چرا دولت رییسی از عملکرد دولت روحانی وحشت دارد؟

تقریبا با یک اپیدمی مواجهیم ابتدا در دولت احمدی نژاد عملکرد دولت های گذشته زیر سوال رفت، و حالا حکایت دولت سیزدهم است که به طور مداوم و پی‌درپی خبرسازی های نادرستی را علیه دولت روحانی از تربیون های دولتی مطرح می کند؛ از نقدهای رئیس‌جمهور گرفته تا سخنگوی دولت و برخی وزرا و دیگر مقامات علیه دولت روحانی. بر این اساس جای این سوال هست که آیا دولت رئیسی با این نوع از خبرسازی های نادرست علیه دولت روحانی، از عملکرد دولت مذکور وحشت دارد؟

رئیسی به اقتصاد دولت روحانی انتقاد می‌کند، اصولگرایان به رئیسی!

از متأخرترین اظهارنظر در این باب شروع کنیم. علی بهادری جهرمی که این‌ روزها به سخنرانی‌های متعدد در دانشگاه‌ها می‌پردازد، همین چندروز پیش و در ۱۹آبان در دانشگاه فردوسی مشهد گفت که «دولت مردمی در شرایط نامناسب اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور را تحویل گرفت. این شرایط قابل قبول نبود حتی برخی از مردم در آن انتخابات با هدف اعتراض، به صندوق رای پشت کردند».

این سخن سخنگوی دولت در حالی مطرح می‌شود که بسیاری از کارشناسان باور دارند دولت رئیسی با اقداماتی که انجام داد زمینه تشدید بحران‌های اقتصادی را فراهم کرد؛ برای مثال یکی از اقداماتی که گرچه اقتصاددان‌ها اصل آن را مناسب می‌دانند اما زمان‌بندی و شیوه اجرایش محل انتقادهای گسترده است، حذف ناگهانی ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی است؛ برای مثال محمدحسین فرهنگی، نماینده اصولگرای مجلس، به عدم رعایت قانون کالابرگ الکترونیک از سوی دولت انتقاد می‌کند و می‌گوید دولت عکس قانون مصوب مجلس عمل کرد و اول ارز ترجیحی را حذف کرد که همین موضوع تنش‌های قیمتی و گرانی ایجاد کرد.

یا آنکه فریدون عباسی، دیگر نماینده اصولگرای مجلس، باور دارد که اصلا مشخص نیست دولت از چه نظریه اقتصادی‌ای پیروی می‌کند و در یک‌سال گذشته شاهد از هم گسیختگی در اقتصاد بوده‌ایم.

خلاف این جریان خبری، بهادری جهرمی سخنگوی دولت سیزدهم، در ادامه یکی دیگر از دلایل فشار اقتصادی «سال ۱۴۰۰» را «اعتماد غلط گذشتگان به بیرون مرزها و تحریم‌ها» دانست و حتی گفت که «رشد اقتصادی ۱۰سال قبل از دولت سیزدهم به صفر رسیده بود».

این نکته هم محل بحث است؛ بر اساس گزارش ایسنا در فروردین سال ۱۳۹۲ از جزئیات نرخ تورم در سال ۱۳۹۱ بر اساس گزارش مرکز آمار ایران شامل سری زمانی ماهانه سال ۱۳۹۱، نرخ تورم شهری ۳۱.۵درصد و نرخ تورم نقطه به نقطه نیز ۴۰.۶درصد بوده است. علاوه بر این حدفاصل سال‌های ۹۲ تا ۹۶ یعنی در دولت اول روحانی وضعیت اقتصادی به‌شدت با ثبات بود؛ دوره‌ای که دو سالش هم کشور بدون برجام اداره شد اما پس از خروج آمریکا از برجام و تحریم‌های سنگین آمریکا علیه ایران، عملا دولت روحانی درگیر یک مشکل غیرارادی شد. دولتی‌ها و حامیان دولت می‌گویند روحانی و دولتش می‌توانستند بی‌نیاز به غرب شود درحالی که اقتصاد کشورهای منطقه تعیین‌کنندگی بیش از شش درصدی ندارد که اگر راه حل بی‌توجهی به غربی‌ها بود دولت روحانی در این یک‌سال و خرده‌ای و با گسترش ارتباط با کشورهای منطقه می‌توانست بر بحران‌های اقتصادی فائق آید.

