برخی وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی را که در پی یک دهه تحریم بیسابقه جهانی به وجود آمده است، یکی از علل اصلی به وجود آمدن این اغتشاشات معرفی میکنند. هرچند نمیتوان این عامل را نادیده گرفت و نقش آن را در تحریک برخی افراد برای حضور در صحنه اغتشاش کتمان کرد، ولی صرفاً آن را میتوان یک شرط لازم در کنار شروط دیگر در نظر گرفت که بدون وجود یک شرط کافی امکان به وجود آوردن این اغتشاشات را نداشت.
برای فهم بهتر این مسئله اگر نگاهی به سالهای گذشته بیندازیم مقاطعی را میبینیم که گروههای بزرگی از مردم به علت مطالبات معیشتی و مالی در کف خیابان و در کنار مراکز حاکمیتی مانند مجلس، مشغول اعتراض بودند؛ از بازنشستههای ارگانها و سازمانهای مختلف تا مالباختگان مؤسسات مالی و اعتباری، از کارگران مجموعههای صنعتی و کارخانهها تا معلمان، ولی هیچ کدام از این اعتراضات و مطالبات بهحق، کشور را به سمت وضعیت فعلی سوق نداد و هیچگاه به خشونت کشیده نشد و بابت آنها هرگز کنشهای کنونی سلبریتیهای هنری و ورزشی و ... را شاهد نبودیم و دیدیم که در نهایت در عمده این موارد با تدابیر ارکان نظام، مشکلات تا حد قابل قبولی مرتفع شده و رضایت نسبی مردم بنابر مقدورات تأمین شد.
آیا امروز شرایط بدتر شده است؟ روشن است که خیر. چرا که هم شاخصهای اقتصادی بهبود نسبی وضعیت را نشان میدهد و هم ثبات نسبی در بازارها برقرار است و هم تا پیش از آغاز ماجراهای اخیر، اصلاً تجمعات اعتراضی معیشتی و اقتصادی در حد آن سالها وجود نداشت. پس چرا امروز این حجم از پنجه کشیدن به امنیت ملی و به چهره نظام و حتی به اسلام و قرآن مشاهده میشود؟ و چرا لشکر سلبریتیها به خط شده و ایران و اذهان ایرانیها را آماج سخنان زهرآلود خود کردهاند؟