به گزارش محیانیوز،سوال همچنان باقی است که اگر پزشکان، دانشمندان و محققان یا مصرف کننده های هر روزه ای که از اختراعات و اکتشافات مشکل دار استفاده می کنند در واقع همدست این اعمال غیراخلاقی نیستند؟ آیا می توان اکتشافات و تحقیقات برخی افراد یا دولت ها و رژیم های خاص را به طور کامل از دیگر کارهایشان جدا ساخت؟ برخی از جدیدترین و خلاقانه ترین اکتشافات تاریخ بشری در دوران حکومت نازی ها بر آلمان شکل گرفت. به معنای واقعی کلمه، مهندسان و به طور کلی دانشمندان آلمانی یک قدم از بقیه دنیا جلوتر بودند و هیچ مانع یا محدودیتی برای آزمایش ایده های خود نمی شناختند. بدین ترتیب برخی از بزرگ ترین پیشرفت های تاریخ مدرن بشریت را مدیون دانشمندان و محققان آلمان نازی هستیم که در ادامه به برخی از آن ها اشاره خواهیم کرد.
ارتباط منشاً این نوشیدنی خوشمزه نیروبخش با رایش سوم چه می تواند باشد؟ با حمله ژاپنی ها به بندر پرل هاربر در سال ۱۹۴۱، ایالات متحده به طور رسمی وارد جنگ جهانی دوم شده و آلمان نازی را دشمن خود اعلام کرد. بدین ترتیب قانون منع همکاری تجاری با آلمان که در سال ۱۹۱۷ در دوران جنگ جهانی اول تصویب شده بود بار دیگر اعمال شده و سیل شربت کوکاکولا به کارخانه های آلمانی متوقف شد. با این وجود، مکس کیت، مدیر بخش کوکا کولا در آلمان، مصمم بود که به تجارت ادامه دهد. او تصمیم گرفت نظارت بر خلق یک نوشیدنی غیرالکلی کاملاً آلمانی را بر عهده گیرد و از دست برند نوشیدنی آمریکایی خلاص شود.
بدین ترتیب شیمیدانان آلمانی نوعی نوشیدنی جدید را فرمول سازی کردند که از باقیمانده غذای صنایع بدست می آمد، از جمله پالپ میوه و محصول فرعی تهیه پنیر. طعم این نوشیدنی شبیه نوشیدنی های زنجبیلی امروزی بود و بدین ترتیب بود که فانتا به عنوان یکی از معدود نوشیدنی های غیرالکلی امروزی در آلمان معرفی شد. با فتح سرزمین های بیشتر در اروپا، مکس کیت به توزیع فانتا در سراسر قاره اروپا ادامه داده و محصولات تحت لیسانس کوکا کولا را از نابودی نجات داد. بعد از شکست کامل نیروهای آلمان، تولید فانتا متوقف شد و کیت نیز منافع خود در فانتا را به دفتر مرکزی کوکا کولا در ایالت آتلانتا واگذار کرد.
اسناد و شهادت هایی وجود دارد مبنی بر اینکه پرسنل گشتاپو در مورد کشتن ساکنان یهودی ورشو از طریق گرسنگی دادن تصمیم گیری کرده بودند. بر اساس ارزیابی های آنان، جیره بندی کردن غذای کم کالری باعث می شود که هر فرد در عرض ۹ ماه جانشان را از دست بدهد. گرسنگی باعث همنوع خواری، خشونت و رونق بازار سیاه می شد. ترکیبی از گرسنگی دادن و بیماری به مرگ هزاران نفر در ورشو منتهی شد. در سال ۱۹۴۲، دکتر اسراییل میلزکوفسکی تصمیم گرفت تحقیقی در مورد فیزیولوژی و آسیب شناسی زندانیان در حال مرگ منطقه یهودی نشین ورشو انجام دهد. وی می خواست بفهمد که چگونه می توان عوارض ناشی از گرسنگی و سوء تغذیه را درمان کرد. تحقیق او به چندین بخش تقسیم شده که از آن جمله می توان به جریان خون، تاثیرات جنبه های مختلف گرسنگی بر کودکان و غیره اشاره کرد.
