اختلاف‌نظر دو روزنامه اصولگرا درباره شیوه برخورد با معترضان

خبرگزاری تسنیم اخبار بسیاری را به درخواست ائمه جمعه برای پایان مماشات اختصاص داده است. البته از زبان چهره‌های قضایی و نظامی هم سخنان بسیاری درباره این ضرورت عدم مماشات با خاطیان طی این روزها در رسانه‌ها منتشر شده است. از کمی پیشتر و این روزها همین موضوع در مطالب روزنامه کیهان به چشم خورده است. چنانچه این روزنامه در شماره‌های دو ماه گذشته خود با چنین جملات و اصطلاحاتی متن‌های خود را پر و بال داده است؛ «صبر مردم حدی دارد و آشوبگران را تارومار کنید»، «مماشات اغتشاش‌گران را شرورتر کرده»، «نیروهای مجهز ضدشورش اگر می‌خواستند به اندکی از خشونت‌های اغتشاش‌گران پاسخی درخور دهند قطعا برای آن‌ها بسیار راحت بود.» ، «پایان مدارا»، «ندادن تخفیف» و «برخورد قاطعانه» و البته در آخرین اظهارنظر در این زمینه هم آورده است که «این روزها و پس از جنایت‌های متعدد اغتشاش‌گران تروریست در به شهادت رساندن فجیع جوانان مظلوم مدافع امنیت که برخی از تصاویر آن هم منتشر شده است، این موضوع که چرا نیروهای پلیس و بسیج و سپاه با دست خالی و فقط با باتوم و نهایتاً پینت‌بال در برابر تروریست‌های داعش‌مسلک مسلح به قمه و قداره و سلاح گرم روانه میدان می‌شوند، مورد انتقاد گسترده مردم قرار گرفته است.»

در طی روند استهلاکی اعتراضات خیابانی که تقریبا اخبار حول و حوش ناآرام ماندن فضا منتشر می‌شود و اغلب سیاستمداران میانه‌رو و اصلاح‌طلب «شنیده نشدن صدای مردم» و بی‌توجهی به آن را عامل افزایش خشونت و مانع حل مسئله می‌دانند. این جریان، دولت و تصمیم‌گیران فضایی را ترسیم می‌کنند که کسی به دنبال شنیدن صدای مردم در این بین نیست و «پایان مماشات» فقط یک شعار در میان مردم حاضر در یک تجمع نبوده است؛ و احتمالا عده‌ای در پشت صحنه پیگیر آن و شاید حتی پیگیر ناخواسته تبدیل خیابان‌های کشور به میدان جنگ یا محل نزاعی پرخسارت‌تر از آنچه تا امروز بر کشور تحمیل شده، هستند.

چنانچه اگر روزنامه جوان از دیگر روزنامه‌های اصولگرا در یادداشتی به قلم عباس حاجی‌نجاری به بیان توضیحاتی درباره «چرایی مدارای حافظان امنیت» نپرداخته بود و با بیان نکاتی مخالفت با استفاده از سلاح جنگی علیه معترضان و افزایش برخوردهای تند با آنها را به میان نیاورده بود که نشانگر دغدغه‌مندی نسبت به افزایش آسیب به مردم و خسارات جانی می‌شد؛ این تصور تنها تصور باقی‌مانده از کنش مسئولان در برابر اعتراضات تلقی می‌شد.

توانستن به معنای درست بودن نیست

طی روزهای گذشته برخی تریبون‌دارهای کشور خواسته یا ناخواسته با تلاش‌ها برای«پایان مماشات» همراه شده‌اند.

در این بین دست‌اندرکاران هم بر این موضوع تاکید کرده و در جایگاه انذار و ایجاد رعب یا در جایگاه بیان مسیر بعدی و تصمیمات از همین رویکرد سخن به میان آورده‌اند. یکی از فرماندهان گفته است که «در حوادث اخیر، با فریب‌خوردگان مماشات کرده‌ایم؛ اگر آن‌ها نبودند، این ۶۰ روز به ۶ روز هم نمی‌رسید»

این نوع اظهارات و خواسته‌ها موجب تقویت این تصور شده که بخش قابل توجهی از جریان‌ها، خواهان پایان دادن به اعتراضات با سختگیری هستند. اگرچه وقتی علی بهادری‌جهرمی، سخنگوی دولت در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان در مهدیه تهران درباره ادعای مماشات با معترضان مجبور به تشریح و توضیح شد، سخنگوی جریانی شد که مخالف این رویه است. چنانچه در ابتدا رسانه‌ها نوشته بودند که او گفته:«مثل آب خوردن بود، دولت از روز اول به نیروی انتظامی اجازه استفاده از گلوله جنگی بدهد و هر کسی هم که به خیابان آمد تق، تق، تق بزند، مردم هم کپ کنند و در خانه بشینند.»اما در پی طرح دو نقد اساسی که اول، چرا سخنگوی دولت چنین تصمیمی را مثل آب خوردن دانسته و دوم، پس کشته‌شدگان اعتراضات، چگونه مرده‌اند؟ او در کمتر از دو روز در واکنش به این انتقادات پاسخ می‌دهد که «پرسش‌کننده به من می‌گوید که چرا برخورد سخت نمی‌کنید؟ چرا حاکمیت اجازه تیر نداده و من می‌گویم این که راهکار نمی‌شود. همیشه هر کاری که شدنی باشد یا توانستن به معنای درست بودن نیست» و البته ابراهیم رئیسی هم در اولین فرصت به عنوان رئیس‌جمهوری از اصلاح سخن می‌گوید و تاکید دارد که «اصلاح عقب‌نشینی نیست».