البته برخی هم باور دارند سنگ‌اندازی‌های نیروهای رادیکال یکی از دلایل شکست برجام بود؛ مثلا ناصر قوامی به سایت «خبرسراسری» گفته بود: «روحانی که می‌خواست کار را تمام کند اما همین ها سنگ انداختند تا در دولت مطلوب خودشان برجام امضا شود که هنوز هم نتیجه نگرفتند».

مقصر اعتراضات امروز هم دولت روحانی است

سخنگوی دولت دو روز قبل از این سخنرانی در ۱۷مرداد به دانشگاه صداوسیما رفت و در آنجا هم جمله جالبی را بیان کرد: «بخش زیادی از اعتراضات امروز نتیجه سیاست‌های غلط اقتصادی، حکمرانی و سیاسی دولت قبل بوده است».

این سخن هم محل تردید است زیرا فقط اوضاع و احوال اقتصادی و اجتماعی در میزان مشارکت انتخاباتی مؤثر نیست بلکه وسیع‌بودن دایره انتخاب هم موضوع مهمی است که اصلاح‌طلبان آن را مهم‌ترین دلیل بی‌میلی مردم به مشارکت در انتخابات می‌دانند. غلامرضا انصاری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، درباره همین موضوع درجریان انتخابات مجلس یازدهم به خبرگزاری «ایرنا» گفته بود: «در این دوره با تنگ‌شدن فیلتر نظارت استصوابی و ردصلاحیت حداکثری برای بخش گسترده‌ای از آرای خاکستری امکان و بستر مناسب برای مشارکت سیاسی فراهم نشد».

بهادری جهرمی در بخشی از همین سخنرانی زبان به کنایه هم برد و گفت: «برای دولت مثل آب خوردن بود که از همان روزهای اول اجازه دهد تا نیروی انتظامی از گلوله‌های جنگی استفاده کند و هر کسی را به خیابان آمد بزنند و اینطور مردم بترسند و در خانه خارج نشوند؛ اما این دولت هرگز چنین کاری نمی‌کند».

او حین سخنرانی دو کلمه «این دولت» را به نحو تأکید به کار برد که به نظر می‌رسید واکنشی به آنچه در آبان ۹۸ رخ داد، بود که این موضوع هم باید بررسی شود که آیا تصمیم‌گیرنده اول و آخر در چنین دست موضوعاتی دولت است یا نهادهای بالادستی مانند شورای عالی امنیت ملی. از طرفی چنین کنایه‌هایی به یکی از دولت‌های جمهوری اسلامی ایران شاید به ضرر نظام باشد نه لزوما یک دولت.

آمار کاهش ۲۰درصدی تورم چه‌قدر درست است؟

خود رئیسی هم به‌نوعی هر چندوقت یک‌بار کنایه‌هایی به دولت قبل می‌زند؛ مثلا ۲۶فروردین امسال بود که در حاشیه دیدار با هنرمندان گفت که «چهار سال تورم بالای ۴۰درصد و رشدهای اقتصادی منفی یا نزدیک به صفر، به قدرت خرید مردم به ویژه قشرهای ضعیف آسیب‌های جدی زده است».

محمد مخبر، معاون اول رئیس‌جمهور هم در همین زمینه اقتصاد در ۲۴ مرداد۱۴۰۱ گفت: «در زمان آغاز به کار دولت سیزدهم، تورم حدود ۵۰درصد، فروش نفت و وصول درآمدها پایین و هزینه‌های جاری کشور به دو برابر افزایش پیدا کرده بود».

