کد خبر: ۴۸۳۷
۱۴۰۱/۰۸/۳۰ ۰۹:۰۰:۱۸

من یک زنم روحم را نکش/ خشونت روانی علیه زنان چیست و از چه راه‌‎هایی می‌توان از آن نجات پیدا کرد؟

خشونت روانی علیه زنان؛ یکی از رایج ترین اشکال خشونت در جوامع مختلف است. خشونتی که بر روح و روان زن تاثیر منفی و وحشتناکی می‌گذارد به طوری که در برخی از این افراد تا آخر عمر این مشکلات روانی غیر درمان خواهد بود. به همین منظور در این مطلب به این موضوع مهم و حیاتی می‌پردازیم تا شاید بتوانیم کمکی هر چند کوچک به این اتفاق جهانی بکنیم.

ستی مولایی؛ خشونت روانی شامل ایجاد ترس از طریق ارعاب، تهدید به صدمه جسمی به خود، شریک زندگی یا دیگران، آسیب زدن به حیوانات خانگی یا اموال، به بازی گرفتن ذهنی، یا اجبار به دوری از دوستان، خانواده، مدرسه و یا محیط کار است که شاید بتوان در معنای لغوی از آن سریع گذشت اما در معنای تاثیر‌گذاری و سلب اختیارات یک زن امری نابخشودنی است.

خشونت روانی چیست؟

خشونت علیه زنان و دختران چالش جهانی حقوق بشری است به طوری که هر رفتار عمدی که از طریق اجبار یا تهدید به یکپارچگی روانی فرد دیگر آسیب جدی وارد کند خشونت روانی علیه زنان محسوب می‌شود.

خشونت روانی زنان یکی از هولناک‌ترین اشکال خشونت علیه زنان است که در کنار آزار جسمی، جنسی می‌تواند یکی از پررنگ‌ترین خشونت‌ها در جهان علیه زنان تبدیل شود. این خشونت به طور کلی یک خشونت کنترل‌گر است مه توسط اغلب توسط همسر صورت می گیرد و به مرور زمان می‌تواند بر شدت آن افزوده شود.

 تاثیر این نوع از خشونت بر زنان

خشونت روانی مدت‌هاست که به‌عنوان شکل خاصی از خشونت علیه زنان شناخته شده است؛ به طوری که تاثیر خشونت روان گاهی می‌تواند آسیب‌زننده‌تر از یک خشونت فیزیکی باشد چون مثل آسیب فیزیکی نمی‌توان آن را به کسی نشان داد اما بر کیفیت زندگی، اعتماد به نفس فرد، حضور اجتماعی و... او اثر می‌گذارد. خشونت روانی می‌تواند به شکلی مانند اجبار، افترا، توهین کلامی یا آزار و اذیت علیه زنان در یک چهار دیواری یا خارج از آن صورت پذیرد.

افراد خشونت دیده اغلب به دلیل نداشتن حامی، فقر فرهنگی و اقتصادی جسارتی برای خروج موضع خشونت را ندارند و ترجیح می دهند به دلیل حمایت مالی زیر نظر همسر خود باقی بمانند.

ویژگی منفی خشونت روانی

ویژگی مهم آن الگوی رفتاری توهین آمیز به سمت روان یک زن است که در طول زمان در داخل یا خارج از خانواده رخ می‌دهد. این موضوع نه تنها بر سلامت روان افراد و دایره ارتباطات اجتماعی آنها تأثیر می‌گذارد، بلکه آنها را از فرصت‌های توسعه فردی، اجتماعی و اقتصادی در آینده محروم می‌کند.

حال همه انواع خشونت جنبه روانشناختی دارند، زیرا هدف اصلی خشونت یا خشونت آمیز بودن صدمه زدن به تمامیت و حیثیت فرد دیگر است. جدای از این، اشکال خاصی از خشونت وجود دارد که با استفاده از روش‌هایی صورت می‌گیرد که نمی‌توان آن‌ها را در دسته‌بندی‌های دیگر قرار داد و بنابراین می‌توان گفت که به خشونت روانی به شکل «خالص» دست می‌یابد.

در حوزه خصوصی، خشونت روانی شامل رفتار تهدیدآمیزی است که فاقد خشونت فیزیکی یا عناصر کلامی است، به عنوان مثال، اعمالی که به اعمال خشونت آمیز قبلی اشاره دارد، یا ناآگاهی و غفلت هدفمند از شخص دیگر. یکی از نمونه‌های رایج چنین خشونتی در حوزه عمومی شامل انزوای زنان جوانی است که بر اساس نقش‌های جنسیتی سنتی عمل نمی‌کنند.

