن و کارن دووال شروع به کشف یک متجاوز سریالی می‌کنند، ماری از اتهام دروغگویی تبرئه می‌شود. سریال باورنکردنی چندین خط زمانی و دیدگاه را کنار هم قرار می‌دهد تا داستانش را روایت کند و با کنار هم قرار دادن دو کارآگاه قهرمان برای حل کردن یک سری پرونده‌های مشابه، اما به شدت تکان دهنده، مقدار مناسبی از تنش را در داستان خود ایجاد می‌کند.

چیزی که Unbelievable را تا این حد فوق العاده و بی نقص می‌کند، تصویر بی نظیر آن از سیستم عدالت کیفری، به ویژه تاثیر ضربه روحی بر بازماندگان چنین جنایات خشنی است. نویسندگان چنین داستان پیچیده‌ای را بسیار یکپارچه و منسجم ساخته اند، جایی که هیچ چیز برای مخاطبان در تاریکی باقی نمی‌ماند.

این موضوع حتی با بازی‌های عالی و احساسی بازیگرانی مانند کیتلین دنور و تونی کولت که هر صحنه‌ای که در آن هستند را از آنِ خود می‌کنند، بهتر هم می‌شود. باور نکردنی نه تنها سرگرم کننده است، بلکه داستان سرایی ساده اش مخاطبان خود را آموزش داده و به آن‌ها قدرت می‌بخشد و اهمیت همدلی، پشتکار و همکاری در پی گیری عدالت را به آن‌ها یادآوری می‌کند.

۷- Mindhunter

شکارچی ذهن یکی دیگر از سریال‌های اورجینال نتفلیکس است که براساس یک داستان واقعی ساخته شده و این بار به سراغ روز‌های ابتدایی روانشناسی جنایی و پرونده سازی برای قاتلان سریالی در اف بی آی رفته است. هولدن فورد و بیل تنچ دو مامور اف بی آی هستند که معتقدند می‌توان از کسانی که مرتکب جرایم وحشتناک می‌شوند درس‌های بیشتری گرفت و به همراه روانشناسی به نام وندی کار، پیشگام بسیاری از جرم شناسانی شدند که امروزه روی این پرونده‌ها کار می‌کنند. این سریال براساس کتابی به همین نام نوشته جان ای. داگلاس و مارک اولشاکر ساخته شده و نگاهی فراموش نشدنی و ترسناک به تعاملات اف بی آی با قاتلان سریالی واقعی مانند اد کمپر و دیوید برکوویتز دارند.

در طول سریال، شکارچی ذهن علی رغم اینکه پیش از موعد به پایان می‌رسد، عملاً هیچ حفره داستانی ندارد. این به این دلیل است که توجه دقیقی به جزئیات شده است و در کاوش‌های خود در روانشناسی جنایی، اجرای قانون و جامعه کاملاً درهم تنیده است. با اینکه قاتلان مختلفی در طول سریال ظاهر می‌شوند، اما روایت سریال هرگز از مسیر خود خارج نشده و این روایت‌ها همیشه به تصویر بزرگ‌تر گره خورده و هدفی را دنبال می‌کنند.

به طور کلی، شکارچی ذهن سوالات تعمق برانگیز مختلفی را مطرح می‌کند، به ویژه در مورد ماهیت شر، محدودیت‌های همدلی، و اینکه چگونه برخورد با مجرمانی با چنین توانایی‌های هولناکی، کارآگاهان و خانواده‌های درگیر را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

۶- Mad Men

با بازی جان هام در نقش شخصیت اصلی به نام دان دریپر، سریال مردان دیوانه در دهه ۱۹۶۰ در دنیای پر سرعت تبلیغات در نیویورک روایت می‌شود. دان آژانس تبلیغاتی معتبر استرلینگ کوپر را رهبری می‌کند، او در ابتدای سریال به عنوان مدیر خلاق شروع به کار کرده و برخی از بهترین کمپین‌های تاریخ را اجرا کرده است. با این حال، دان علی رغم اینکه یکی از بهترین‌ها در کسب وکار خودش به شمار می‌رود، تلاش می‌کند تا زندگی حرفه‌ای و شخصی خود را در طول سریال متعادل کند. فارغ از دان، مردان دیوانه روی داستان‌ها و شخصیت‌های مختلف دیگر نیز تمرکز می‌کنند.

یکی از چیز‌هایی که اغلب در مورد سریال‌های تاریخی مطرح می‌شود، حفره‌های داستانی است. با این حال، نویسندگان مردان دیوانه جزئیات و تحقیقات زیادی در دهه ۱۹۶۰ انجام دادند و واقعاً بر چگونگی تغییر زمان‌ها و نگرش‌ها در طول سریال تاکید کردند. علاوه بر این، علی رغم این که دان شخصیت پیچیده‌ای است، هیچ گاه از دیگر شخصیت‌های درون برنامه غافل نمی‌شویم. چه در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات باشند و چه یک خوداکتشاف هیجان انگیز را تجربه کنند، هر کدام با سطحی از پرداخت در داستان حضور دارند. به همین دلیل، انجمن نویسندگان آمریکا مردان دیوانه را هفتمین سریال تلویزیونی تمام دوران‌ها از لحاظ کیفیت نویسندگی می‌داند.

