واقعه کربلا، نبرد امام حسین (ع) و یارانش در کربلا با سپاه کوفه بود که در محرم سال ۶۱ هجری قمری و به دنبال بیعت نکردن امام حسین با یزیدبنمعاویه اتفاق افتاد و به شهادت امام و یارانش و نیز اسارت اهل بیت ایشان ختم شد.
سالها پیش رسم شد که هر یک از روزهای دهه اول ماه محرم، به نام حماسهسازان عاشورا یا رویدادهای مربوط به قیام کربلا نامگذاری شود. به گفته بعضی مورخان، این موضوع از زمان صفویه رسم شده است. نامگذاری این روزها به مرور زمان صورت گرفته و از سوی مداحان و ذاکران اهل بیت، برای زنده نگه داشتن یاد حماسه بزرگ عاشورا انجام شده است. این نامگذاری مستند دینی و ریشه تاریخی ندارد و ترتیب آن در مناطق مختلف، متفاوت است.
حسینبنعلی (ع)، فرزند امیر مومنان، علی (ع) و نساءالعالمین، فاطمه بنت رسول الله (ص)، الگوی وفاداری، شجاعت، ایثار، تسلیم و رضا و صبر و بردباری است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمیدرخشید.
روضه شب دهم محرم
شب عاشورا شامگاه نهمین روز از ماه محرم است. شب حسینبنعلی، الگوی آزادگان جهان است. در این شب، وقایع روز عاشورا و شهادت سیدالشهدا، حسین (ع)، بازگو میشود.
روز دهم محرم را «عاشورا» میگویند. عاشورا روزی است که امام حسین (ع) به شهادت رسید. آمده است این روز پس از اسلام به این نام خوانده شده و در جاهلیت چنین نامی وجود نداشته است.
روایت است که امام حسین و یارانش در طول شب عاشورا تا سحر به نماز و دعا و استغفار مشغول بودند.
در اولین ساعات این شب، امام یاران خود را جمع کرد و خطاب به آنها فرمود: «همانا من یارانى باوفاتر از یاران خود و خاندانى نیکوکارتر از خاندان خود سراغ ندارم؛ به گمانم این آخرین روزی است که از سوی این قوم مهلت داریم. آگاه باشید که من به شما اجازه رفتن دادم که بیعتی از من بر گردن شما نیست. اینک که سیاهی شب شما را پوشانده، میتوانید با خیال آسوده بروید.» در پاسخ ابتدا اهل بیت امام و سپس یاران ایشان بر فدا کردن جان خود در دفاع از امام تاکید کردند.
در آن شب وقتی امام وارد خیمه خواهرش زینب (س) شد، آن حضرت از امام پرسید: «آیا یارانتان را آزمودهاید؟ از این نگرانم که آنان نیز به ما پشت کنند و در هنگامه درگیری شما را تسلیم دشمن نمایند.» امام در پاسخ فرمود: «من آنان را مردانی یافتم که سینه سپر کردهاند، به گونهای که مرگ را به گوشه چشمانشان مینگرند.»
در شب عاشورا، امام و یارانش برای امنیت و حفظ حرمت زنان و دختران حرم اهل بیت، خندقی حفر کردند تا مانع از حمله دشمن از پشت سر به خیمهها شود. همچنین با برپایی خیمهها به صورت درهم و کنار هم، موجب ایجاد امنیت در مقابل نفوذ و حمله ناگهانی دشمن شدند.
امام حسین (ع) پیش از آغاز جنگ، تعدادی از یاران خود را نزد دشمن فرستاد تا آنها را ادامه این راه منصرف کنند، امام خود نیز با بیان خطبهای دشمن را به صلح دعوت کرد تا از کشتار و خونریزی مسلمانان در هر دو طرف جلوگیری کند. اما دشمن خواهان آغاز نبرد بود و تنها تعداد اندکی از آنان از خواب غفلت بیدار شده و به سپاه امام پیوستند.
در این هنگام دشمن که دید حر و چندین نفر دیگر دعوت امام حسین را قبول کردند و به سپاه امام پیوستند، نگران از دست دادن افرد دیگر خود شد، از این رو دستور حمله داد و «عمربن سعد» با تیراندازی به سوی امام و یارانش رسما جنگ را آغاز کرد و سپاه چند ده هزار نفر دشمن در مقابل سپاه هفتاد و اندی نفر امام حسین قرار گرفت.
با آغاز جنگ، هر یک از یاران امام حسین با دهها تن از سپاه دشمن مبارزه میکرد. دشمن که تصور میکرد سپاه اندک امام را در مدت زمان کوتاهی نابود خواهد کرد، دریافت که با کوهی استوار از اعتقاد و ایمان روبرو است که جنگ با آنها کار سادهای نیست. در منابع تاریخی آمده است که در این نبرد، پنجاه تن از یاران امام حسین به شهادت رسیدند.