انزوا از جامعه و دوستان

به طور معمول، انزوا به معنای طرد از فعالیت‌های گروهی خاص است. همچنین می‌تواند به شیوه‌ای مشابه با آزار روانی در حوزه خصوصی باشد. در جوامع سنتی‌تر می توان این انزوا را به خوبی در جامعه و یا دوری از خانواده و دوستان صمیمی می توان درک کرد.

انزوایی که به مرور زمان باعث افسردگی، گریه کردن در تنهایی خود به طور مستمر و حرف زدن در آینه می‌شود. که این امر به مروز زمان مانند جزام از داخل روح زن را در خود می‌بلعد و او را تنها به یک مرده متحرک تبدیل می‌کند. زنان دوست دارند در کنار دوستان خود چای بنوشند، حرف بزنند و به راحتی اجازه خروج از خانه و حتی خرید کردن را داشته باشند؛ آزادی که ممکن است بعد از ازدواج با فردی نادرست به زیر سوال برود.

خشونت روانی در سطح جهانی

اسناد و ساختارهای حقوقی بین المللی تحت نظارت سازمان ملل متحد همه خشونت روانی را شکل خاصی از خشونت علیه زنان می‌دانند. تلاش‌های مستمری در سطح بین المللی و ملی برای اطمینان از دفاع از حقوق زنان صورت گرفته است.

بررسی اجمالی بین المللی به وضوح گسترش تدریجی خشونت علیه زنان در جهان را نشان می دهد و جنبه های مختلف چنین رفتاری را جرم انگاری می‌کند. همچنین می توان مشاهده کرد که اسناد بین‌المللی خشونت علیه زنان را به عنوان نوع خاصی از نقض حقوق بشر در نظر می‌گیرد و آن را به عنوان یک شکل خاص مبتنی بر جنسیت به شمار می‌آورد.

علل خشونت روانی

در بینش روان‌شناختی درباره علل خشونت روانی می‌توان تلاش‌های نامناسب برای کنترل احساسات یک زن و تحت سلطه نگاه داشتن آن را در نظر گرفت. برخی از همسران سعی بر این دارند تا زن را تحت سلطه خود مانند یک عروسک خیمه شب بازی قرار دهند تا بتوانند به او زور بگویند و عقده‌های ناشی از دوان بچگی یا خانوادگی خود را بر روی او خالی کنند. این خشونت‌ها نشان از کمبود های روانی در زندگی مرد دارد که اگر درمان نشود به نابودی روح و روان زن می‌انجامد.

اغلب، این نوع خشونت وسیله‌ای است که توسط یک فرد برای بیان آشکار احساسات خود مانند خشم، ناامیدی یا غم استفاده می‌شود. در موارد دیگر، خشونت را می‌توان به عنوان نوعی دستکاری برای افراد در نظر گرفت تا آنچه را که می‌خواهند یا نیاز دارند به دست آورند.

رفتار پرخاشگرانه هم می‌تواند به عنوان نوعی تلافی مورد استفاده قرار گیرد. در نهایت، گاهی اوقات رفتار خشونت آمیز به این دلیل ایجاد می‌شود که مرد با مشاهده خشونت آشکارا بزرگ می‌شوند. سپس خشونت به عنوان یک روش "مناسب" برای رفتاری نادرست یه طور ناخواسته به آنها آموخته می‌شود.

راه نجات از خشونت روانی

متاسفانه راه نجات در این فاکتور بسیار کم است اما اگر بتوان قوی بود و با تفکری درست به سمت بهبود رفت راه نجات در همین نزدیکی است. باید به دنبال راهکاری بگردید که ایمن باشد و مجدد شما را به دردسر نیاندازد. مهم‌ترین راه نجات از این خشونت روانی تماس با یک روانشناس است او می‌تواند در این زمینه به شما کمک کند و راهکارهای مناسبی را بسته به شرایط شما در اختیارتان قرار دهد. مشاوره تلفنی باعث می‌شود تا شما آرام‌تر و در عین حال جسورتر شوید و بتوانید برای زندگی خود تصمیم بگیرید.

منبع:

https://www.coe.int/en/web/gender-matters/psychological-violence

https://www.europarl.europa.eu/RegData/etudes/STUD/2020/650336/IPOL_STU(2020)650336_EN.pdf

https://www.harleytherapy.co.uk/counselling/causes-of-violence-how-to-respond.htm#:~:text=The%20Encyclopaedia%20of%20Psychology%20defines,even%20when%20they're%20not.

 

 

دیدگاه

پیشنهاد سردبیر

آخرین اخبار

پربازدیدترین ها

خواندنی