این سخنان با آمار گزارش‌های مرکز آمار ایران تفاوت‌هایی دارد؛ آنکه تورم نقطه‌ای در شهریور ماه سال ۱۴۰۰ برابر ۴۳٫۷درصد بوده است. همین گزارش‌ها نشان می‌دهند که این تورم در مرداد سال ۱۴۰۱ به ۵۲٫۲درصد رسید.

چه کسی واکسن‌ها را خرید؟

دولت رئیسی یکی از موفقیت‌هایش را در حوزه واکسیناسیون عمومی و مهار بیماری کرونا می‌داند بهادری جهرمی، در ۹ آذر ۱۴۰۰ و در اولین نشست خبری خود در همین زمینه گفت: «باید تلخی از دست‌دادن هم‌وطنان خود، تلخی نبود داروها و کالاهای اساسی و نبود واکسن را اضافه کنیم. صنوف مختلف برای واکسن صف کشیده بودند و برای دسترسی به واکسن و حفاظت از خود با یکدیگر رقابت داشتند».

البته بهادری جهرمی اشاره نمی‌کند که بسیاری از واکسن‌هایی که در دولت سیزدهم در اختیار مردم قرار گرفت، در زمان دولت روحانی خریداری شده بود اما اجازه ورودشان به کشور داده نمی‌شد.

رئیسی روحانیاز «شنیدن کِی بود مانند دیدن؟» رئیسی تا شائبه پوپولیستی‌بودن سفرهای استانی

یکی دیگر از مسائلی که درباره دولت حسن روحانی گفته می‌شود این است که او دور از مردم به مدیریت می‌پرداخت؛ مثلا سخنگوی دولت در همان نشست خبری نخستینش گفته بود: «امروز دیوار میان مردم و مسئولان دولت شکسته شده است و در بازدیدها دیگر شاهد تشریفات زائد نیستیم».

رئیسی هم در دوم تیر ۱۴۰۱ به کنایه گفته بود: «می‌توان به صورت تصویری در جریان مشکلات استان‌ها قرار گرفت اما شنیدن کِی بود مانند دیدن».

تقریبا همگان باور دارند ارتباط مستقیم مسئولان با مردم امر خوبی است اما به شرط آن که هدف سفرهای استانی و اقداماتی مشابه آن فقط خود سفر نباشد. ناصر ایمانی، فعال اصولگرا در گفت‌وگو با خبرگزاری «تسنیم» در تأیید این نکته می‌گوید: «این موضوع [سفرهای استانی] اصطلاحا یک تیغ دو دَم است و هم می‌تواند آثار مثبت داشته باشد به شرط اینکه به وعده‌ها عمل بشود و هم می‌تواند آثار منفی داشته باشد، در صورتی که به وعده‌ها عمل نشود».

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه هم در گفت‌وگو با سایت «قرن نو» به رئیسی پیشنهاد می‌دهد که کمیته پیگیری سفرهای استانی تشکیل دهد تا این سفرها گرفتار «پوپولیسم» و «سستی مدیریتی» نشود. اما مهم آن است که در ارتباط با سفرهای استانی و پروژه هایی که کلید زده می شود، چرا رئیس جمهوری علیرغم توصیه رهبری برای پروژه های مذکور روزشمار تعیین نمی کند؟

ادعای فروش بالای نفت دولت و برخی تردیدها

در حوزه سیاست خارجی هم علاوه بر منتقدان دولت روحانی، دولتی‌ها هم بعضا علیه دولت قبل سخن گفته‌اند. سید محمد حسینی، معاون پارلمانی دولت در ۶مرداد ۱۴۰۱ گفت: «وضعیت به گونه‌ای رقم خورد که حتی وزیر نفت دولت قبل که او را ژنرال می‌نامیدند، صراحتا اعلام کرد که نمی‌تواند نفت بفروشد و حتی در صورت فروش نفت، نمی تواند پول آن را به داخل کشور وارد کند و چاره مشکل را پذیرفتن اف‌ای‌تی‌اف و کوتاه آمدن در مقابل‌زیاده خواهی‌ها می‌دانست».