دشمن که به نتیجه دلخواه نرسیده بود، پس از مدتی حاضر به جنگ تن به تن شد، زیرا در میان سپاه عمربن سعد افرادی بودند که برای جنگ با امام حسین اکراه داشتند، از سوی دیگر نبرد انفرادی برای سپاه اندک امام نیز بهتر بود، زیرا در این صورت هر یک نفر میتوانست با تعداد بیشتری از دشمن بجنگد. این کار موجب طولانیتر شدن جنگ شد. یاران امام حسین یکی پس از دیگری با کسب اجازه از امام وارد میدان میشدند. تا پیش از ظهر تعداد دیگری از یاران امام در جنگ تن به تن به شهادت رسیدند.
به هنگام ظهر، امام حسین(ع) برای اقامه نماز دستور به توقف جنگ داد و همه به نماز ایستادند. اما دشمن این وقفه را نپذیرفت و به جنگ خود ادامه داد. در این هنگام برخی از یاران امام مامور حفاظت از نمازگزاران شدند تا امام و یارانش نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ویژه زمان جنگ) به جا آوردند.
روایت است یکی از یاران امام به نام سعیدبن عبدالله حنفی، که مامور حفاظت از نمازگزاران بود، با هر تیری که به سوی امام پرتاب میشد خود را سپر بلا میکرد، او انقدر ایستادگی کرد تا نماز به پایان رسید، سپس به روی زمین افتاد و به شهادت رسید.
پس از اقامه نماز، یاران امام با روحیهای قویتر به جنگ ادامه دادند، آنان تا آخرین قطره خون خود برای دفاع از حق و پیشوای خود حسین (ع) جنگیدند و یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند.
امام که همه یاران خود را از دست داده بود، به سوی خیمهگاه رفت و امام سجاد (ع) را که در بستر بیماری بود به عنوان جانشین خود تعیین نمود، سپس با خانواده خود وداع کرد و برای نبرد تن به تن به میدان رفت. امام به تنهایی مدت زیادی با دشمن جنگید و تعداد بسیاری از سپاه دشمن را به هلاکت رسانید. ایشان در هر فرصتی به سوی خیمهگاه میآمد و کودکان و زنان بیپناه را تسلی میداد.
در یکی از این فرصتها طفل شیرخوارهاش علی اصغر را به روی دستان خود گرفت و رو به دشمن گفت: «اگر به من رحم نمیکنید به این کودک رحم کنید، او تشنه است، با جرعهای آب او را سیراب کنید». اما دشمن به آن طفل هم رحم نکرد و او را هدف تیر قرار داد. امام پیکر بیجان علی اصغر را به خیمه بازگرداند و با قلبی پاره پاره به مبارزه ادامه داد.
شمر که شجاعت و مبارزه دلیرانه امام را دید، به تیراندازان دستور تیراندازی داد. سپاه دشمن امام را محاصره کرده بود و از هر طرف به سوی ایشان حمله میکرد. به این ترتیب میان آن حضرت و خیمهها فاصله افتاد و خیمهگاه در معرض خطر قرار گرفت. در این هنگام امام فریاد زد: «اگر دین ندارید و از روز حساب نمیترسید، در دنیای خود آزادمرد باشید، من با شما میجنگم و شما با من در نبردید. زنان گناهی ندارند، پس تا من زندهام، عصیانگری خود را از حرم من باز دارید.»
امام که بر اثر شدت جراحات دیگر رمقی برای مبارزه نداشت، بر زمین افتاد، در این هنگام حضرت زینب (س) از خیمهگاه بیرون آمد و با دیدن این صحنه، خطاب به عمر بن سعد فرمود: «وای بر تو ای عمر، حسینبنعلی را میکشند و تو نگاه میکنی» عمر پاسخ زینب (س) را نداد. در همین حین «شمر بن ذی الجوشن»، به سوی بدن نیمه جان امام رفت و سر ایشان را از بدن جدا کرد، سپس سر بریده را به «خولی اصبحی» تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد ببرد.
سپاه دشمن پس از شهادت امام حسین (ع) به سوی خیمهها حمله کردند و هر آنچه در آنجا بود، حتی زیورآلات و لباسهای زنان را غارت نمودند. آنان پس از غارت دارایی بازماندگان، خیمهها را آتش زدند و زنان و کودکانی را که با گریه و شیون به هر طرف از دشت نینوا میدویند، به اسارت گرفتند. امام سجاد (ع) نیز در میان اسرا بود.
به دستور عمر بن سعد، تعدادی از سپاهیان با اسبهای خود بر پیکر شهدا، از جمله اباعبدالله الحسین (ع) میتاختند.
سرهای دیگر شهدا نیز میان افرادی از سپاه دشمن تقسیم شد تا برای دریافت پاداش به نزد عبیدالله بن زیاد ببرند و اینگونه بود که مهمترین واقعه در تاریخ اسلام رقم خورد. روز دهم محرم، روز محاصره و عطش و شمشیر، روز شوق و عشق، روز حماسه و سوگ و روز پیروزی خون بر شمشیر است.
روزی که همیشه تاریخ الهام بخش حماسه و غرور، شجاعت و وفاداری، ایثار و بردباری و آینه تاریخ پر فراز و نشیب جبهه ظلمت و نور خواهد بود.