زائری: با ریش و چفیه راه خود را در صداوسیما باز می کنند/ رسانه جایی دینی است که برنامه دینی پخش کند یا جایی که مردم به اخبارش اعتماد کنند؟

نشست «دین تلویزیون» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، رئیس اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی و بشیر معتمدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ظهر اول آبان‌ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

زائری گفت: بعد از چهل و چند سال که از تجربه صداوسیمای جمهوری اسلامی می‌گذرد منطقی است این تجربه را مرور کنیم و نکات مثبت و منفی این تجربه را دربازنمایی دین در رسانه واکاوی کنیم.

چند وقت پیش گزارشی را یکی از موسسات پژوهشی رژیم صهیونیستی درباره نهادهای امنیتی ایران و چرایی سرقت اسناد هسته‌ای منتشر کرده بود. ماحصل آن مطالعه این بود که علت آن اتفاق غلبه نگاه ایدئولوژیک در ایران است. وقتی به مرور نگاه ایدئولوژیک را غلبه دادی به شکل ناخواسته افرادی متصدی امور می‌شوند که کار را بلد نیستند.

در مورد صداوسیما هم همین اتفاق افتاد، جایی که نگاه تخصصی ضعیف می‌شود و من صرفا با ریش و چفیه راهم را باز می‌کنم، مشکلات شروع می‌شود. اتفاقی که در صداوسیما افتاد هم همین است. این در حالی است که باورهای دینی ما برعکس این را می‌گوید و در روایات داریم کسی که بدون آگاهی و تخصص کاری را برعهده بگیرد مثل کسی است که راه را اشتباه می‌رود، هرچه سرعتش بیشتر شود راهش دورتر می‌شود. این باور دینی و اعتقاد ما است. مشکل اینجا است که وقتی انقلاب شد ما فرصت و مجالی نداشتیم این روایات را تئوریزه کنیم. در یک آشفتگی هر کس متصدی کاری شد. عمدتا کسانی که چهره‌های شاخص و فهیم بودند از دست رفتند، دیگری‌ها هم که ماندند درگیر کارهای جانبی بودند و فرصتی پیش نیامد که بخواهیم روایات را تطبیق کنیم.

یکی از خلاهای جدی ما این بود که روایات و مبانی معرفتی‌مان را از حوزه فردی به حوزه اجتماعی تطبیق نکردیم. قرن‌ها زندگی ما در حوزه دین، زندگی فردی بود. یکی از حوزه‌هایی که جای پژوهش عمیق دارد همین حوزه است. مثلا در روایات ما اینقدر راجع به محاسبه فردی تاکید شده است تا جایی که روایت داریم اگر کسی هر شب خودش را محاسبه نکند از ما نیست ولی هیچ وقت این روایت را تطبیق ندادیم به اینکه هر سازمانی خودش را بازرسی نکند از ما نیست. باز در روایات داریم ملاک دینداری طول رکوع و سجود نیست بلکه راستگویی و امانتداری است. تطبیقش در اجتماع این است سازمان دیندار سازمانی نیست که کتیبه بزند بلکه سازمانی است که به مشتری راست بگوید و امانتدار باشد.

یکی از بحث‌هایی که داریم این است که نهاد رسانه کجا دینی به حساب می‌آید؟ جایی که برنامه دینی پخش کند یا جایی که مردم به اخبارش اعتماد کنند؟ صریح روایت این است رسانه دینی رسانه‌ای نیست که مدام از دین حرف بزند بلکه رسانه‌ای است که اخبار صادقانه به مردم بدهد و مردم به اخبارش اعتماد کنند. مسئله بعدی انصاف رسانه است چون انصاف بالاترین فضیلت اخلاقی در تعالیم دینی ما است. روایات متعدد داریم کاری کنید مردم شما را دوست داشته باشند. اینها دقیقا در بحث رسانه قابل تطبیق است. اگر صداوسیما که منتسب به یک نظام دینی است کاری کرد بچه پنج ساله دوستش داشته باشد آن بچه نظام را دوست خواهد داشت، اگر کاری کرد که یک بازنشسته شصت ساله آن را دوست داشته باشد آن نظام را هم دوست خواهد داشت. اگر با این زاویه نگاه وارد شویم چقدر نگاهمان عوض می‌شود و چقدر اشتباهات را نمی‌کنیم.

اگر بخواهیم روایاتی که می‌شود در باب رسانه تطبیق کرد بیان کنیم خیلی حرف ناگفته هست. مثلا در روایت داریم وقتی امام زمان(عج) ظهور کند خداوند بینایی و شنوایی مردم را امتداد می‌دهد. تلویزیون امتداد چشم است، رادیو امتداد گوش است. این روایت برای هزار و چهارصد سال پیش است ولی ما امروز آن را می‌فهمیم. هیچ وقت ما با این نگاه سراغ روایات نرفتیم.

یکی از اشتباهات ما این است که همه را یک‌طور می‌دانیم در حالی که در روایت‌ها بر تمایزات تاکید شده است و اینکه هر کس نیاز و ضرورت‌های خودش را دارد. اصلا قرار نیست همه مثل هم باشند و یک شکل باشند. این تعبیر امام صادق(ع) است که اگر خدا می‌خواست همه را یک شکل بیافریند می‌توانست ولی از روی اراده خودش انسان‌ها را مختلف آفریده است تا شما در تعاملات اجتماعی خودتان رشد کنید. ما می‌خواهیم همه را مثل هم ببینیم. چون الگوی ثابت و واحد را به غلط در نظر گرفتیم، ادبیات‌مان هم ثابت شده است در حالی که این ادبیات باید به اقتضای مخاطب فرق می‌کرد.

ما ادبیات محفلی خودمان را سراسری کردیم. یکی از بزرگترین اشتباهات صداوسیما همین بود. ادبیات محفلی چیز پنهانی نیست منتهی باید درک مخاطب را در نظر گرفت. مثلا نباید ساعت چهار عصر که طرف خسته از سر کار به خانه رفته و می‌خواهد برنامه شاد و مفرح ببینید برنامه دینی پخش کنید. گاهی من فکر می‌کنم اگر کسی عمد داشته باشد بچه‌ها را از دین بیزار کند بهتر از این شبکه‌های نهال و پویا نمی‌تواند شبکه بسازد. ادبیات محفلی برای رسانه ملی و عمومی و سراسری نیست. درک این خودش خیلی مهم است که تشخیص بدهی این ادبیات برای یک فضای خاصی است.

ما باید دو کار اساسی انجام دهیم؛ در حوزه نظری مطالعات رسانه دینی پیگیری شود چون این مطالعات در کشور ما به شدت ضعیف است، مطالعه به معنای کاربردی نه مباحث تئوریک. اکنون در حوزه دین و رسانه مقاله زیاد چاپ شده ولی دارد خاک می‌خورد. در حوزه عملی هم تأسیس و راه‌اندازی کارگاه تولید برنامه‌سازی دینی نیاز است که هنوز صداوسیما نتوانسته این کار را انجام دهد.