به هر حال بسیار چهره‌های سیاسی جریان اصولگرایی هم اقتدار را با شدت برخوردها یکی عنوان کرده اند؛ چنانچه افرادی مانند غلامعلی حدادعادل در عین اینکه نگران افزایش خشونت و دوقطبی‌سازی است، راهکار را بیشتر کردن نیروها و امنیتی کردن فضا می‌داند و می‌گوید:«الان وظیفه همه ما این است که با حضور در صحنه کاری کنیم که طرف مقابل حساب کار خودش را بکند. چون اینها دنبال مسائل دیگری هستند. می‌بینید که در شعارها چه می‌گویند. قطعاً وقتی که دشمنان ببینند سر هر چهارراهی بیست تا عنصر مردمی و بسیجی ایستاده‌اند، باعث دلسردی بیشتر آنها خواهد شد. ما باید مردم انقلابی را سازمان‌دهی کنیم. درست است که بعضی جاها فشار بر مردم هست، اما شک نکنید که ریشۀ این موضوع تقصیر آمریکاست.»

پایان مماشات، سختگیری بیشتر

طی روزهای گذشته تاکید بر «گفت‌وگو و شنیدن صدای مردم» از زبان بسیاری از چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا به‌عنوان بهترین راه‌حل پایان دادن به اعتراضات مطرح شده است، اما جریان تندرو آن را عبث می‌پندارد. چنانچه روزنامه کیهان در پاسخ به سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی که نوشته بود «این روزها کشور ما در شرایط حساسی قرار دارد که بیش از هر زمان دیگر به زبان به عنوان وسیله مهم مفاهمه احساس نیاز می‌شود. در چنین شرایطی باید از زبان برای ابراز محبت، برای رفع ابهامات و برای عذرخواهی و دلجویی استفاده شود. این کار را باید مسئولان انجام دهند که قطعاً در عملکردهایشان دچار قصور و تقصیر و خطا شده‌اند و نمی‌توانند خود را مصون از خطا بدانند. برخلاف این انتظار کاملاً بجا، بسیار دیده و شنیده می‌شود که مسئولان در رده‌های مختلف و در جایگاه‌های گوناگون، از اجرایی گرفته تا تقنینی و سیاسی و فرهنگی، سخنانی می‌گویند که نه‌تنها کمکی به مفاهمه نمی‌کنند بلکه همچون بنزینی که بر آتش ریخته شود، بر شعله‌های موجود می‌افزایند.(۸ آبان)» چنین تاکید می‌کند که «مفاهمه و گفت‌وگو، حتما روش پسندیده‌ای است. اما با چه کسانی؟ با جنایتکارها؟ کسانی که با ارعاب و خشونت و تهدید می‌خواستند دانشجویان و اساتید یا کسبه و بازاریان را مجبور به تعطیلی اجباری کلاس‌های درس و مغازه‌ها و کسب‌وکارها کنند؟ با اوباش و دانشجونمایی که در سلف‌های غذاخوری را شکستند و دنبال اختلاط بودند؟ آنها که چادر از سر بانوان رهگذر کشیدند و بی‌حرمتی کردند یا به اموال و خودروهای مردم خسارت زدند؟»

بنابراین در این دوگانگی‌های پیش‌آمده تنها باید امیدوار بود که مسئولان هدف از حضور نیروهای نظامی و امنیتی در خیابان را فراموش نکرده باشند، یعنی حضور این ماموران صرفا برای متفرق کردن و پایان دادن به تجمع و کاهش خسارت‌ها است. علاوه بر آن مماشات که این‌همه این روزها بر پایان‌اش تبلیغ می‌شود بنا بر تجربیات بین‌المللی و تاریخی راه اشتباهی در برابر اعتراضات نیست، همانطور که تساهل و تسامح زمانی مناسب‌ترین راه جلوگیری از خشم عمومی و نارضایتی‌ها به‌ویژه در حوزه اجتماعی بود. امروز هم همین مماشات و کاهش نگرانی از نحوه برخورد با معترضان شاید راهی باشد که تقابل را کاهش دهد و اگر معترضان بپذیرند نگاه رحمانی بر سرشان به عنوان شهروند این کشور وجود دارد و قرار نیست به اشد مجازات حتما محکوم شوند، خشونت و درگیری‌شان کمتر شود و این بازگشت به خانه‌ها اگر اتفاق بیفتد، کمتر محتمل است تبدیل به آتش زیر خاکستر شود و ناراحتی بر ناراحتی بیفزاید. فرصتی هست و میان این همه تلاش‌هایی که نشان از رویکرد آزمون و خطایی دارد، بد نیست این چهره رحمانی و همراه با مماشات بیشتر و بیشتر هم در برابر معترضان محک‌زده شود؛ به امید نتیجه‌بخش بودن آن و کاهش هزینه‌ها.