وی در عین حال ادعاهایی مطرح کرده که مخاطب اصلی آن پیش از همه شخص او و همپالگیهای اوست که بیش ازسه دهه از عمر جمهوری اسلامی در راس مدیریت اجرایی کشور بودند و امروز که میراث عملکردشان انبوهی از مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی است، به جای پاسخگویی وقیحانه در جای مدعی نشستهاند و نظام را به ناکارآمدی متهم میکنند.
خاتمی در بخشی از اظهارات خود مدعی شده: «ریشه حوادث تلخ را باید در درون جستوجو کرد و آنرا ناشی از سازوکار و شیوه پراشتباه و نادرست حکمرانی دانست و چاره کار شناخت ویژگیهای حکمرانی خوب و تن دادن به آن است».
وی همچنین مدعی شده: «از جمله مهمترین ویژگیهای حکمرانی خوب به رسمیت شناختن حقوق ملت و رعایت آزادیهای اساسی بهخصوص زمینهسازی اعمال حقوق شهروندی است».
محمد خاتمی و برخی اطرافیان او در مقاطع بسیاری ادعا میکنند که او چهره آرام و صلحجویی در سیاست است، اما هیچ اغتشاش و آشوبی نیست که خاتمی در آن نقش آرامشبخش و معقولی ایفا کند.
خاتمی در سال 88 نیز جزو رئوس کودتاچیان علیه رأی مردم قرار داشت. او در سالهای 96 و 98 نیز نشان داد بیش از آنکه به صلاح ملت و مملکت بیندیشد فرصتطلبی سیاسی را بر عقلانیت سیاسی و صلاح مردم ترجیح میدهد، حالا در ماجرای 1401 هم خاتمی نشان داد نسبتی با مسئولیتپذیری سیاسی ندارد.
مدعیان اصلاحطلبی در فتنه 88 پادو و حمال دولت آمریکا در ایجاد آشوب، و سپس ترور و خرابکاری و تحریمهای فلجکننده بودند. ضربه به معیشت مردم از طریق تحریمهای فلجکننده، پیشنهاد برخی نمایندگان سران فتنه سبز به آمریکاییها بود. مدعیان اصلاحات، فتنهگران سال 88 و حامیان فعلی آشوبها هستند.
آنها در دولت روحانی نیز علاوه با واگذاری برنامه هستهای در قالب خسارتمحض برجام، مسبب تعطیلی توانمندیهای کشور و بر باددادن فرصتها و زمینهساز دو برابر شدن تحریمها بودند. این طیف همچنین همراه با خواست دشمن، بهدنبال برجام 2 و3 و واگذاری توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران بود.