این تحقیقات بیش از ۱۰۰ شرکت کننده داشت و در آن از روش های غیرانسانی استفاده می شد. در این تحقیق از زنان برای قاچاق کردن تجهیزات پزشکی به محله یهودی نشین ورشو استفاده شده و برخی از برجسته ترین پزشکان و محققان اروپا به طور اشتراکی روی اتفاقی که برای مصرف انرژی در افراد در حال از دست دادن وزن رخ می داد انجام می دادند، تحقیقاتی که حتی امروز نیز ادامه دارند. پزشکان اسراییلی فعال در این تحقیق نیز گرسنگی کشیده و زندگی شان را به خطر می انداختند زیرا در آن دوران انجام تحقیق توسط محققان یهودی ممنوع بود. مهم ترین دستاورد این محققان فرآیند بازپروری از گرسنگی و سوء تغذیه بود که می بایست تدریجی باشد و اگر نتایج تحقیقات آنان همان روزها منتشر می شد، جان هزاران نفر بعد از پایان جنگ جهانی دوم نجات داده می شد.
شیمیدانان آلمانی در آستانه جنگ جهانی دوم هزاران تن عوامل اعصاب مرگبار را اختراع و آماده کرده بودند، از جمله سارین. این عوامل مرگبار برای متفقین شناخته نشده بوده و اگر مورد استفاده قرار می گرفتند می توانستند نتیجه نهایی جنگ جهانی دوم را تغییر دهند. عوامل اعصاب به طور مستقیم ارگان های اصلی بدن را از کار انداخته و بدین ترتیب کمترین مقدار از آن ها می تواند مرگبار باشد. محققان آلمانی در سال های ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸ دو عامل اعصاب بسیار قدرتمند و مرگبار ساخته بودند؛ تابون و سارین، عواملی که تا به امروز نیز در میان خطرناک ترین عوامل شیمیایی قرار دارند. گفته می شود در پایان جنگ جهانی دوم آلمانی های نازی بیش از ۳۰,۰۰۰ تن گاز سارین و تابون در انبارهای خود داشتند اما در میدان جنگ از آن ها استفاده نکردند. برخی بر این باورند که تجربه ناخوشایند هیتلر از حمله شیمیایی در جنگ جهانی اول باعث شد وی هیچگاه به استفاده از این سلاح ها دست نزدند.
اگر چه ممکن است نسل زد چیز زیادی در مورد اهمیت نوار کاست نداند اما این اختراع انقلابی را مدیون آلمانی های نازی هستیم. یک محقق آلمانی به نام فریتز فلومر، در سال ۱۹۲۸ راهی برای پوشش دار کردن کاغذ با لایه های نواری فلزی یافت و در سال ۱۹۳۵ اولین ضبط کننده های نوار مغناطیسی ساخته شد. این تکنولوژی باعث بهبود کیفیت و کارکرد اقلام صوتی و همچنین امکانپذیر شدن ضبط طولانی مدت شد. وقتی نیروهای متفقین در دوران جنگ جهانی دوم تماس های رادیویی در اروپا را شنود کردند فکر می کردند که افراد متفاوتی در نقاط متفاوت در حال بازخوانی پیام هایی به شکل همزمان در مناطق زمانی مختلف هستند. این اشتباه از آنجا ناشی می شد که دانش و تجهیزات ضبط صدای متفقین در آن دوران در سطح آلمانی ها نبود. تنها بعد از پیدا شدن یک ضبط کننده نوارهای صوتی در لوگزامبورگ بود که آن ها متوجه اشتباهشان شدند. این تکنولوژی در ادامه به ایالات متحده فرستاده شده و دو دهه به ابداع نوارهای کاست منتهی شد.