۵- Fleabag

سریال فلیبگ ساخته فیبی والر – بریج هنوز هم سال‌ها پس از انتشارش، به لطف کاوش‌های تاریک و روشنگرانه اش درباره زنانگی مدرن، اثری پیشگامانه از تلویزیون باقی مانده است. این سریال داستان شخصیتی است که تنها با نام فلیبگ شناخته می‌شود و بهترین زن روی کره زمین هم نیست. در طول سریال، او باید با چالش‌های مختلفی مواجه شود، مانند اداره کافه اش در لندن، زندگی پیچیده اش و همچنین اندوه و احساس گناه به خاطر از دست دادن بهترین دوستش، بو. او کاملاً از تمایلات مخرب خود آگاه است و اغلب دیوار چهارم را می‌شکند تا نگاهی عمیق‌تر به ذهن آشفته خود ارائه دهد.

فلیبگ در درجه اول به دلیل تصویر خام و بدون فیلتر از روابط و احساسات انسانی قابل توجه است. این سریال فقط بر عشق رمانتیک تمرکز نمی‌کند، بلکه بر عشق خانوادگی، افلاطونی و خوددوستی نیز تمرکز دارد. والر – بریج بی باکانه از طریق نویسندگی سناریو به تابو‌های مختلف اجتماعی می‌پردازد و با صداقت و آسیب پذیری باورنکردنی به موضوعاتی مانند تنهایی و احساس گناه می‌پردازد. در حالی که این سریال گاهی اوقات می‌تواند فوق العاده تاریک شود، اما یکی از نشاط بخش‌ترین سریال‌های تلویزیونی است که تا به حال ساخته شده و توانسته علی رغم آشفتگی زندگی فلیبگ، طرح خود را کاملاً منسجم و قوی نگه داشته و ادامه دهد.

۴- Squid Game

اسکوئید گیم یک تریلر بقای ساخت کره جنوبی است که در آن صد‌ها شرکت کننده درمانده به یک رقابت مرگبار کشانده می‌شوند که در آن باید در نسخه‌هایی مرگبار از بازی‌های کودکانه شرکت کنند تا شانس برنده شدن مقدار زیادی پول را داشته باشند. با پیشرفت داستان، بازی‌ها به طور فزاینده‌ای مرگبارتر می‌شوند که باعث می‌شود افراد با اصول اخلاقی خود درگیر شوند. از زمان انتشار، سریال بازی مرکب رسماً برای فصل دوم و همچنین یک سری رقابت واقعی به نام Squid Game: The Challenge تمدید شده است و فصل دوم در سال ۲۰۲۴ منتشر خواهد شد.

چیزی که بازی مرکب را تا به این اندازه قوی و فوق العاده می‌کند، انتقاد آن از اختلاف طبقاتی است که در کره جنوبی وجود دارد و این تفسیر اجتماعی نقادانه را به شکلی بی نقص با تعلیق ترکیب می‌کند. این سریال نشان می‌دهد که دستیابی به ثروت تا چه حد می‌تواند بی رحمانه باشد، در حالی که پیچیدگی‌های طبیعت انسان و پیوند‌هایی که در مواجهه با خطر شکل می‌گیرند را نیز برجسته می‌کند.

با توجه به اینکه این سریال در طول روایت خود چندین پیچ و خم داستانی عمده دارد، این خطوط داستانی در پایان به خوبی به هم متصل می‌شود، در حالی که به شکل بی نقصی شخصیت محور است. هر کدام از بازی‌هایی که شرکت کنندگان در آن شرکت می‌کنند، فوق العاده خوش ساخت و هوشمندانه هستند و همین موضوع باعث می‌شود تا تجربه تماشای آن‌ها لذت بخش‌تر و درگیر کننده‌تر باشد.

۳- The Wire

سریال شنود که توسط خبرنگار پلیسی سابق، دیوید سیمون نوشته و ساخته شده است، به خاطر تصویر بی نظیرش از زندگی در بالتیمور، یکی از بهترین درام‌های جنایی است که تا به حال ساخته شده است. این سریال در طول پنج فصل خود، نهاد‌های مختلف مانند پلیس، سیاست و رسانه‌ها را مورد بررسی قرار داد. این سریال بینش بسیار ظریفی در مورد پیچیدگی‌های زندگی شهری فراهم می‌کند، که هم بر زندگی کسانی که در نیرو‌های پلیس کار می‌کنند و هم بر کسانی که در یک زندگی خلافکارانه درگیر هستند، تمرکز دارد.

