تجربه تاریخی جنبش دانشجویی از جمله نقاط قوت جریان دانشجویی است. یکی از این تجربهها که نقطه عطف جنبش دانشجویی در ایران است، حادثه تلخ قربانی کردن سه دانشجو در زمان حضور نماینده نظام سلطه کودتاگر توسط شاه مستبد وابسته به این نظام و محصول کودتاست. بنا بر این یادمان نرود که خاستگاه شانزدهم آذر اعتراض جوانان دانشجو به استبداد و حامیان خارجی آن است.
اکنون که بعد از مدتی قهر، شاهد بازگشت دانشگاه و دانشجو به عرصه سیاست هستیم، استفاده از این تجربه و سایر تجارب جنبش دانشجویی ضروری است، چراکه بدون بهرهگیری از تجربهها چه بسا شاهد تکرار چرخه استبداد- انقلاب باشیم. در این راستا باید زمینه گفتوگو میان دانشجویان گرایشهای مختلف برای درک حقایق و تضارب آرا، درباره آنچه بر این جنبش گذشت و آنچه پیش روی آن است بدون خودسانسوری برقرار شود.
دانشگاهیان و مسوولان کشور باید توجه کنند که ۱۶ آذر نماد مبارزات دانشجویی با استبداد داخلی و استعمار خارجی است و این دو از هم تفکیکناپذیر است. نمیتوان از دانشجو انتظار مبارزه با بدخواهان خارجی را داشت، اما امکان اعتراض قانونی علیه نابسامانیهای داخلی را از آنها سلب کرد. دانشگاهیان نیز باید توجه داشته باشند که نمیتوان زیر پرچم قدرتهای بیگانه مشکلات داخلی را حل کرد.
دانشگاه پادگان نیست که سرباز سر به زیر بخواهد و میدان نبرد هم نیست که نیروهای نظامی و شبهنظامی در آن مستقر شوند. کسانی که رای مردم را زینتی میدانند، صدای دانشجو را خفه میکنند، این افراد بدشان نمیآید که همان استبداد اعلیحضرتی در کشور حاکم شود. جنبش دانشجویی باید مراقب زد و بندهای خارجی و فرصتطلبان داخلی و با مرزبندی با عناصر وابسته به بیگانگان در پی گوهر آزادی باشد. آزادی یک حق است و حق گرفتنی است. منتظر نباشند تا دیگران این حق را به آنها بدهند. راه کسب آزادی آگاهی بیشتر است و باید دانشجویان این آگاهی را از منابع موثق و دقیق کسب کنند. متاسفانه امروز اخبار و محتوای واقعی و غیرواقعی در فضای عمومی منتشر میشود.
دانشجو باید بتواند این موارد را از هم تمییز دهد و از منابع اصلی اطلاعات درست کسب و جامعه را نیز از واقعیت آگاه کند. از سوی دیگر در تجربه تاریخی جنبش دانشجویی، دانشجو در جامعه نقش پیونددهنده را دارد. اکنون نیز میتواند و باید در جهت پیوند قشرهای مختلف برای اصلاح و تحول ایفای نقش کرده و این نقش را از خودش آغاز کند. دانشجویان منتقد و همسو بنا را بر تعامل بگذارند. اگر دانشجویان منتقد و همسو به جای تقابل، بنا را بر تعامل و گفتوگو با یکدیگر بگذارند، شرایط سیاسی و اجتماعی کشور شاهد تحولات خوبی خواهد بود و دانشجو میتواند بین قشرهای دیگر پیوند برقرار کند. مسوولان کشور باید تکلیف خود را روشن کنند که دانشجوی منتقد میخواهند یا دانشجوی سر به زیر.
اگر مسوولان کشور خواهان دانشجوی سر به زیر شدند، اگرچه بخشی از آنان سرگرم درس خواندن میشوند اما باید بدانند که بخش بزرگتری از آنان به سمت انفعال و پوچگرایی منحرف میشوند در نتیجه هم محیط سیاسی و هم محیط علمی کشور در آینده تحت تاثیر این فضا قرار خواهد گرفت. البته به عقیده بنده بهتر است مسوولان نظام دانشجوی منتقد را مورد حمایت قرار دهند تا کوشش، خلاقیت، نوآوری و نظم را به ارمغان بیاورند. محیط دانشگاه و محیطهای اداری و پادگانی از نظر رعایت سلسله مراتب سازمانی متفاوت است.
در فضای دانشگاهی رابطه استاد و دانشجو رابطهای علمی و فرهنگی است. رابطهای آزاد و گفتوگومحور و همراه با بحث و جدل برای کشف حقیقت است. نظام آموزش عالی باید گشایش فضای باز سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در محیطهای دانشگاهی را به فال نیک بگیرد و به دانشجو فرصت به چالش کشیدن مسائل مهم کشور را بدهد، بدینترتیب دانشجو با استفاده از خصیصه ریسکپذیری و خصیصه شور و نشاط جوانی آسیبها و مشکلات را شناسایی و در جهت رفع آنها اقدام موثر خواهد کرد و محیط دانشگاه به کانون گفتوگو و تبادل اندیشهها مبدل خواهد شد.