بدون سوخت، ارتش تحرک خود را از دست داده و در نهایت بلااستفاده خواهد شد. با در نظر داشتن این مقوله، ارتش آلمان واحد مخازن سوخت ارتش را تشکیل داد که هدف از آن تامین مداوم سوخت تانک ها و آماده نگه داشتن آن ها برای نبرد در دوران جنگ بود. پیت های حاوی سوخت بعدها توسط یک مهندس آمریکایی به نام پل پلسیس و پس از یافتن چند نمونه از اختراع آلمانی ها در فرودگاه برلین با نام Jerrycan مشهور شدند. در ابتدا متفقین علاقه چندانی به این اختراع نداشتند زیرا پیت های حامل سوخت بسیار ابتدایی خود را استفاده می کردند که به سادگی سوراخ شده و باز کردن آن ها نیاز به آچار داشت. با این وجود آلمانی ها یک شاهکار طراحی و اختراع کرده بودند که تا به امروز نیز تفاوت چندانی در طرح آن اتفاق نیفتاده است.
پیت های سوخت آلمانی ها می توانست تا ۵.۳ گالن سوخت را در خود جای دهد و دسته ها نیز در ساختار کلی آن طراحی شده بودند. در نهایت این پیت ها چنان کارکردی از خود نشان دادند که آمریکا به سرعت تصمیم به ساخت نسخه خاص خود از آن گرفته و نام آن را Jerrycan گذاشتند که در واقع لقب نیروهای آلمانی در میان نیروهای متفقین بود. بیش از ۱۹ میلیون عدد از این پیت ها در جنگ جهانی دوم توسط نیروهای آمریکایی به کار گرفته شده و به گفته روزولت، رییس جمهور وقت ایالات متحده، بدون این پیت ها، نیروهای متفقین نمی توانستند در فرانسه پیشروی کنند.
زمانی که آلمان هنوز با نام جمهوری ویمار شناخته می شد، صنعت داروسازی آن در حال شکوفایی بوده و این کشور در زمینه صادرات کوکایین و مواد افیونی پیشگام بود. دکتر فریتز هاچیلد در یک کمپانی دارویی در برلین از استفاده موفقیت آمیز آمفتامین ها توسط آمریکایی ها در مسابقات المپیک ۱۹۳۶ حیرت زده شد و داروی مخدر اعجاب انگیز خاص خود را خلق کرد و بدین ترتیب بود که اولین متیل-آمفتامین آلمانی با نام پرویتین معرفی شد. این ماده مخدر به سرعت پرطرفدار شده و در شکل های بسیاری در دسترس قرار گرفت؛ از جمله به شکل شکلات. به زنان خانه دار توصیه می شد که روزی دو یا سه بار از این ماده مخدر مصرف کنند تا بتوانند سریع تر و بهتر کارهای خانه داری را انجام داده و اشتهای خود را برای خوش اندام ماندن کنترل کنند.
در سال ۱۹۴۰، وقتی آلمان برای حمله به فرانسه از طریق کوهستان آردن نقشه می کشید دستوری به پزشکان ارتش داده شد که بر مبنای آن سربازان باید روزی تا ۵ قرص پرویتین برای بهبود شرایط روحی و جسمی و همچنین بی نیازی به خواب مصرف کنند. بدین ترتیب بود که سفارش ۳۵ میلیون قرص پرویتین برای ارتش و لوفت وافه داده شد. این قرص ها به سربازان امکان می داد تا سه روز و سه شب بیدار بمانند که نقش مهمی در استراتژی حمله رعد آسای نیروهای آلمانی در جنگ جهانی دوم داشت.
البته آلمان نازی اولین کشوری نبود که تکنولوژی دید در شب را ابداع کرد اما اولین کشوری بود که نسخه پرتابل دید در شب را توسعه داد که می توانست توسط یک سرباز حمل و استفاده شود. اسم رمز این تکنولوژی «ومپایر» یا همان خون آشام بود در حالی که اسم اصلی آن Zielgerat 1229 به شمار می رفت. این ابزار دید در شب در واقع یک باتری بزرگ به شکل کوله پشتی بود که یک چراغ مادون قرمز و یک دوربین مادون قرمز نیز روی تمامی سلاح های انفرادی نصب می شد را تغذیه می کرد. در حالی که چراغ جستجو از خود نور مادون قرمز تولید می کرد، دوربین این نور را تقویت می کرد.