از آنجا که The Wire بسیار ریشه در واقع گرایی دارد، فضای زیادی برای رخ دادن حفره‌های داستانی بزرگ وجود ندارد. نویسندگان با استفاده از تجربیات خود و همچنین انجام تحقیقات مختلف در مورد اینکه زندگی در اداره پلیس بالتیمور چگونه است و جرم و جنایت در این شهر چگونه اتفاق می‌افتد، به این مهم دست یافتند.

در نتیجه، داستان‌های مختلفی که در The Wire به تصویر کشیده شدند، جان گرفتند و لایه بزرگی از اصالت و خشونت را به نمایش گذاشتند که در دیگر درام‌های جنایی وجود ندارد. هم قهرمانان و هم تبهکاران در این نمایش کاملاً تصاویری انسانی و واقعی دارند و بدین خاطر، شنود بیشتر به عنوان یک نقد اجتماعی و اکتشاف معضلات سیستماتیک که در آمریکا وجود دارد عمل می‌کند تا یک شکار جادوگر استثمارگرانه.

۲- Better Call Saul

بهتره با سال تماس بگیری هم به عنوان یک پیش درآمد و هم به عنوان یک اسپین آف برای سریال تلویزیونی محبوب، بریکینگ بد عمل می‌کند. این سریال داستان چگونگی خلق شخصیت سال گودمن، وکیل مدافعی با اخلاقیات مبهم که در بریکینگ بد حضور داشت، را روایت می‌کند. بینندگان می‌بینند که او از جیمی مک گیل، وکیلی که در تامین نیاز‌های روزمره خود با مشکل مواجه بود، تغییر رویه می‌دهد و بدین ترتیب درک عمیق تری از انگیزه‌های او ارائه می‌کند. این سریال موضوعاتی مانند جاه طلبی، حرص و طمع و اخلاقیات را بررسی می‌کند، در حالی که سعی دارد کمی از سریال اورجینال فاصله بگیرد تا چیزی جدید و منحصر به فرد خلق کند.

خلق یک سریال بدون حفره‌های داستانی کار ساده‌ای نیست، اما زمانی که آن سریال مستقیماً با چیز دیگری در ارتباط باشد، این موضوع سخت‌تر هم می‌شود. این دشواری به این دلیل است که ریسک ایجاد حفره داستانی در برنامه دیگر را نیز به وجود می‌آورد، چیزی که بهتره با سال تماس بگیری به خوبی و با مهارت از وقوع آن جلوگیری می‌کند. توسعه شخصیت سال یکی از بهترین چیز‌هایی است که تلویزیون ارائه داده است، تحولی که تاکید می‌کند که او واقعاً چقدر از دورن ناقص و مشکل دار است. روایت سریال جذاب است، اما از نظر احساسی نیز نیز تاثیرگذار و تعمق برانگیز است که آن را به یک جانشین شایسته برای بریکینگ بد از جهات مختلف تبدیل می‌کند.

۱- Breaking Bad

بریکینگ بد از نظر مخاطبان و منتقدان یکی از بهترین سریال‌های تلویزیونی است که تاکنون ساخته شده است. این سریال داستان والتر وایت، معلم شیمی دبیرستانی را روایت می‌کند که پس از تشخیص ابتلا سرطان، به یک تولیدکننده مت آمفتامین تبدیل می‌شود. هنگامی که او برای تامین آینده مالی خانواده اش به زندگی جنایتکارانه روی می‌آورد، شریک تجاری خود را از میان دانش آموزانش پیدا می‌کند: جسی پینکمن. با پیشرفت داستان سریال، آن‌ها با فعالیت‌های مجرمانه خود برای همیشه و به شکل بازنگشتنی تغییر می‌کنند، اما والتر بسیار ترسناک‌تر و بیرحم‌تر می‌شود.

در مقایسه با دیگر سریال‌های تلویزیونی، بریکینگ بد هنر رشد شخصیت را به طور کامل بی نقص انجام می‌دهد. اگرچه این سریال به تمامی بدون نقص و حفره‌های داستانی نیست، اما جذابیت و بی نقص کلی آن باعث می‌شود که به راحتی بتوان این نقص‌های جزئی را نادیده گرفت، در حالی که این سریال هنوز هم موفق به جلب رضایت گسترده بینندگان می‌شود. تصویر برایان کرانستون از والتر در این سریال یک نقش آفرینی متمایز و خاص است، در شرایطی که او با ظرافت و تنش فراوان به یک ارباب بی رحم مواد مخدر تبدیل می‌شود. روایت و فیلمبرداری پرتنش و پرتعلیق بریکینگ بد به ارتقای هرچه بیشتر آن کمک می‌کند و آن را به یکی از خاطره انگیزترین روایت‌های تلویزونی تا به امروز تبدیل می‌کند و در کل تاثیری ماندگار بر تلویزیون، فیلم و فرهنگ عامه می‌گذارد.