داعش، جنایت شاهچراغ را پذیرفت، پس چرا هنوز گزاره "کار خودشونه" باور می شود؟

پروژه کشته‌سازی‌ هم همین اندازه عجیب است؛ پدر و مادر متوفیان ادعای کذاب‌ها را تکذیب می‌کنند، اما باز هم عده‌ای باور نمی‌کنند. چرا؟

هر پیامی که به ما می رسد طی یک فرایند چندمرحله‌ای در ذهن تثبیت می‌شود؛ مرحله اول تصویر دروغ در ذهن است؛ این مرحله کاملا خودبه‌خودی صورت می‌گیرد. هرچه وارد ذهن می‌شود، یکجا ثبت و ضبط می‌شود. مرحله دوم تصدیق دروغ است؛ ذهن بررسی می‌کند که این دروغ راست است یا خیر. مرحله سوم برانگیختگی است؛ دروغ منشأ هیجان و احساسات می‌شود و مرحله چهارم ایجاد کنش است.

حالا چطور دروغ باور و تکذیبیه رد می‌شود؟

2متغیر در تثبیت ذهنی دروغ مؤثر است؛ متغیر اول زمینه است. خبری که دارای هماهنگی شناختی با مخاطب است به سرعت پذیرفته می‌شود؛ به همین دلیل است که پیش از انتشار خبر دروغ، رسانه‌های آشوب، ذهن مخاطب را با اخبار منفی مشابه، بمباران می‌کنند تا پذیرش دروغ نرمالیزه شود.

متغیر دوم تکرار دروغ است؛ آن‌هم توسط کسانی که نادانسته آن ‌را توزیع می‌کنند. سهم این گروه چیست؟ سهم این گروه تصدیق خبر پس از فرایند تصور است.

این فرایند را توهم جمعی می‌گویند. حالا چرا توهم جمعی در تصدیق دروغ مؤثر است؟ چون ذهن در شرایطی که حجم اخبار بالاست، توان و انگیزه ارزیابی سریع اخبار را ندارد و در نتیجه به‌نظر دیگران رجوع می‌کند.

اما ماجرا به اینجا هم ختم نمی‌شود. دروغی که با زمینه قبلی و توهم جمعی تصدیق شد، احساس‌برانگیز است و این برانگیختگی منجر به کنش می‌شود؛ مثلا متنی می‌نویسد یا کامنتی می‌گذارد یا در خیابان فریادی می‌کشد.

همین باعث می‌شود دروغ از داده ذهنی فراتر رفته و تبدیل به هویت فرد شود. اینجاست که تکذیبیه‌ها تنها تکذیب خبر نیست و تکذیب هویت افراد می‌شود و طبیعی است که نسبت به پذیرش آن، مقاومت جدی صورت می‌گیرد.