این ابزار دمای بدن انسان نشان نمی داد و در واقع یک چراغ نامرئی بود که تنها توسط دیگر افراد استفاده کننده از دستگاه دید در شب دیده می شد. این ابزار به مقدار بسیار کم در سال ۱۹۴۵ مورد استفاده قرار گرفته و تنها در اختیار گروهی از نیروهای آلمانی به نام شکارچیان شب قرار داشت. اگر چه آلمان ها فرصت زیادی برای استفاده از این تکنولوژی پیشرفته نداشتند اما ماه ها نیروهای متفقین را در شوک فرو بردند زیرا دریافته بودند که نیروهای آلمانی می توانند در طول شب نیز ببیند و این موضوع آن ها را دچار وحشت کرده بود.
ابداع واژه «خصوصی سازی» به اشتباه به پیتر دراکر نسبت داده شده در حالی که این آلمانی های نازی بودند که این واژه را برای اولین بار استفاده کردند. بعد از تحقیقات دقیق در مورد ساختار اقتصاد آلمان نازی، ماکسین یاپل سویزی به این نتیجه رسید که صنایع بزرگ به دلیل سیاست های اقتصادی هیتلر از او حمایت می کردند. این سیاست ها از فرآیندهایی تشکیل شده بود که بعدها دراکر از عبارت «خصوصی سازی مجدد» برای آن ها استفاده کرد که در آن دولت آلمان نازی انحصارهای کنترلی توسط دولت درباره بخش خصوصی را دوباره اعمال کرد. سویزی اولین بار این واژه را در سال ۱۹۴۱ مورد استفاده قرار داد.
یکی از دقیق ترین نقشه های آلمان نازی برای نابودی نه تنها متفقین بلکه اقتصادهای آنان در جریان عملیات موسوم به برنهارد بود. این عملیات شامل تولید مقادیر زیادی اسکناس های جعلی پول های رایج بریتانیا و ایالات متحده بود که به طور مخفیانه وارد اقتصاد بریتانیا می شد. هدف از این عملیات نه تنها نابودی اقتصاد این کشور بلکه از بین بردن اعتماد مردم به دولت هایشان بود. در سال ۱۹۴۲، برنهارد کروگر از افسران اس اس دستور انجام این عملیات را صادر کرد و بدین منظور ۱۴۲ جاعل و صنعتگر را از اردوگاه های کار اجباری استخدام کرد. آن ها در همکاری با هم برخی از حیرت انگیزترین وغیرقابلی شناسایی ترین اسکناس های جعلی تاریخ جعل پول را خلق کردند.
تا سال ۱۹۴۵ این گروه توانست بیش از ۱۸۲ میلیون پوند اسکناس جعلی تولید کرده و همه چیز را برای تولید اسکناس های جعلی دلار آمریکایی نیز آماده کرده بودند. در ماه می ۱۹۴۵، مرکز این عملیات به روستایی در اتریش منتقل شد و همانجا بود که تجهیزات عملیات به درون دریاچه انداخته شدند. در ادامه زندانیانی که در این عملیات به کار گرفته شده بودند شورش کرده و نگهبانان آلمانی نیز با نزدیک شدن سربازان آمریکایی به محل، فرار کردند.
هلیکوپتر Flettner Fl 282 Kolibri با لقب مرغ مگس خوار اولین هلیکوپتر جهان بود که به مرحله تولید انبوه رسید، هلیکوپتری که در اوایل دهه ۱۹۴۰ توسط آلمانی ها طراحی شد. این هلیکوپتر تک نفره دارای پروانه در زمان خود بسیار پیشرفته بوده و تنها بعد از ۴۰۰ ساعت پرواز نیاز به سرویس داشت. در ابتدا ۱۵ نمونه اولیه از آن برای شناسایی زیردریایی های دشمن سفارش داده شد اما در سال ۱۹۴۴ بیش از ۱۰۰۰ نمونه تکمیل شده ساخته شد هر چند در نهایت تنها ۲۴ فروند به دلیل بمباران کارخانه های تولیدی توسط متفقین توانستند در عملیات های نظامی به کار گرفته شوند.