گرچه بخشی از افزایش فروش نفت به واسطه تلاش‌های صورت‌گرفته در دولت کنونی اما حسینی اشاره نکرده است که بخشی از این افزایش فروش هم به دلیل رخ‌دادن جنگ روسیه و اوکراین و شرایط آشفته بازار انرژی در جهان است. علاوه بر این به نظر می‌رسد که هنوز هم مشکل نپذیرفتن اف‌ای‌تی‌اف به قوت خود باقی است و به گفته بسیاری از کارشناسان در صورت امضای توافقنامه‌ای برای احیای برجام و رفع احتمالی تحریم‌ها هم مشخص نیست سازوکار مبادلات پولی و بانکی چگونه خواهد شد؟

هادی موسوی، کارشناس حوزه نفت هم درباره ادعای افزایش چشم‌گیر فروش نفت در دولت رئیسی به سایت «فراز» گفته است: «فروش نفت ایران تقریبا ثابت بوده و طی دوره آقای رییسی نهایتا ۵۰ هزار بشکه افزایش پیدا کرده که این عدد اصلا در بودجه ما تاثیر خاصی ندارد و از نظر اوپک ما افزایش تولید آن‌چنانی نداشتیم».

شاید همه‌چیز لبخند نبود!

رئیسی هم درباره سیاست خارجی دولت قبل در ۱۶ بهمن ۱۴۰۰، در چهارمین مصاحبه با صداوسیما و متعاقب بحث‌هایی که درباره نحو استقبال پوتین از او در جریان سفرش به روسیه اظهار می‌شد، به نوعی به خاتمی، روحانی و ظریف کنایه‌ای زد و گفت: «اگر محصول و نتیجه یک سفر لبخند باشد، خب اتفاقی برای مردم نمی‌افتد. نتیجه سفر باید توسعه روابط در حوزه‌های انرژی، کشاورزی، صنعت و زندگی مردم باشد».

در هر حال این نوع مواجهه با مقامات سابق نظام هم عجیب است زیرا دولت روحانی توانست توافقی که مورد تأیید مقامات ارشد نظام از جمله شورای عالی امنیت بوده است را به نتیجه برساند؛ توافقی که هنوز هم دولت رئیسی در پی احیایش است. از طرفی تعاریف رهبر انقلاب از محمدجواد ظریف به عنوان نیرویی مؤمن و متعهد موجود است و در دوران خاتمی هم که مشخص است هیچ بحران این چنینی با جامعه بین‌المللی وجود نداشته است. بنابراین به نظر می‌رسد که سیاست خارجی آن ها فقط لبخند محض در برابر غربی‌ها نبوده است.

با تکیه بر سخنان خود رئیسی می‌شود به روحانی تریبونی برای دفاع داد؟

با جمع سخنانی که هر چندوقت یک‌بار از سوی دولتی‌ها علیه دولت قبل گفته می‌شود شاید بد نباشد این سخنان سید ابراهیم رئیسی در مناظره سال۹۶ را مرور کنیم که می‌گفت: «بنده اعلام می‌کنم مناظره بگذارند. من به عنوان نماینده قشر کارگر، زنان بی‌سرپرست و بسیاری که حرف دارند اما بلندگو ندارند، با آقای روحانی مناظره کنم». شاید بد نباشد با استناد به همین سخنان و در شرایطی که حالا این دولتی‌های سابق هستند که بلندگویی ندارند؛ با تکیه بر سخنان رئیس‌جمهور تریبونی برای دفاع هم به آن ها داده شود.