ما به همان علتی که در هوای ۱۰- لباس بسیار گرم میپوشیم، در هوای گرم نیز باید لباس خنک بپوشیم. در ظاهر دو نوع لباس متفاوت داریم، ولی درواقع هر دو از یک منطق مشترک تبعیت میکنند. آنچه که امروز جامعه ایران با آن مواجه است، تبعیت از چنین منطق سادهانگارانهای است که گویی مرغ سیاست آنان یک پا دارد و به هیچ تغییراتی پاسخ نمیدهد.
امروز در وضعیتی زندگی میکنیم که نه روابط بینالملل، نه نظام رسانهای نه ساختار اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و نه حتی و مهمتر از همه نه ویژگیهای شخصیتی فردی در ایران مطلقا مشابه گذشته نیست و همه اینها نیاز به تغییر و تحول را در سیاست و حکمرانی ضروری کرده است، ولی دریغ از اینکه همه چیز تغییر کرده جز سیاست که اگر هم تغییری داشته در جهت خلاف مسیر انطباق یافتن با این تحولات بوده و تغییرات آن همسو با تغییرات مذکور نبوده است. این ناهمخوانی است که موجب میشود جامعه دچار عدم تعادل شود و ثبات آن در خطر قرار گیرد که گرفته است.
اکنون و براساس این قاعده از دستاندرکاران حکمرانی در ایران باید پرسید که چه اتفاقی رخ دهد یا چه شرایطی حادث شود که سمت و سوی نحوه حکمرانی را تغییر خواهید داد؟ آیا همین شیوه ادامه دارد، ولُو بلغ ما بلغ؟ اگر بلی، اینکه شیوه حکمرانی نیست. حکمرانی و سیاست، پاسخ مناسب به اتفاقات در شرایط خاص آنهاست و باید معطوف به نتیجه باشد. این با بیاصولی و تذبذب فرق میکند. هر قدر تذبذب بد است، یکدندگی بدتر است. باید از متولیان امر، این سوال را پرسید که در چه زمانی و تحت چه شرایطی فرمان حکمرانی تغییر خواهد کرد؟ چه وضعی باید پیش آید تا به ضرورت این تغییر پی ببرید؟
تیمهای فوتبال هم براساس ترکیب طرف مقابل، تاکتیک یا افراد تیم را تغییر میدهند، چگونه شما عکس این عمل میکنید؟ امیدواریم، حداقل این یک پرسش را بیپاسخ نگذارید.